پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
"جهالت"، هم به معنای "نادانی" است و هم به معنای "بیخردی"، اما "فهم" کار قلب (جان آدمی) میباشد. اگر "عقل" محبوس شود و "قلب" ممهور شود، بیمار گردد و یا بمیرد، دیگر راه و ابزاری برای "فهم" وجود نخواهد داشت.
این پرسش، یعنی: «من میفهمم و دیگران نمیفهمند، چرا که فهمیدم مردم جاهل و نافهم میباشند»!
*- هرگز از آنها نباشیم که خود را بهتر از مردم میدانند و از یک موضع متکبرانه و بالاتر به آنها نگاه میکنند و همه را نادان، جاهل (بیخرد) و احمق فرض میکنند!
*- هرگز از آنان نباشیم که به خود حق میدهند تا به تمام مردم اهانت کنند؛ اگر چه وقتی میگوییم: «مردم»، خودمان را نیز شامل میشود. اما یک عده خود را تافتهای جدا بافته از مردم میدانند! خود را علیم، عاقل و فهیم، و دیگران را نافهم میانگارند!
*- دقت کنیم که این نگاه به مردم، آن هم در یک جامعۀ توحیدی و اسلامی، یک جامعۀ فعال و پویا، یک جامعۀ مبارز و مقاوم (صبور)، نگاه کافران مستکبر میباشد که فرمود: «این مواضع، ناشی از سفاهت خودشان میباشد»:
«وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَكِنْ لَا يَعْلَمُونَ» (البقره، 13)
- و هنگامى كه به آنان گفته شود: «همانند (ساير) مردم ايمان بياوريد!» مىگويند: «آيا همچون ابلهان ايمان بياوريم؟!» بدانيد اينها همان ابلهانند ولى نمىدانند!
●- تردیدی نیست که نه تنها سطح فهم همگان یکسان نمیباشد، بلکه در هر جامعهای، عدهای پارهای موضوعات، مطالب و حقایق را سخت میفهمند، عدهای بد میفهمند و عدهای اصلاً نمیفهمند! اما ابتدا باید بدانیم «فهم چیست؟»
"فهم"، به «دریافت و ادراک قلبی، از آن چه به آن علم حاصل شده است» گفته میشود؛ بنابراین، ابتدا لازم است نسبت به یک موضوع یا مطلب "علم" حاصل شود، و سپس "فهم" گردد. لذا اگر کسی نسبت به موضوعی علم [آگاهی] نداشته باشد، هرگز آن را "فهم - درک با عقل و قلب" نخواهد نمود.
●- علل و اسباب گوناگونی مانع از "آگاهی و فهم" میگردد که به چند مورد از اهمّ آنها اشاره میشود:
1- "جهل به معنای نادانی". چنان که بیان شد، دانایی، علم و آگاهی مقدم است. لذا فهم نسبت به آن چه از آن علم حاصل نشده، ممکن نیست.
از یک سو، سطح علم و آگاهی همگان یکسان نیست؛ اما از سویی دیگر، برخی به خود زحمت دانستن نمیدهند و اصلاً دوست ندارند که بدانند!
2- "حیات حیوانی". عدهای، اگر از حیات نباتی عبور کنند نیز در حیات حیوانی متوقف میمانند، پس قوای بینایی و شنوایی آنها که مبادی دریافت آنهاست، فقط متوجه دنیا و زندگی مادی و حیوانی میگردد، لذا بیش از این را فهم و درک نمیکنند:
«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ» (الأعراف، 179)
- به يقين، گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم؛ آنها دلها [عقلها] يى دارند كه با آن (انديشه نمىكنند، و) نمىفهمند؛ و چشمانى كه با آن نمىبينند؛ و گوشهايى كه با آن نمىشنوند؛ آنها همچون چهارپايانند؛ بلكه گمراهتر! اينان همان غافلانند (چرا كه با داشتن همه گونه امكانات هدايت، باز هم گمراهند)!
