«ایکس - شبهه»: شایع نمودن خرافات، یکی از حربههای قوی دشمن در ایجاد انحراف و یا تزلزل در باورهاست. عدهای خرافه را میپذیرند و با باور و گرایش به آن منحرف میشوند و عدهای دیگر نیز به خاطر شیوع خرافه، در هر حقیقت دیگری نیز شک میکنند که مبادا این هم خرافه باشد! و هر دو انفعال به نفع دشمن تمام میشود. لذا باید قدرت تشخیص را با ملاکهای صحیح تقویت نمود.
خداوند متعال در قرآن کریم،دستورات متفاوتی برای تقویت شناخت، تشخیص و تمیز حقیقت از خرافه داده است که از جمله میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
الف – محک اول «عقل و وحی» است. در قرآن کریم آیات بسیاری است که انسان را به تعقل و تفکر دعوت میکند و وحی را نیز برای روشنگری - به ویژه جایی که عقل انسان راهی به آن ندارد - به مدد میفرستد که البته حقانیت وحی نیز با عقل به اثبات میرسد. لذا پیامبر اکرم (ص) بدین مضمون میفرمایند: حتی اگر حدیثی از ناحیهی من برای شما نقل گردید که با عقل و وحی [قرآن] تطبیق نداشت، نپذیرید. و در جای دیگری میفرمایند: «آن را به سینهی دیوار بزنید».
ب – روش دیگری که در کلامالله تأکید شده، قبول ننمودن حرف بدون سند است، که بزرگان دین نیز بر آن تأکید نمودهاند و هر عقل سالمی نیز همین حکم را میکند. چرا باید هر سخن و ادعایی را شنید و قبول کرد؟! حتی ادعای الوهیت، ربوبیت، رسالت، امامت، وحی و معجزه نیز با سند ارائه شده است. چرا که انسان عاقل هیچ سخن و ادعایی را نباید بدون سند بپذیرد. البته گاه سند دلیل عقلی است و گاه معجزه و گاه اعتبار گوینده و ... . در هر حال سند و اثبات ادعا لازم است و بدون اثبات نباید پذیرفت. آیات شریفهی «قل هاتوا برهانکم» - یعنی بگو: برهان شما چیست؟ دستور صریح خداوند متعال است.
ج – روش دیگر عقلی و نقلی، توجه به اعتبار بیان کننده است و اولین لازمهی حصول اعتبار، معین بودن گوینده است. به همین دلیل شاهدیم که معمولاً شایعات، گوینده (تولید کننده) مشخص و معینی ندارند، هر چند که توزیع کنندگان معین یا نامعینی داشته باشند. پس چرا باید سخن یا ادعایی را که اصلاً معلوم نیست مدعی آن کیست بپذیریم؟
البته گاهی گوینده و مدعی نیز مشخص است، اما هیچ اعتباری ندارد و اساساً دشمن است. مثل قدرتهای متخاصم و ابزار و حربههایشان (رسانهها). بدیهی است که وحی و عقل حکم میکند که خبر، سخن و ادعای آنان نباید بدون دلیل و سند و نیز معین شدن هدفشان از نشر آن مورد قبول واقع شود. چرا که گاه سخن درست به هدف باطلی بیان میدارند «کلمة الحق، یراد به الباطل».
در قرآن کریم آیات بسیاری وجود دارد که خداوند عزوجلّ امر مینماید که دشمنان من و خودتان را دوست نگیرید، با آنها صمیمی نشوید، اصرارتان را در میان نگذارید ... و از کفار تبعیت و اطاعت ننمایید.
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنينَ أَ تُريدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبيناً» (النساء، 144)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد كافران را به جاى مؤمنان ياران [خويش] مگيريد. آيا مىخواهيد براى خدا به [زيان] خود حجتى آشكار قرار دهيد؟
د – از دستورات دیگر وحی و عقل پرهیز از «خطوات شیطان» یعنی القائات انحرافی - پرهیز از پیروی ظن و گمان – توقف در موضعی که نسبت به آن علم حاصل نشده است و ... میباشد.
بدیهی است اگر انسان مؤمن یا هر انسان عاقل دیگری این دستورهای عقل و وحی را در نظر گرفته و رعایت نماید، نه تنها خود قدرت تمیز حقیقت از کذب یا مشتبه را یافته و اسیر شایعات نمیگردد، بلکه بازار شایعهسازان را نیز کساد مینماید.
اما توجه به نکات ذیل نیز ضروری است:
1- مقاومت در پذیرش شایعات و تکذیب آنها، دلیل نمیشود که آدمی به عقل و علم خود قناعت نموده و هر واقعیت دیگری را نیز انگ شایعه زده و تکذیب نماید. بلکه نهایت این است که توقف میکند. یعنی ممکن است نپذیرد، اما اگر منافاتی با عقل و وحی نداشت یا گوینده موثق بود، تکذیب نمیکند، بلکه یا گذر میکند و یا با تحقیق برای خود روشن و معلوم مینماید.
2- گویندگان نیز باید دقت کنند که هر حقیقتی را نباید برای عموم بیان کنند. خداوند متعال حتی فهم بطن برخی از آیات را فرموده که مختص «راسخون فیالعلم» و یا « اولی الالباب» است و به دیگران جهت فهم بیشتر دستور رجوع به آنان را صادر فرموده است.
3- ادعای دیدن امام زمان (عج) که در متن سؤال آمده بود نیز از همین دسته است. گاه کسی مدعی میشود که با امام ارتباط دارد، یا میتواند ارتباط بگیرد، یا در خطوات و الهامات خود از دستورات وی مطلع میگردد و ...، اینها همه دروغ و کذب است. اما یک موقع کسی مدعی میشود که مثلاً من دیشب امام یا حتی پیامبر اکرم (ص) را در خواب دیدم. این اتفاق بعید نیست و هر کسی ممکن است ببیند. لذا اگر فرد موثق باشد و رؤیایش نیز صادق باشد، دلیلی بر تکذیب آن وجود ندارد.
4- در بیان مقامات بزرگان نیز چنین است. برخورداری از چنین مقاماتی برای امثال: مرحوم سید قاضی، مرحوم امام خمینی، مرحوم شیخ مفید، مرحوم رجبعلی خیاط، مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی، مرحوم آیت الله بهجت ... (ره)، یا از معاصرین مانند آیت الله حسنزاده آملی، شخص مقام معظم رهبری و سایر بزرگان و مؤمنین، اتفاق عجیب، بعید و غیر قابل باوری نیست. ولی چنان چه بیان شد، لزومی ندارد که همه چیز خطاب به همگان بیان شود.
کلمات کلیدی:
گوناگون