ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: معمولاً از خودشان نظری میدهند، آن نظر را به اسلام منسوب میکنند و سپس آن را نقد میکنند.
"تصور" کار ذهن است و نه کار یک "دین الهی"؛ و البته اکثر قریب به اتفاق مکاتب، جهانبینیها و ایدئولوژیهای غیر الهی [ایسمها، با اسمهای گوناگون] ، مبتنی بر "تصور – ظنّ و گمان" میباشد.
«إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَى» (النّجم، 23)
ترجمه: اينها نيستند مگر نامهايى كه شما و پدرانتان آنها را ناميدهايد و خدا هيچ حجتى [دلیل، برهان، سلطهای] بر آنها نفرستاده است. آنان جز از گمان و هواى نفس خويش پيروى نمىكنند، در حالى كه از سوى پروردگارشان هدايت برايشان آمده است.
*- منتهی دین اسلام، حساب تصورات و احتمالات "انسان" را نیز کرده و احکامش را بیان نموده است. چرا که اسلام دینی برای کمال انسان است و قرآن کریم کتاب "انسانشناسی" میباشد.
«لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» (الأنبیاء، 10)
ترجمه: در حقيقت، ما كتابى به سوى شما نازل كرديم كه يادِ شما (بحث از خود شما) در آن است. آيا نمىانديشيد؟
الف – خداوند علیم و حکیمی که انسان را خلق کرده است، اَعلَم است به این که در میان محبتهای دنیوی، بعد از "حبّ حیات"، هیچ محبت و کششی شدیدتر از "شهوت جنسی" برای انسان وجود ندارد و بالتبع پس از لذت حیات «بودن»، هیچ لذتی بالاتر و شدیدتر از لذت جنسی برای او وجود ندارد که ارضای طبیعیاش با "جماع" بین زن و مرد محقق میگردد و غیر طبیعیاش با استمناء، لواط، مساحقه، وطی حیوانات و ...، صورت میپذیرد. حلالش با ازدواج بین زن و مرد حاصل میگردد و حرامش با "زنا" یا ... .
ب – شدت حبّ حیات، برای انگیزهی "بودن و شدن" به انسان داده شده است و اولین زیر مجموعهی آن نیز حبّ شهوت جنسی است که برای شدت انگیزه در تولید نسل و تداوم بقا به انسان داده شده است؛ اما انسان میتواند از هر نعمتی سوء استفاده کند. چنان چشم برای دیدن مادی و شکوفایی بصیرت عقلی و روحی داده شده است، اما انسان میتواند "حرام" ببیند و چشم بصیرتش را مستور یا حتی کور کند؛ و همین طور است دیگر امیال و اعضا.
ج – از جمله ویژگیهای انسان (زن و مرد)، ذهن متصور اوست که اگر کنترل نشود، بسیار "هرزهگرد" نیز هست. هر آنی به صد جا پرواز میکند و هیچ کس هم نمیتواند بازش دارد. حتی میتواند در ذهنش خدا را "مجسم" کند و برایش بدن و دست و پا فرض کند – میتواند در ذهنش دزدی کند و یا آدم بکشد – با این و آن همخوابی کند و یا حتی به نوامیس دیگران تجاوز کند و ...؛ آیا غیر از این است؟ و دقت کنیم که باورها و سپس عملها از همین ذهنیتها نشأت میگیرند. مگر در یهودیت، مسیحیت و حتی اسلام ابن تیمیه و وهابیت، برای خدا جسم قائل نشدهاند؟ مگر انسان وقتی یک میل را مکرر و مستمر متصور شود، آرزوی تحققاش در او ایجاد نمیشود و به دنبال آن نمیرود؟
د - حال باید در این مملکت وجود، عقل، فطرت، غریزه، امیال، شهوات، ذهن، تصور، خیال و ...، همه در اختیار و کنترل حاکم (انسان) باشد تا بتواند با هدفمندی، نظم، برنامهریزی، جلوگیری از تشتت، تنش، ممانعت از ظلم یک قوا به قوای دیگر ...، و در نتیجه استقرار "قسط" در وجود خود رشد کند تا بتواند در حیات اجتماعی نیز به "قسط" عمل نماید. همه دین برای همین است. چنان چه فرمود: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ... - به راستى [به درستی که ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار فرستاديم و با آنها كتاب و ميزان [حق و باطل] نازل نموديم تا مردم به عدل و انصاف برخيزند ... / الحدید، 25»
خب، چه باید کرد؟ آیا فقط باید گفته شود که خطا، اشتباه و گناه نکنید، یا باید گفته شود حتی از بسترسازی، زمینهسازی و مقدمات گناه نیز پرهیز کنید.
مثال: اگر شما صاحب یا رییس یا مسئولی در حفظ یک کارگاه با مواد قابل اشتعال باشید، فقط به زیر مجموعه میگویید: "اینجا را به آتش نکشید؟"، یا تمام احتمالات آتش گرفتن را نیز گوشزد مینمایید. میگویید: "مراقب باشید حرارت این محیط بیش از حد بالا نرود – هیچ شعله کم یا زیادی به این محوطه نزدیک نشود – اینجا کسی سیگار نکشد – جرقهای زده نشود – مواد شیمایی مؤثر در یک دیگر جدا و دور از هم انبار شود – به هنگام استفاده، با دقت و درست استفاده شود و ...؟»
حال آیا میتوان گفت: «این آقای مالک یا مدیرِ مسئول، از تصور نزدیک هم بودن آتش و مواد آتشزا ناتوان است؟!»
اگر شما مسئول بهداشت و سلامت یک عده باشید، فقط به آنها میگویید: "مراقب باشید که سکته قلبی یا مغزی نکنید و سرطان نگیرید؟"؛ یا تمامی زمینهها و علل و بسترسازهای احتمالی آن را نیز در نظر گرفته و گوشزد میکنید؟
نتیجه: پس خداوند متعال در تکوین (خلقت) این میل شدید (شهوت جنسی) را قرار داده است و در تشریع (قوانین)، حتی احتمالات احتراق را نیز بیان داشته است. چنان چه میل به ثروت، قدرت، اولاد و ... را نیز قرار داده است، و قوانین مفید واقع شدن آنها و عوامل مضر شدن آنها را نیز بیان داشته است.
پس میفرماید: مردان مؤمن، هیزی نکنند – زنان مؤمنه چشم چرانی نکنندن – خود را با تصاویر زنده و غیر زنده تحریک نکنند – شهوترانی با نامحرمان را در ذهن و خیال تصور نکنند – در جایی که رفت و آمدی نیست، با هم خلوت نکنند – یک دیگر را لمس نکنند و ...؛ چرا که اینها همه ایمانسوز است. اینها همه بستر ساز برای اشتعالهای انسانسوز و جامعهسوز است. آیا اکنون در عالَم چنین نیست؟! آیا این توجه، از جامعیت و کمال دین نیست؟
پس، بحث این نیست که اگر دو نامحرم با هم در اتاقی تنها بودند، حتماً با هم آمیزش میکنند و ما مسلمانان نمیتوانیم تصور کنیم که دو نامحرم در فضایی تنها باشد و فسادی نکنند؛ چه کسی این را گفته است؟ بلکه بحث این است که از زمینهسازی، بسترسازی، مقدمهسازی و ... اجتناب کنید. خب این که توصیهای بسیار علیمانه و حکیمانه است.
کلمات کلیدی:
گوناگون