*- ممکن است ظاهر این افراد، شبیه انسانهای دانشمند، متفکر، فرهیخته و یا به تعبیر "روشنفکر" نیز به نظر آید، اما واقع این است که چون در حیات حیوانی متوقف شدهاند، حیوانی بیش نیستند، بلکه گمراهتر از حیواناتی که از روی غریزه عمل میکنند، میباشند:
«أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا» (الفرقان، 44)
- آيا گمان مىبرى بيشتر آنان مىشنوند يا مىفهمند؟! آنان فقط همچون چهارپايانند، بلكه گمراهترند!
3- "غفلت". «هُمُ الْغَافِلُونَ» در آیۀ مذکور، بیانگر آن است که از علل اصلی نافهمی، "غفلت" میباشد.
"غفلت"، همان بیتوجهی میباشد که سبب فراموشی نیز میگردد؛ حال چه از روی عمد باشد و چه سهواً ایجاد گردد.
مثال ساده آن که: «شما در اتاقی هستید که آینه دارد؛ اما اگر به آینه توجه ننمایید، در مقابل آینه نایستید و یا به آینه پشت کنید، تصویر خود را در آن نخواهید دید»!
برخی، نه تنها از آن چه باید بدانند غافلند، بلکه نسبت به آن چه میدانند نیز بیتوجهی نموده و غفلت میورزند. چنان که هر انسان موحد و معتقد به توحید و معادی، هنگام عزم و ارتکاب گناه، نسبت به آن چه میداند و حتی فهم کرده نیز غفلت میورزد!
3- "بیبصیرتی". چشم و گوش ظاهری، ابزاری برای دیدن و شنیدن میباشند، اما تا این حد را حیوانات نیز دارند و چه بسا قویتر.
اکتفا به این حدّ از دیدن و شنیدن، سبب ظاهربینی و سطحینگری میگردد، اما برای فهم و درک درست، "بصیرت - عمقبینی - ژرف بینی" لازم است، یعنی آدمی تلاش کند تا لایههای بعدی را نیز ببیند و یا بشنود تا بتواند حقایق را "فهم" کند.
«قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (یوسف، 108)
- بگو: «اين راه من است من و پيروانم، و با بصيرت كامل، همۀ مردم را به سوى خدا دعوت مىكنيم! منزّه است خدا! و من از مشركان نيستم!»
شیاطین جنّ و انس، برای فریب مردمان، از راه سطحینگری و ظاهربینی (بیبصیرتی) آنان وارد میشوند!
4- "گناه" که در رأس آن کفر و شرک قرار دارد و ریشۀ آن نیز در "حبّ الدنیا" میباشد؛ و هر گناهی، به علت اطاعت از هوای نفس خود و دیگران انجام میپدبرد.
"گناه" همچون پردهای در مقابل دیدگان قرار میگیرد و همچون مُهری است که بر نیروی شنوایی و قلب زده میشود تا مسدود گردند و راه علم، آگاهی و فهم را بندند:
«أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ»
- آيا ديدى كسى را كه معبود خود را هواى نفس خويش قرار داده و خداوند او را با آگاهى (بر اينكه شايستۀ هدايت نيست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پردهاى افكنده است؟! با اين حال چه كسى مىتواند غير از خدا او را هدايت كند؟! آيا متذكّر نمىشويد؟!
بنابراین، مادهگرایان (ماتریالیستها) و دنیاگرایان و دنیا دوستان، از شنیدن و دیدن حقایق، کَر و کور میشوند و نیروی تعقل و فهمیدن را از دست میدهند:
«وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لَا يَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَعْقِلُونَ» ()
- مَثَل (تو و مؤمنان در دعوت) كافران، بسان كسى است كه (گوسفندان و حيوانات را براى نجات از چنگال خطر،) صدا مىزند؛ ولى آنها چيزى جز صدا نمىشنوند؛ (و حقيقت و مفهوم گفتار او را درك نمىكنند اين كافران، در واقع) كر و لال و نابينا هستند؛ از اين رو چيزى نمىفهمند!
