من یک سر فصل از کتابی به تألیف خانم "استر هیکس" خواندم که «شما موجی از یک ارتعاش هستید» آیا این درست است؟! (روانشناسی غرب)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): اگر چه او چنین نگفته و در ترجمه به این روز افتاده است، اما آیا به صرف این که یک غربی، یک نظریهای بدهد، آن علمی میشود؟! آیا دلایل عقلی و علمی نیز ارائه داده است؟ و یا فقط به همان حدس، گمان، ظنّ و نظریه اکتفا کرده و بقیه نیز باید بپذیرند؟! آیا در آن چه درست گفته است، حرف جدیدی دارد، یا پیش از او نیز گفته شده بود، منتهی او با استفاده از امکانات جدید، کنفرانس داده و به نام خود ثبت کرده است؟!
هر گاه سخن از "انسان" در دین، مکتب و یا توسط شخصی مطرح میگردد، ابتدا باید توجه داشت که "جهانبینی" او چگونه است و عالم هستی را چگونه میبیند و میشناسد؟ چرا که او انسان را از همان زاویه و با همان عینک میبیند، میشناسد و تعریف مینماید.
بنابراین، در جهانبینی مادی [ماتریالیستی]، از جامدات گرفته، تا گیاهان، حیوانات و انسان، چیزی جز مادهای که در اثر تغییر و تحول مادی به این شکل درآمده و چنین خصوصیاتی یافته است، وجود ندارد!
از اینرو، وقتی میخواهند از عالم هستی و انسان سخن بگویند، مجبورند که به مبدأ و چگونگی پیدایش آنها نیز توجه کنند و تعریفی ارائه دهند، اما چون به جز ماده را قبول ندارند، به ناچار تعریفی مادی ارائه میدهند و چون دلیل عقلی و علمی برای اثباتش ندارند، فقط "نظریه" میدهند! گاه میگویند: مبدأ پیدایش ماده اولیه بوده – گاه میگویند یک انفجار بزرگ (بیگ بنگ) رخ داده – گاه میگویند: یک ارتعاش سبب پیدایش شده است و ... !
البته تمامی اینها فقط "نظریه"هایی میباشند که چون به لحاظ علمی به اثبات نرسیده، در همان حد نظریه باقی مانده و هر چند سالی یکبار، تمامی نظریات گذشته رد میشود و نظریهی جدیدی ارائه میگردد که آن نیز جنبۀ علمی ندارد و فقط نظریه میباشد و میدانیم یک نظریه، مقدمۀ لازم برای مطالعه و تحقیقات علمی میباشد، اما تا به اثبات عقلی و علمی نرسد، ارزش قبول و تبعیت ندارد.
«وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا» (النّجم، 28)
ترجمه: آنها هرگز به اين سخن دانشى ندارند، تنها از گمان بى پايه پيروى مى كنند با اينكه "گمان" هرگز انسان را از حقّ بىنياز نمىكند!
ارتعاش:
حال باید ببینیم که تعریف او و پیروان از "ارتعاش" چیست؟ "ارتعاش"، یعنی لرزش یا موجی که از لرزش پدید میآید.
بالاخره چون هستی ماده عین ذاتش نیست و ممکن الوجود است، نیروی دیگری باید سبب پیدایشش شده باشد – بالاخره چیزی باید باشد که تصادفی رخ دهد، در عدم که تصادف معنا ندارد [و البته به طور کلی، تصادف به معنای بیسببی، نادرست و باطل است] – بالاخره چیزی باید باشد که حرکت کند و حرکت آن سبب لرزش و ارتعاش گردد و ...؛ مضافاً بر این که ماده، حرکت و لرزش [ارتعاش] آن، نمیتواند سبب پیدایش این عالَمی شود که بر اساس علم و حکمت خلق شده است و هیچ خلائی و یا موجودی تصادفی در آن یافت نمیشود و نظم و قانون علیمانه، حکیمانه و قادرانه (بر اساس اندازهها) بر آن حاکم میباشد.
«الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ * ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسِئًا وَهُوَ حَسِيرٌ» (الملک، 3 و 4)
ترجمه: همان كسى كه هفت آسمان را بر فراز يكديگر آفريد؛ در آفرينش خداوند رحمان هيچ ناهمگونی [خلائی] میبینی؟! بار ديگر نگاه كن، آيا هيچ شكاف و خللى مشاهده مىكنى؟! * بار ديگر (به عالم هستى) نگاه كن، سرانجام چشمانت (در جستجوى خلل و نقصان ناكام مانده) به سوى تو باز مى گردد در حالى كه خسته و ناتوان است!
استر هیکس:
خانم استر هیکس، بحثی از مبدأ و مقصد آفرینش عالم هستی و انسان ندارد؛ بلکه فقط از چگونگی فعالیت "مغز" سخن میگوید.
استر هیکس، بدون آن که دلیل عقلی و علمی ارائه دهد، در تعریف کلی انسان در زمینۀ نقش اراده و آرزو در جذب و تحقق، همانهایی را میگوید که در اسلام و ادیان الهی گذشته بیان شده است، او در سمینارش پیرامون ارتعاش گفت: «شما موجودات ابدی هستید و سفر شما هرگز تمامی نخواهد داشت»؛ او از نقش اراده و آرزو و نقش آن در چگونگی زندگی سخن میگوید که سرتاسر قرآن کریم به همین مهم اشاره دارد، اما او نیز ناچار است که همه را مادی و فیزیکی ببیند. او نمیگوید: «خدای علیم، حکیم، بصیر و خبیری وجود دارد که تمامی مخلوقاتش در محضر و منظر او هستند و او همه چیز را میداند»، بلکه میگوید: «جهان و کائنات نیات افراد را میداند و طبق آن به همراهی و خواستهها پاسخ میدهد» - جهان و کائنات، چیستند و یا کیستند که از نیات افراد با خبر باشند و یا به خواستهها و نیازها پاسخ دهند، در حالی که خود سراسر نیازو فقر هستند؟! و بالاخره او همه چیز را به احساسات مادی برمی گرداند و میگوید: «اگر میخواهید بدانید که در مسیر زندگی درست پیش میروید یا نه، فقط به احساس خود در آن رابطه فکر کنید. اگر تمایل به زندگی خوب و کسب ثروت و موفقیت هستید باید آنرا با احساس خوب درک کنید.»
این که شما در جهت "توجه" خود حرکت میکنید که آموزهی قرآن کریم میباشد، اما خوبی، بدی، ارزش، ضد ارزش چیستند که ما بدان توجه کنیم؟ فقط ثروت و شهوت؟!
قانون بدل زدن:
بیتردید، نه ابلیس لعین، نه سایر شیاطین جنّ و انس و نه هیچ کس دیگری میتواند چیز جدیدی خلق کند و قوانین و نظم جدیدی را بر آن مترتب سازد؛ بنابراین، تنها راه کار ایجاد انحراف، "بدل زدن" میباشد.
"بدل زدن"، یعنی یک حقیقتی را بگیرند و معانی یا مصادیق دیگری را بر آن حمل کنند – یعنی: باطل را جای حق نشان دهند – یعنی دائماً "این همانی کنند"، نادرستی را جای درست بنشانند و بگویند: «این همان است»! بدل زدن یعنی کلمه را از موضعش تحریف کنند، که سیاست یهود انحرافی بوده و هست: «مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ - برخى از یهود، حقايق [كتاب آسمانى] را [با تفسيرهاى نابجا و تحليل هاى غلط و ناصواب] از جايگاههاى اصلى و معانى حقيقىاش تغيير مىدهند [در واقع تحریف میکنند» (النساء، 46)
●- استر هیکس میگوید: «همه چیز با ارتعاش شروع شد. هر چیزی که در اطراف خود میبیند در ابتدا ارتعاش [یک] خواسته بوده است و سپس به شکل فکر درآمده و به شکل چیزی که الان میبینید تبدیل شده است. این یک کشف بزرگ از قانون کائنات بوده است.»
