پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
«عاقبت به شرّ»، یعنی کسی از ابتدا منحرف باشد و به همین وضع بمیرد، و یا به رغم تمامی سوابق خوب در ایمان و عمل صالح، راهش را کج کند و به گمراهی کشانده شود و از حقّ روی برگرداند»!
«مؤمن»، اگر حقیقتاً مؤمن باشد، هیچگاه عاقب به شرّ نمیشود، چرا که خداوند رحمان و رحیم، دست او را در دو یا چند راهیها، افت و خیزها، غفلتها و لغزشها میگیرد و هدایتش میکند: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ - الله، دوست و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند، آنها را از ظلمات به سوی نور خارج میسازد» (البقره، 256)
بنابراین، هرگز مؤمن عاقبت به شرّ نمیشود، بلکه به «عاقبت به شرّ» اثبات میشود که «تو گمان داشتی که ایمان آوردهای، اما ایمان راسخی نداشتی!» - درست مانند ابلیس لعین! او آنقدر خداوند سبحان را عبادت کرده بود که به مقامات ملکوتی رسیده بود؛ فرشتگان نیز او را در این مقام میدیدند! اما، ایمانش راسخ نبود و در عبادتش اخلاص نداشت.
خداوند علیم میدانست که دل او مبتلا به «تکبر» است، اما هنوز شرایط و امتحانی پیش نیامده بود تا این رذیله، ظهور و بروز یابد. خداوند متعال با یک امتحان در امر سجده به آدم علیه السلام، تکبر او را ظاهر نمود؛ اما برای این که بفهمد و خود را اصلاح کند؛ لذا وقتی در جا او را محاکمه نمود و پرسید: «چرا وقتی فرمان من رسید، سجده نکردی؟!» میتوانست بگوید: «اشتباه کردم، ببخش»، اما هم چنان استکبار ورزید گفت: «من برترم»، لذا نه تنها از مقام ملکوتی اخراج شد، بلکه دشمن خدا و بندگانش شد و برای همیشه جهنمی گردید!
●- این، وصف همگان است. هر کسی که شناختی و باوری نسبت به توحید، معاد، اصول دین و اسلام پیدا کرده و برخی از عبادات را به جای میآورد، گمان میکند که دیگر ایمان کامل آورده است؛ اما در واقع چنین نیست؛ چه بسا هنوز زمینههای بروز کفر، شرک، نفاق، ظلم و سایر انحرافات و گناهان برای او پیش نیامده است و به هنگام معلوم میشود که آیا واقعاً ایمان آورده بود و یا گمان و ادعا میکرد که ایمان آورده است:
«قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (الحجرات، 14)
- عربهاى باديه نشين گفتند: «ايمان آوردهايم» بگو: «شما ايمان نياوردهايد، ولى بگوييد اسلام آوردهايم، امّا هنوز ايمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت كنيد، چيزى از پاداش كارهاى شما را فروگذار نمىكند، خداوند، آمرزندۀ مهربان است».
اگر آنگاه که هوای نفس خودنمایی میکند و شهوات گوناگونی چون شهوت جنسی، شهوت ثروت، قدرت و شهرت و یا حرص، طمع، بخل، حسادت و ... بر او فشار میآورد، خود را حفظ کرد و در راه خدا تقوا به خرج داد، و از هر گونه گناهی دوری جست و یا اگر مرتکب شد، استغفار و توبه نمود، معلوم میشود که ایمان آورده است.
نکته:
خداوند سبحان، تا درون کسی را بیرون نریزد، او را از دنیا نمیبرد؛ چرا که تمامی قابلیتها و چگونگیها باید به فعلیت برسد. این ظهور مکنونات، در طول زندگی به صورت مستمر ادامه دارد، تا برسد به لحظه احتضار و قبض روح.
یکی از شاخصترین نمونهها، حرّ در صحرای کربلاست. او ایمان ضعیفی داشت، علم و اطلاع زیادی هم از اسلام حقیقی نداشت، از ولایت و امامت چیز زیادی نمیدانست، به عنوان یک فرماندۀ نظامی، به وظیفه عمل کرد و سد راه سیدالشهداء علیه السلام گردید؛ اما در دلش غرض و مرضی نبود، لذا وقتی حقیقت برایش آشکار شد، برگشت، استغفار و توبه کرد، تسلیم ولایت گردید و اولین شهید عاشورا شد.
●- در طول همین انقلاب، افراد غافل و جاهل بسیاری را دیدیم که ناگهان متحول شدند، در دلشان انقلابی ایجاد شد، ناگهان تمامی سوابق سوء را کنار گذاشتند، حتی به جبههها عزیمت نموده و شهید یا جانباز شدند و ...؛ هم چنین افراد شاخص و معمولی بسیاری را دیدیم که ابتدا بسیار مؤمن و انقلابی، حتی فکور و بصیر و مدیر مینمودند، اما آرام آرام راه کج کردند و حتی ضد انقلاب، وابسته به امریکا و انگلیس و ... شدند و در امتحانات باختند و با ذلت از دنیا رفتند!
