ایکس – شبهه: اگر دنیا دار جبر باشد، این اشکال وارد است. اما دنیا دار «جبر و اختیار» است. در اموری جبر هست (مثل تولد یا کهولت)، در اموری نیز اختیار است، مثل انتخاب راه.
مگر این که اکثر انسانها منحرف شده و میشوند به ربوبیّت پروردگار عالم خدشهای وارد میکند تا به رسولش وارد نماید؟ خیر. چرا؟ چون فرمود شما را به قوای «عقل، اختیار، اراده و انتخاب» نسبت به سایر مخلوقات مشرف نموده و برگزیدهام. لذا فرمود: شما را چون سایر مخلوقات مجبور نیافریدم و دین (اعتقادات) را اجباری نکردم، چرا که راه هدایت و رشد از گمراهی را برایتان آشکار ساختم:
«لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (البقره، 167)
ترجمه: در دين هيچ اجبارى نيست و (چرا که) راه از بيراهه به خوبى آشكار شده است پس هر كس به طاغوت كفر ورزد و به خدا ايمان آورد به يقين به دستاويزى استوار كه آن را گسستنی نيست چنگ زده است و خداوند شنواى داناست.
و فرمود:
«إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» (الإنسان، 3)
ترجمه: ما راه را به او نشان داديم خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس (کفران نماید).
بر همین اساس به رسولش فرمود که مردم بگوید:
«قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَ مَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ» (یونس، 108)
ترجمه: بگو اى مردم حق از جانب پروردگارتان براى شما آمده است پس هر كه هدايتيابد به سود خويش هدايت مىيابد و هر كه گمراه گردد به زيان خود گمراه مىشود و من بر شما نگهبان (وکیل شما) نيستم.
و البته تصریح نمود که نعمتها تمام و کامل داده میشود و حق از باطل به خوبی آشکار است و هدایت بدون هیچ نقص است، ولی اکثر مردم نمیدانند، ایمان نمی آورند و ... .
«المر * تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَالَّذِيَ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ الْحَقُّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يُؤْمِنُونَ» (الرّعد، 1)
ترجمه: المر، اين است آيات كتاب، و آن چه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده حق است ولى بيشتر مردم نمىگروند (ایمان نمیآورند).
وظیفه، رسالت و کار پیامبران و در رأس آنها حضرت خاتم الانبیاء و المرسلین، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله که دینش جهانی و همیشگی میباشد نیز همین بوده است، که ابلاغ آیات الهی، تعلیم علم و حکمت، موعظه و پند و نصیحت، تهذیب و تزکیه ... و در نهایت برخوردار نمودن مردم از بهترین اسوهی نظری و عملی (کتاب و سنّت) و خلاصه همه شرایط هدایت و رشد را فراهم و مساعد نمایند، اما انسان مختار است که هدایت پذیرد یا خیر. و ایشان اختیار یا سلطهای بر هدایت شدن دیگران نداشتند و وکیل آنها نیز نبودند. چنان چه در مورد هر پدر یا معلمی نیز چنین است. پس، اگر همه امّت نیز منحرف شوند، ایراد بر نبی یا مرسل وارد نیست. چرا که نه تنها هدایت دلیل و موجب سلب اختیار نمیباشد، بلکه لازمه رشد بشری، همین اختیار است. لذا به او فرمود که تو فقط تذکر بده و حقایق عالم هستی، گرایشات فطری و عقلی و چه بایدکرد و نکردها را یادآوری کن، تو تسلط و سیطره بر مؤمن شدن یا نشدن کسی نداری:
«فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ * لَّسْتَ عَلَيْهِم بِمُصَيْطِرٍ» (الغاشیه، 21 تا 23)
ترجمه: پس تذكر ده كه تو تنها تذكردهندهاى * بر آنان تسلطى ندارى.
و فرمود: تو دوست داری که همه ایمان بیاورند، اما همه به خاطر این میل تو ایمان نخواهند آورد و تو را هم محافظ و وکیل ایمان مردم نکردم. من خودم اگر میخواستم کاری میکردم که همه در ایمان مجبور باشند و هیچ کس شرک نورزد:
«وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا أَشْرَكُواْ وَ مَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَ مَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ» (الأنعام، 107)
ترجمه: و اگر خدا مىخواست آنان شرك نمىآوردند و ما تو را بر ايشان نگهبان نكردهايم و تو وكيل آنان نيستى.
کلمات کلیدی:
گوناگون