بدیهی است که این گروه، چون آگاهی و فهم ندارند، با پیروی از تخیلات خود، همه چیز را ماده میانگارند:
«وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ» (الجاثیه، 23 و 24)
- آنها گفتند: «چيزى جز همين زندگى دنياى ما در كار نيست؛ گروهى از ما مىميرند و گروهى جاى آنها را مىگيرند؛ و جز طبيعت و روزگار ما را هلاك نمىكند!» آنان به اين سخن كه مىگويند علمى ندارند، بلكه تنها حدس مىزنند (و گمانى بى پايه دارند)!
5- "پیروی از ظنّ و گمان" از دیگر علل مهم "نافهمی" میباشد که در آیه فوق نیز به آن اشاره شد.
"ظنّ و گمان" بد نیست و حتی میتواند مقدمهای برای تحقیق و کشف علم باشد؛ اما تا وقتی در حد "ظن و گمان" میباشد، قابلیت تبعیت ندارد. بیشتر انحرافات و حتی اختلافات، ریشه در پیروی از "ظنّ و گمان"، به جای پیروی از علم، آگاهی و عقل دارد:
«وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا» (النّجم، 28)
- آنها هرگز به اين سخن دانشى ندارند، تنها از گمان بىپايه پيروى مىكنند، با اينكه «گمان» هرگز انسان را از حقّ بى نياز نمىگرداند!
نکته
حکومتها که با امکانات و ابزاری که در اختیار دارند، زیرساختها و زمینۀ رشد آگاهی و فهم مردم را فراهم میسازند، نقش مستقیم و مستقیمی در هر دو جهت دارند.
فهم و نافهمی، صرفاً یک مشکل و معضل شخصی نیست؛ چنان که کسب علم (دانش)، آگاهی و بالاتر رفتن سطح فهم و شعور مردم نیز صرفاً یک رویکرد شخصی نمیباشد؛ بلکه حکومتها که با امکانات و ابزاری که در اختیار دارند، زیرساختها و زمینۀ رشد آگاهی و فهم مردم را فراهم میسازند، نقش مستقیم و مستقیمی در هر دو جهت دارند.
حکایتی آموزنده
در قصهها آمده است:
پادشاهی در اداره کشور، با ضعف و مشکلات و بالتبع اعتراضات مردمی بسیاری مواجه بود و وزیر خود را نزد پادشاه کشور همسایه، که بسیار موفق بود فرستاد تا علم سیاست و اداره کشور را به او بیاموزد.
وزیر نزد آن پادشاه رفت و وقتی مشکل و درخواستش را بیان داشت، پادشاه پنجرهای را باز کرد و گندمزاری را به او نشان داد. وزیر پرسید: چه درسی باید از این منظره بگیرم؟
پادشاه گفت: به خوشهها نگاه کن که همه در یک سطحی از پستی قرار دارند، پس اگر یکی از آنها قد بکشد و خودنمایی کند، مابقی نیز از او تبعیت میکنند؛ لذا بکوشید تا مردم کشور خود را در یک سطح پایینی از آگاهی، فهم و شعور نگه دارید، تا بتوانید بر آنها حکومت نمایید!
*- این همان سیاست و عملکرد نظامات سلطه میباشد که با ابزاری چون رواج فرهنگهای مبتذل، اقتصاد و گرفتار کردن مردم به تأمین معیشت، رسانهها، خبرگزاریها، شبکههای فضای مجازی و ...؛ مردم را در یک سطح پائینی نگه داشته و مشغول میسازند؛ تا هرگز ندانند و نفهمند که چه بر سر آنها میآید و چه باید بکنند تا نجات و رشد یابیند؟!
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
چرا فهم مردم دچار جهالت است؟ (در پاسخ: چرا به تمام مردم اهانت میکنید؟!)
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/etc/11914.html
- تعداد بازدید : 422
- 3 تیر 1401
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون