آیا انسان در نفهمیدن مقصر است؟ خوارج دین را نمیفهمیدند، آیا مقصر بودند؟ مثلا ابن ملجم همانطور که در سریال امام علی نشان میدهد نمیخواسته آدم بدی باشد، فکر میکرده مسیر صحیح این گونه است؟ آیا انسان در نفهمیدن مقصر است؟
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: اگر انسان بتواند بفهمد و نفهمد، مقصر است. انسان فقط در آن بخش از قصورها و تقصیرهای خود مقصر نیست که در آن اختیاری ندارد. مثل آن که اختلالی در خلقت و سلامتش به وجود آمده باشد و یا کاملاً محدود شده باشد، به گونهای که خبری به او نرسد و ...، پس تا وقتی انسان سالم است، عقل و قلب دارد، فکر و ذهن دارد و اختیار هم دارد، به تناسب ظرفیت وجودی خودش مسئول (مکلف، موظف و بالتبع مورد سؤال) میباشد و اگر کوتاهی کند، مقصر میگردد:
«وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولـئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً» (الإسراء، 36)
ترجمه: و از چيزى كه بدان علم ندارى (در مرحله اعتقاد و گفتار و عمل) پيروى مكن، زيرا گوش و چشم و دل، هر يك مورد سؤال قرار خواهند گرفت.
*- خداوند متعال به انسان در دورنش "عقل" داده که با آن بشناسد – قلب داده تا با آن بفهمد و ایمان بیارود – علم داده که با آن به حقایق آگاه شود – فطرت داده که به آن رجوع کند – و بالاخره بد و خوبش را نیز به او الهام مینماید «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا - پس بدكارى و پرهيزكاريش را به وى الهام نمود / الشمس، 8»
*- و هم چنین در بیرون از وجود، رسول فرستاده تا از او اطاعت و تبعیت کنند – وحی (کتاب) فرستاده تا به وسیله آن علم و حکمت بیاموزند و از اسراری که با عقل و علم نیز قابل دستیابی نمیباشند مطلع گردند – امام فرستاده تا با تبعیت از او هدایت شوند و ... .
*- پس اگر انسان کاری کند که عقلش محجوب شود – قلبش معیوب و قسی گردد – علمی در او نورافشانی نکند – فهمی در او ایجاد نگردد – نفس حیوانیاش بر او مسلط شود – غفلت تمام وجودش را بگیرد - تعصبات کور، پیروی از سنن آباء و اجداد، قوم گرایی و ملی گرایی، تبعیت از اکابر قومی و حب الدنیا به جای حبّ الله او را از پوسته و مسیر حقیقی خود خارج گرداند (فاسق شود) ... و خلاصه همه راههای هدایت و رشد را به سوی خود ببندد، خودش مقصر است.
خوارج:
این خوارج همه ادعای ایمان و اسلام داشتند. چنین نبود که اختلال مغزی داشته باشند یا اجبار ژنتیکی آنها را وادار نموده باشد. پیامبر صلوات الله علیه و آله را از نزدیک دیدند – وحی را با گوش خود شنیدند – به دعوتهای ایشان نیز لبیک گفتند و بسیاری از آنها در غدیر خم بیعت کردند – اهل نماز، نماز شب و تلاوت و حفظ قرآن کریم بودند و ...، پس هیچ بهانهای برای این جمود و بغض خود نداشتند.
از این رو، درست است که انسان به خاطر بیعقلی، بیاطلاعی و ناآگاهی، بیبصیرتی، بیصبری، بیتدبیری، بیایمانی و بیتقوایی دچار معاصی گردیده و به ابتلائات آن در دنیا و آخرت دچار میشود، اما عموماً مقصر این نقصها، ضعفها، جمودها، تعصبات و نافهمیها و بالتبع عنادها، خودش میباشد.