او سخنی از این ندارد که ارتعاش را چه کسی به وجود آورد؟ او از "ارتعاش خواسته" سخن میگوید، اما نمیخواهد بگوید: «همه چیز از ارادۀ حق تعالی بر خلقت شروع شده است» - او از رساند اراده (خواسته) به فکر سخن میگوید، چون نمیخواهد بگوید: «این اراده، در قالب تدبیر و تقدیر (اندازهگذاری) محقق شد- او چون جهانبینی مادی دارد، نام "تجلی" را "ارتعاش" گذاشته است؛ یعنی فقط "بدل" زده است؛ وگرنه ما معتقدیم که همه چیز پس از ارادۀ خداوند سبحان بر خلقت به وجود آمده و بدیهی است که خلقت فعل خداوند و تجلیِّ اوست که تدبیر و تقدیر و ربوبیّت الهی برآن حاکم است و آنگاه که مراتب خلقت به ماده میرسد، انفجار، حرکت و ارتعاش هم دارد، چون خودش این اندازهها را گذاشته است. «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ – به درستی که ما همه چیز را به اندازههای [لازم برای آن] خلق کردیم» (القمر، 49)
●- استر هیکس، سخن از خواستۀ انسان، درک و نقش آن در چگونگی زندگی دارد و میگوید: «انسانها خالق زندگی خود هستند و این مسیر برای هر فردی منحصر به فرد است»!
دقت شود که نمیگوید و نمیتواند بگوید که: «انسانها خالق خود هستند»؛ بلکه میگوید: «انسانها خالق زندگی خود هستند و این مسیر برای هر کسی منحصر به خودش میباشد» و آن هم بر اساس جذب، اراده و خواسته؛ حال مگر در قرآن کریم و اسلام، چیزی جز این بیان شده است؟
«أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى * وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى * وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى» (النّجم، 39)
ترجمه: كه هيچ كس بار [گناه] ديگرى را بر دوش نمىگيرد * و اين كه براى انسان جز [حاصل] آن چه خود براى آن سعى و تلاش كرده، نخواهد بود * و اينكه تلاش او بزودى ديده مى شود [در دنیا و آخرت، به نتایجش میرسد].
پیشهادی امیدوارانه:
پس معلوم شده که خانم "استر هیکس"، حرف جدیدی به دنیای روانشناسی نیاورده است، فقط برخی از واقعیتها را در سطح ماده و فعل و انفعالاتش محدود، محصور و کوچک کرده است.
"پیشنهاد امیدوارانۀ ما"، به تمامی اساتید، محققان و پژوهشگران مسلمان در علوم انسانی و از جمله "روانشناسی" این است که خود و داشتههای خود را بیشتر باور کنند و برایش اهمیّت قائل شوند
●- "پیشنهاد امیدوارانۀ ما"، به تمامی اساتید، محققان و پژوهشگران مسلمان در علوم انسانی و از جمله "روانشناسی" این است که خود و داشتههای خود را بیشتر باور کنند و برایش اهمیّت قائل شوند. با علم، بینش، جرأت، شجاعت و اعتماد تمام، "انسان و ویژگیها و حالاتش" را در آیات قرآن مجید و آموزههای حدیثی و اسلامی، بیشتر مورد مطالعه و تحقیق قرار دهند، و سپس مقاله، رساله و کتاب بنویسند، کنفرانسهای داخلی یا بین المللی تشکیل دهند ...، تا هم علوم پیشرفتهتری را برای جامعۀ بشری به ارمغان آورند و هم این همه مرعوب غربیها و نظریات آنان نگردند!
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
من یک سر فصل از کتابی به تألیف خانم "استر هیکس" خواندم که «شما موجی از یک ارتعاش هستید» آیا این درست است؟!
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10866.html
- تعداد بازدید : 2014
- 27 اسفند 1399
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون اندیشه و مباحث نظری