ماجرای زبیر
ماجرای زبیر، همانند ماجرای ابلیس لعین میباشد! «زبیر» در دوران حیات پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله اسلام آورد، حتی در جنگها شرکت کرد؛ در روایات آمده: «شمشیر زبیر، بارها دل پیامبر را شاد کرد»، اما ایمان به قلبش رسوخ نکرده بود.
در زمان رحلت و تشکیل سقیقه، او در مدینه نبود و هنگام بازگشت، سقیفهایها از مخالفت، قیام و شمشیرش میترسیدند! در طول 25 سال غصب خلافت نیز به همراه طلحه، از یاران با وفا و محکم امیرالمؤمنین علیه السلام بود ...! اما پس از آغاز خلافت ایشان، از او خواستند که به خاطر سوابق انقلابی و جهادی، مقام و سهم بیشتری از بیت المال به آنها داده شود، اما چون حضرت نپذیرفتند، بغض او را در دل گرفتند، تا جایی که نقشۀ جنگ کشیدند و برای عوامفریبی و جذب اذهان عمومی، عایشه را تحریک کردند که فرماندهی این جنگ را بر عهده بگیرد! و اینها ظهور و بروز همان نشناختن و ایمان نیاوردن بود!
پیش از آغاز درگیری، حضرت ایشان را فراخواند و فرمود: «یادت هست که در همین نقطه، پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله به تو فرمود: «در چنین مکانی، مقابل امیرالمؤمنین قرار میگیری و آنگاه بدان که حق با اوست»!
زبیر با یادآوری این ماجرا، تا حدودی متنبه شد و صحنه جنگ را ترک کرد؛ اما تکبرش اجازه نداد که ولایت و امامت ایشان را بپذیرد و معلوم شد که از ابتدا نیز به حقیقت ولایت و امامت، ایمان نیاورده بود؛ لذا خودش از صحنه دور شد، اما مانع از جنگ نشد، تا عایشه، طلحه، پسرش عبدالله و ... کارزار را شروع کنند!
خروج یا خلود در جهنم
خروج از جهنم پس از مدتی عذاب، فقط مؤمنانی را شامل میشود که ضمن ایمان، مرتکب گناهانی شدهاند که با مصیبتهای زندگی، سکرات مرگ و سختی جان کندن، فشار قبر، عذابهای برزخی، توقف عذابآور در محشر، شفاعت اهل عصمت علیهم السلام و مؤمنان و ...، پاک نشدهاند؛ لذا باید مدتی در جهنم معذب گردند تا پاک شوند. اما به قول شهید آیت الله دستغیب رحمة الله علیه (مضمون): «میگویند: شیعۀ امیرالمؤمنین علیه السلام، بالاخره وارد بهشت میشود؛ بله میشود، اما چه بسا پس از سیصد هزار سال عذاب در جهنم، آیا طاقتش را دارید؟!» (کتاب گناهان کبیره)
●- خداوند متعال، به صراحت در قرآن مجید بیان نموده که چه کسانی در جهنم خلود مییابند که در ردیف اول، کفار، مشرکان، ظالمان و رباخواران قرار دارند.
«الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» (البقره، 275)
- كسانى كه ربا مى خورند، (در قيامت) برنمى خيزند مگر مانند كسى كه بر اثر تماسّ شيطان، ديوانه شده (و نمىتواند تعادل خود را حفظ كند؛ گاهى زمين مىخورد، گاهى بپا مىخيزد) اين، به خاطر آن است كه گفتند: «داد و ستد هم مانند ربا است (و تفاوتى ميان آن دو نيست)» در حالى كه خدا بيع را حلال كرده، و ربا را حرام! (زيرا فرق ميان اين دو، بسيار است) و اگر كسى اندرز الهى به او رسد، و (از رباخوارى) خوددارى كند، سودهايى كه در سابق [قبل از نزول حكم تحريم] به دست آورده، مال اوست؛ (و اين حكم، گذشته را شامل نمىگردد؛) و كار او به خدا واگذار مىشود؛ (اگر واقعاً استغفار و توبه کرده باشد، گذشتۀ او را خواهد بخشيد) امّا كسانى كه بازگردند (و بار ديگر مرتكب اين گناه شوند)، اهل آتشند؛ و هميشه در آن مىمانند.
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
عاقبت به شر شدن یعنی چه؟ آیا مومنی که عاقبت به شرّ میشود، الزاماً به جهنم ابدی گرفتار خواهد شد؟ به عنوان مثال افرادی مثل زُبیر گرفتار جهنم ابدی خواهند شد، یا پس از مدتی، به بهشت وارد میشوند؟
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/etc/12292.html
کلمات کلیدی:
گوناگون