ابن ملجم لعنة الله علیه، حضرت علی علیه السلام را خوب میشناخت، قصیدهای که او به هنگام عزیمت از یمن برای بیعت در شأن ایشان خواند، خود گواه بر شناخت و علم و آگاهیاش بود، مدتی در رکاب ایشان سربازی هم میکرد ...، اما به ارادهی خودش، روی برگرداند، هوای نفس را ترجیح داد، تعصبات و گرایشهای قومی و حزبیاش را به اسلام و ولایت ترجیح داد ...، پس نه تنها منحرف شد، بلکه "اشق الاشقیاء" شد.
شهود:
بدیهی است که اگر کسی در ضعف و مشکلی مقصر نباشد، در آن امر مورد سؤال واقع نمیشود، اما در قرآن کریم آیات بسیاری داریم که حاکی از تقصیر و انتخاب غلط و ارادی خود افراد است، چنان چه در آخرت به آنان میگویند که مگر برای شما رسولی نیامده بود که آگاه شوید؟ آنان همه تصدیق میکنند که چرا آمد، اما خودمان او را تکذیب کردیم.
«وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ» (الزمر، 71)
ترجمه: و كسانى كه كفر ورزيدهاند گروه گروه به سوى جهنم رانده شوند، تا آن گاه كه بدان جا رسند درهايش گشوده گردد و نگهبانانش (از روى توبيخ و سرزنش) به آنها گويند آيا فرستادگانى از (جنس) خودتان به سوى شما نيامدند كه آيات پروردگارتان را بر شما بخوانند و شما را از ملاقات اين روزتان بيم دهند؟ گويند: چرا، و لكن (ما بر كفر و عناد خود اصرار كرديم تا) وعده عذاب (الهى) بر كافران ثابت گرديد.
و هم چنین میفرماید که ما از هر امتی شاهدی میآوریم، شماها را نیز شاهد میآوریم و ...، یکی از معانی و مصادیقش همین است که به خاطی میفرماید: این اشخاص مثل تو بودند، در محیط و زمان تو بودند، دریافتهایشان مثل تو بود، هر چه به آنان داده شده، به شما نیز داده شده بود و چه بسا امکانات و توان بیشتری هم داشتی، هر چه به آنان گفته شده، به شما نیز گفته شده، پس چرا آنان دانستند، فهمیدند و ایمان آوردند، اما شما روی برگردانیدید؟
«وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللّهُ وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ» (البقره، 143)
ترجمه: و بدين گونه شما را امتى ميانه قرار داديم، تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر بر شما گواه باشد. و قبلهاى را كه [چندى] بر آن بودى، مقرر نكرديم جز براى آنكه كسى را كه از پيامبر پيروى مىكند، از آن كس كه از عقيده خود برمىگردد بازشناسيم و البتّه [اين كار] جز بر كسانى كه خدا هدايت [شان] كرده، سخت گران بود و خدا بر آن نبود كه ايمان شما را ضايع گرداند، زيرا خدا [نسبت] به مردم دلسوز و مهربان است.
قانون ندانستن و ندانستن قانون:
در تمامی ممالک دنیا، قانونی هست تحت این عنوان که «ندانستن قانون، سبب تبرئهی مجرم نمیگردد». یعنی اگر مجرمی را به جرمی بگیرند و محاکمه کنند و بپرسند: انگیزه و علت ارتکاب این جرم چه بود؟ و او بگوید: "نمیدانستم، مطلع نبودم و خبر نداشتم که این جرم است"؛ به او میگویند: قانون بود، تو هم عقل، شعور، اراده و امکان داشتی، میخواستی بروی (مثل بقیه) مطلع شوی و بدانی، لذا این بهانهی تو مقبول نمیباشد.
نظام علیمانه، حکیمانه و عدل الهی، بسیار از این دقیقتر است. لذا نه تنها "نمیدانستم" و "خبر نداشتم" و ...، توجیهی مقبولی نخواهد بود، بلکه تمامی شواهد را میآورند و حتی اعضای بدنش گواهی میدهد که "میدانست، میتوانست بداند، میتوانست و امکان داشت که بتواند ...، اما نخواست". و خداوند متعال به همه احوال مخلوقاتش بصیر و خبیر میباشد.
- تعداد بازدید : 1674
- 23 تیر 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون