پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): عالم هستی، علیمانه، حکیمانه و قانونمند خلق شده و ربوبیّت میشود. آیا کسی میپرسد: «چرا اگر کسی خود را درون آتش بیندازد، میسوزد»؟! پس، گناهانی قلب را میمیرانند و پس از مرگ، بازگشتی نیست.
بسیاری از پرسشها و حتی شبهات، به خاطر دقت ننمودن به معانی صحیح آنها ایجاد میشود؛ به عنوان مثال: بسیاری از مردم، تفاوتی بین "استغفار و توبه" قائل نیستند و هر دو را به یک معنا فرض میکنند! بنابراین، ابتدا باید دقت نمود که معنی "توبه" چیست؟ و به طور حتم با دانستن معنی، بسیاری از پرسشها مرتفع میگردد.
الف - "استغفار"، یعنی "طلب مغفرت" که جامعتر از "طلب عفو" میباشد. "طلب عفو"، یعنی "طلب بخشش"، اما "طلب مغفرت"، یعنی "طلب پوشش"، که نه تنها عفو و بخشش گناهان را شامل میگردد، بلکه هر آن چه مطلوب نیست، اما به انسان چسبیده [ذنوب] را نیز شامل میگردد، مانند: تهمت، افترا، شایعه، جوّسازی و ... .
در قرآن کریم میخوانید که خداوند متعال به پیامبر اکرم صلوات الله علیه میفرماید که فتح مکه را برای "مغفرت ذنوب گذشته و آیندۀ تو میدهم". برخی نفهمیدند و یا به عمد گفتند پس لابد ایشان عصمت نداشته و مرتکب گناه میشده است؛ و هیچ فکر نکردند که اولاً معنای "ذنب" صرفاً گناه نیست، بلکه همان است که به انسان میچسبد و گناه از جمله آنهاست؛ و ثانیاً خداوند بابت گناه، آن هم از سوی پیامبرش که جایزه نمیدهد و بندۀ گناهکارش را نصرت نمینماید، بلکه تأدیب و مجازات میکند.
بنابراین، معنای ذنوب و مغفرت، همان "پوشش دادن" است؛ یعنی اگر به تو شاعر، مجنون، ساحر و ... گفتند و تو را به علت شکستن بتها و برکندن آیین بتپرستی، گناهکار دانستهاند، حالا یک فتحی به تو میدهم که تمامی اینها را برای آن چه در گذشته بود و آن چه در آینده پیش میآید، پوشش میدهم:
«إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا * لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا * وَيَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِيزًا» (فتح، 1 تا 3)
ترجمه: همانا ما براى تو پيروزى آشكارى فراهم ساختيم * تا خداوند ذنوب گذشته و آينده تو را [و آن چه از گناه به تو نسبت داده و خواهند داد] پوشش دهد و نعمتش را بر تو تمام كند و به راه راست هدايتت فرمايد.
ب - "ندامت = پشیمانی"، پشیمانی همان "ندامت" است، چه با استغفار و توبه همراه باشد و چه نباشد. ممکن است آدمی کاری کند و پشیمان شود، اما کافر باشد و هیچگاه نزد پروردگار عالم و یا صاحب حق، استغفار و توبه ننماید، و یا دیگر قادر به جبران آن نباشد؛ لذا فقط همان پشیمانی برایش میماند. مثل کسی که هنگام احتضار گفته بود: «ای کاش به خانه فاطمه (ع) حمله نمیکردیم»! خب، حالا نسبتاً پشیمان شده، اما دیگر چه میتواند بکند؟! حمله انجام شده – حضرت فاطمه علیها السلام نیز به شهادت رسیده – آن چه نباید اتفاق میافتاد، اتفاق افتاده و خودش هم در حال احتضار و رویارویی با مرگ است! پس، گاهی «پشیمانی سودی ندارد».
یا فرض کنید که کسی در جوانی تحصل نکند و در پیری پشیمان شود، و یا وقتی نور بیناییاش را از دست داد، بگوید: «پشیمانم که چرا به وقتش قرآن نخواندم و یا با این نعمت الهی، گناه کردم»!
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید که از جانب حق تعالی به تمامی اهل محشر فرمان سجده میرسد و همه سجده میکنند؛ اما یک عده میخواهند سجده کنند، ولی نمیتوانند! چرا که وقتی در دنیا سالم بودند، فرمان را اطاعت نکردند و اکنون دیگر نمیتوانید»، لذا به شدت پشیمان میشوند، اما دیگر راهی برای جبران ندارند:
«يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَيُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ * خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَقَدْ كَانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَهُمْ سَالِمُونَ» (القلم، 42 و 43)
ترجمه: روزی که (ساق = پایهها (ی تکیه شده بر آن دنیا بر ملا گردد) به سجده كردن دعوت شوند ولى نتوانند * اين در حالى است كه چشمهايشان (از شدّت شرمسارى) به زير افتاده، و ذلّت و خوارى وجودشان را فراگرفته؛ آنها پيش از اين دعوت به سجود مىشدند در حالى كه سالم بودند.
