ایکس – شبهه: شیعه با صحابه هیچ دشمنیای ندارد، چه رسد به این که دیرینه هم باشد.
همیشه قبل از خواندن، شنیدن و دریافت پاسخ، به مهندسی سؤالی که در ذهن خودتان پدید آمده و یا دیگران ایجاد کردهاند توجه نمایید. چرا که اولاً اغلب، پاسخ در همان سؤال نهفته است و ثانیاً گاه در مهندسی سؤال یا شبهه، به هیچ وجه پاسخ مد نظر نیست، بلکه فقط القای یک معنا هدف است.
در همین سؤال مطرح شده است که «چرا شیعه با صحابه دشمنی دیرینه دارد؟»، خوب حالا چرا این سؤال برعکس مطرح نشده است؟ مثلاً بپرسند چرا برخی از اهل سنت با اهل بیت (ع) دشمنی دیرینه دارند؟ چون می خواهند معنای دشمنی شیعه با صحابه را القا کنند و اصلاً با پاسخ هم کاری ندارند.
پس از توجه به نکته حایز اهمیت فوق، اینک به پاسخ سؤال میپردازیم:
الف – مهندسی سؤال فوق دو اطلاعات و نگاه غلط را القا مینماید. اول آن که دشمنان اهل بیت (ع) صحابه رسول اکرم (ص) بودهاند و دوم آن که شیعه با آنها مخالف یا ضد است؟!
ب – تفاوت و اختلاف اصلی تشیع با تسنن، تعریف «صحابه» میباشد. اهل سنت برای موجه جلوه دادن و تطهیر مفاسد و مظالم برخی از چهرهها، میگویند: هر کس که زمان پیامبر اکرم (ص) را درک نموده و با ایشان مصاحبت (گفتگو) نموده باشد، صحابه شمرده میشود. اما تشیع معتقد است که این تعریف صحیح نیست، چرا که دشمنانی چون ابوسفیان، معاویه، ابوجهل، ابولهب، هندجگرخوار و ... نیز زمان ایشان را درک نموده و بسیاری از آنان مصاحبت هم داشتهاند. لذا در تعریف آنان ابوسفیان و معاویه نیز از صحابه شمرده میشوند و عجیب آن که معاویه را از نفری بر می شمرند که به آنها بشارت بهشت داده شده است!
اما در تعریف اهل تشیع، فقط کسانی که به آن حضرت ایمان داشتند و پیروی ایشان را مینمودند و معروف به همراهی با ایشان بودند، «صحابه» قلمداد میگردند [چنان چه در میان خودمان نیز هر رهگذری که صحبتی هم کرده باشد، دوست و صحبه قلمداد نمیگردد]. لذا شیعه نه تنها با صحابه واقعی ضد نیست، بلکه به رغم گذشت چند قرن، بسیار با آنان مفارقت و صمیمیت دارد. شیعه کجا با عباس (عموی ایشان)، عمار، یاسر، سلمان، ابوذر، مقداد ... و یا دهها صحابه واقعی دیگر دشمنی یا ضدیت داشته است؟! و اگر با برخی از کسانی که در آن زمان میزیستند، مخالفت یا حتی ضدیت دارد، به خاطر مخالفت و ضدیت خود آنها با پیامبر اکرم (ص) و فرامین ایشان است. چرا که محور صحابه بودن یا نبودن خود ایشان است، نه عبور از یک گذر تاریخی به هر شکلی.
ج – در حقیقت چه کسانی با پیامبراکرم (ص) و صحابه واقعی ایشان ضدیت داشته و یا دارند؟
*- آیا کسانی که در زمان حیات پیامبر اکرم (ص) و در بستر احتضار، فرمان او را سرپیچی میکنند و مأموریت محوله از جانب ایشان را رها کرده و باز میگردند، صحابه هستند؟
*- آیا کسانی که در زمان حیات ایشان و در بستر احتضار، فرمان او را نقض کرده و میگویند: هذیان میگوید! صحابه هستند؟!
*- آیا کسانی که بیعت خود با ایشان در روز و میعادگاه غدیر را میشکنند، صحابه هستند؟!
*- آیا کسانی که به رغم لبیک و بیعت با ایشان، حکومت الهی را غصب نموده و علی (ع) را خانه نشین میکنند، صحابه هستند؟!
*- آیا کسانی که به رغم سفارشات مکرر و مؤکد ایشان، دخترش فاطمه (ع) را می آزارند که بنا به فرمایش آن حضرت که در کتب اهل سنت نیز به تواتر ثبت شده است، آزار ایشان به مثابه آزار رسول اکرم(ص) و آزار خدا میباشد، صحابه هستند؟!
*- مگر اهل سنت مخالفین با حکومتهای خلفای اول تا سوم را به حکم مخالفت با ولی امر مسلمین، یاغی، باغی و خروج یافته از دین بر نمیشمرند، پس چرا مخالفان و یا حتی خروج کنندگان بر خلیفه چهارم (علی علیهالسلام) در جنگهایی چون نهروان، صفین و جمل را صحابه میشمرند؟ و حال آن که بر اساس احکام مسجل و قطعی اهل سنت، آنها همه کافر، مرتد و یاغی هستند و قتلشان واجب است؟ چون بر خلیفه وقت مسلمین خروج کردهاند.
نتیجه:
در عین حال امروز شیعه معتقد است، آن چه در تاریخ گذشت، گذشته است. البته در حال و هوای بحث علمی و شناخت حقایق و واقعیات تاریخی، طرح و بررسی آنها نه تنها هیچ اشکالی ندارد، بلکه لازم و ضروری نیز هست، اما نباید به شکل جنگ تبلیغاتی بین طرفین طرح شده و موجب اختلاف و دشمنی گردد، چرا که امروز جهان اسلام دشمن واحد دارد.
ما و اهل سنت باید در نظر داشته باشیم که برای شیعان، حضرت علی (ع) امامی است که باید در همان ابتدا به خلافت میرسید و اطاعت از او چه در خانه و چه در مصدر خلافت واجب است. اهل سنت نیز اطلاعت از خلفا را واجب می دانند و چون قائل به بقا بر آخرین خلیفه هستند و پس از حضرت علی (ع) نیز خلیفهای نیامد، پس باید با معرفت، عشق و ایمان کامل چهارمین خلیفه را خوب شناخته و از او تبعیت کنند. نه این که فقط به دنبال خلیفه دوم رفته و اجازه دهند تا دشمنان اختلافات و شکاف بین اهل تشیع و تسنن را عمیقتر کنند. پس شناخت و تبعیت از امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام، چه برای اهل تشیع و چه برای اهل سنت، خود بهترین عامل وحدت و رشد است.
کلمات کلیدی:
گوناگون ولایت (امام علی)