ج - "توبه"، اما "توبه" یعنی "بازگشت برای اصلاح"؛ مثل کسی که برای رسیدن به مقصدی، راهی را به اشتباه طی کرده و ناگهان متوجه میشود و برمی گردد تا راه درست را بپیماید.
●- بنابراین، اگر کسی به قول معروف تمامی پلهای پشت سر را خراب کرده باشد، و دیگر راه و امکانی برای بازگشت و اصلاح نداشته باشد، "توبه" برای او غیر ممکن میشود؛ به این میگویند: «بی توفیقی»!
فرض کنید که کسی از روی سرمستی، خانهاش را به آتش بکشد و یا از روی عصبیت، دیگری را به قتل برساند؛ حال میخواهد به کجا برگردد و چه چیزی را اصلاح کند؟!
فرض کنید که یزیدیان و شمریان عالَم [در هر زمانی]، پس از وقوع جنایاتی هولناک، پشیمان شوند؛ آیا میتوانند برگردند و اصلاح کنند؟! به این میگویند: «بیتوفیقی».
●- "توفیق" یعنی امکان موفقیت در انجام یک کار، که البته علل، اسباب و ملزوماتی دارد. گاهی امکان از بین میرود، گاهی اسباب و ملزومات لازم از دست میرود و دیگر فراهم نمیگردد، گاهی زمان سپری میشود و قابل بازگشت و اصلاح نیست. به این میگویند: «بیتوفیقی».
●- "جهل و تکبر"، مانعی سخت در مقابل عذرخواهی، طلب عفو و مغفرت (بخشش و پوشش) و توبه میباشد. گاه آدمی در خطاهایی اصرار میورزد و یا خطای بزرگی مرتکب میشود، اما "جهل و تکبرش"، اجازه نمیدهد که بفهمد و اگر بفهمد نیز هرگز اظهار ندامت، طلب بخشش و توبه نمیکند؛ چنان که ابلیس لعین، به رغم آن که هبوط خودش از مقام ملکوتی و عاقبت خودش در سقوط به قعر جهنم را دانست، باز هم طلب عفو، مغفرت و نیز توبه ننمود!
فرهنگ استکباری:
به مواضع سران نظامات سلطه و ظالمان عالَم توجه کنید. در گذشته برای خطای خود میگفتند: «Excuse me» یعنی «مرا ببخشید»؛ اما امروز در مقابل بدترین جنایات خود، در نهایت و آن هم اگر مجبور شوند، میگویند: «I am sorry»، یعنی «من متأسفم» و هرگز عذرخواهی نمیکنند!
"درک شووین"، افسر پلیسی که حدود ۹ دقیقه زانوی خود را روی گردن جورج فلوید فشار داد و باعث مرگ وی شد و به ۲۲ سال و نیم زندان نیز محکوم شد، تا آخر عذرخواهی نکرد و در نهایت با خانواده مقتول خودش ابراز همدردی کرد و رسانههای غرب چنان آن را بولد کردند که گویی در نهایت تأسف و تأثر، عذرخواهی و طلب بخشش کرده است!
●- گاه جهل، تکبر، طغیان، عصیان و اصرار و لجاجت و عناد با حق و گناهانی سبب بیماری قلب و پس مرگ قلب میشوند. بنابراین، همانطور که برای کسی که مُرده و از این عالّم رخت بربسته، دیگر امکانی برای استغفار و توبه وجود ندارد و اظهار ندامتش نیز سودی به حال او ندارد، "قلب مُرده" نیز دوباره احیا نمیشود و هیچ گاه استغفار و توبه نمینماید؛ "شاید و اگرها" در اینجا موضوعیتی ندارند. او سبب مرگ قلب خود شده و این مُرده، دیگر زنده نمیشود. به این میگویند: «بیتوفیقی».
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
توفیق توبه چیست؟ چرا خداوند به کسانی توفیق توبه میدهد و کسانی توفیق توبه پیدا نمیکنند هر چند که پشیمان شده باشند؟ چرا کسی که امام را کشته باشد، توفیق توبه نمییابد؟
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/social/11076.html
کلمات کلیدی:
گوناگون