میگوید "یا همه یا هیچ"، یا به همه دین عمل کن یا به هیچی عمل نکن؛ از طرفی دین را مازوخیسم میداند. جواب چیست؟ منظورش محدودیتهایی است که در دین به هر حال هست و با نفس انسان در تعارض است.
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: او باید گفتههایش را شرح دهد و برایش ضمن مثالهای روشن و آشکار، دلایل و براهین نیز اقامه کند، یا هر کس هر چه دلش خواست میگوید، بعد باید دیگران دنبال دلایل آن برای اثبات، نفی یا پاسخ بدوند؟! شاید گوینده اساساً معنا، مفهموم و مصادیق شعارهایی که داده را نمیداند؟! مثلاً نمیداند: اصل و قانون یعنی چه؟ معنای دین چیست؟ اعتقاد چیست و عمل کدام است و حوزه هر کدام کجاست؟ مازوخیسم یعنی چه و مصادیقش کدام است؟ نفس چیست و کارش کدام است؟ محدودیت یعنی چه و لزومی دارد یا ندارد و ...؟ حالا اینها را پشت سر هم ردیف کرده و شما میخواهید حتماً یک پاسخ علیمانه، حکیمانه، محکم و مستدل هم بدهید؟!
اما برای افزایش اطلاعات خودتان (نه الزاماً پاسخگویی) نکات ذیل ایفاد میگردد:
الف – ضرورت یا تحقق اصلِ «یا همه یا هیچ» در اعتقادات و باورها ممکن است، اما در حوزهی عمل که برای همگان ممکن نیست. امام باقر علیه السلام حکومت نکردند، امام حسن عسکری علیه السلام نیز به حج تشریف نبردند.
*- به عنوان مثال: انسان باید یا موحد باشد و یا مشرک، یا مؤمن باشد و یا کافر، یا صادق باشد یا منافق و ... . نمیشود بگوید: من به برخی از حقایق ایمان میآورم، به برخی دیگر نمیآورم – در موضعی موحد هستم، در موضع دیگری کافر، مشرک، منافق یا حتی ملحد هستم، یک جا صادقم و جای دیگر منافق و ... . خداوند متعال در نظام حکیمانه آفرینش، در اینجا راهی به عنوان «حد وسط» نیافریده و قرار نداده است، تا کسی بتواند مذبذب بین این دو راه رود. اعوجاج از صراط مستقیم، انحراف است.
دقت کنید که خداوند متعال وقتی از این مذبذبها سخن میفرماید ، اول تصریح مینمایند که "کافرند" و بعد میفرماید که میخواهند این وسط راه روند.
«إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَن يُفَرِّقُواْ بَيْنَ اللّهِ وَرُسُلِهِ وَيقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَن يَتَّخِذُواْ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلاً» (النساء، 150)
ترجمه: كسانى كه به خدا و پيامبرانش كفر مىورزند، و مىخواهند ميان خدا و پيامبران او جدايى اندازند، و مىگويند: «ما به بعضى ايمان داريم و بعضى را انكار مىكنيم» و مىخواهند ميان اين [دو]، راهى براى خود اختيار كنند.
ب – اما در حوزهی "عمل" برای "شدن"، هیچ کس، با هیچ اعتقاد و مسلک و مرامی، نمیتواند قایل و عامل به "یا همه یا هیچ" باشد. مگر انسان میتواند یا دانای به همه چیز گردد یا نادان به همه چیز؟ - مگر میتواند یا دارای همه چیز گردد و یا هیچ نداشته باشد؟ - یا همه کارها را انجام دهد و یا هیچ کاری انجام ندهد و ...؟!
ج - از این رو، خداوند متعال در حوزهی اعتقادات، به همگان میفرماید که ایمان بیاورید؛ اما در حوزه عمل میفرماید که هیچ کس را بیشتر از توانش مکلف نکردهام. یکی میتواند انفاق کند، یکی خودش هم محتاج است – یکی میتواند بجنگد، دیگری سالخورده یا بیمار و یا معلول است – یکی ثروتمند و مستطیع شده است، حج بر او واجب میشود، دیگری به نان شب خودش نیز محتاج است ...، مگر میتوان گفت: «یا همه یا هیچ»؟! خیر، بلکه هر کس به اندازهی توان و امکانش مکلف و بالتبع مسئول (مورد سؤال و پاسخگو) میباشد.
«لِيُنفِقْ ذُو سَعَةٍ مِّن سَعَتِهِ وَمَن قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا» (الطلاق، 7)
ترجمه: بر توانگر است كه از دارايى خود هزينه كند، و هر كه روزى او تنگ باشد بايد از آنچه خدا به او داده خرج كند. خدا هيچ كس را جز [به قدر] آنچه به او داده است تكليف نمىكند. خدا به زودى پس از دشوارى آسانى فراهم مىكند.
ج/1 – دوری از گناه: اما در مورد دوری از گناه، یا ترک گناه بعد از ارتکاب آن، به همگان فرمود که "گناه نکنید" یا "گناه را ترک کنید"؛ چرا که گناه نکردن، از نوع "انجام ندادن" است و نه از نوع انجام دادن، پس همگان میتوانند که کاری را انجام ندهند. یعنی کسی مجبور به انجام گناه نیست و نمیتواند بگوید که مجبورم گناه کنم.
مازوخیسم:
اگر چه به طور کلی هر نوع "خودآزاری" را "مازوخیسم" میگویند، اما این واژهی فرانسوی، در اصطلاح پزشکی خودش، مختص به شهوت "خود آزاری جنسی" میباشد و در مقابل "سادیسم"، که شهوت "دگر آزاری جنسی" است، قرار دارد. پس فرد مبتلا به مازوخیسم، از آزار جنسی خود لذت میبرد و فرد مبتلا به سادیسم، از آزار جنسی طرف خود لذات میبرد.
پس اگر کسی گفت: «دین ما مازوخیسم است»، چون چارچوب و محدودیت دارد، نه دین ما را میشناسد و نه مازوخیسم را میداند.
پس اگر میخواهید به چنین مدعی و ادعایی پاسخ قانع کننده بدهید، باید ابتدا وقتی بگذارید که دین را به او بشناسانید، بعد وارد مقولههای دیگر روانی، اخلاقی و رفتاری شوید و مازوخیسم و سادیسم را به او بشناسانید. اگر امیال، غریزههای حیوانی، تعلقات و ...، مانع و حجاب از فهمش نشد، میفهمد که حرف نامربوط و غلطی زده است، وگرنه، این را هم نمیفهمد.
نعارض با نفس:
انسان دارای روح، روان و بدن است. برخوردار از عقل انسانی و شهوات حیوانی است. بدیهی است که این دو قوه (نیاز و امکان)، با یک دیگر در تعارض هستند، چون هر کدام، برای اموری قرار دارند. حال اگر انسان قوای نفسانی و حیوانی را در اختیار روح و عقلش قرار داد، نفس با کنترلی درست، وظایفش را انجام میدهد، اما اگر عقل را تعطیل کرد و هر چه نفس حیوانی خواست عمل کرد، خب خودش هم حیوان میشود. بعد که خالقش میفرماید: برخی از اینها حیوان و بلکه بدتر هستند، قیافهی انسان اخلاقی به خود گرفته و معترض میشوند که چرا خدا چنین فرمود؟!
*- زنا، لواط، همجنسبازی، خودآزاری و دگرآزاری جنسی و به طور کلی رفتارهای نامعقول، نادرست و غیر طبیعی "جنسی"، از نظر هر انسان عاقل و عالِمی، محکوم است و اختصاصی به "اسلام" ندارد. در همه جای دنیا، همخوابی زن و شوهر، با همخوابی زنا فرق دارد، وگرنه ازدواجی رخ نمیداد – در همه جای دنیا روابط جنسی زن و مرد، طبیعی است، اما روابط جنسی دو هم جنس غیر طبیعی است – در همه جای دنیا میل به خودآزاری و دگر آزاری جنسی، نوعی بیماری محسوب میگردد و رفتاری غیر عقلی میباشد.
جهان بینی:
جهانبینیهای مادی «ایسمها» نیز بر زیربناهای متفاوتی استوار هستند. زیربنای تفکری فقط اقتصاد است، چه از نوع کمونیستیاش باشد یا امپریالیستی و کاپینتالیستی – زیر بنای تفکر نیز فقط شهوت جنسی میباشد، مثل فرویدیسم.
وقتی جهان بینی کسی مادی و آن هم از نوع "غرایز جنسی" شد، بدیهی است که از دنیا، انسان، روابط و ... هیچ چیزی جز "ارضای" غریزهی جنسی نمیشناسد و برای چنین نگرش و گرایشی نیز نمیتوان حد و حدود و مُدل و الگو معین کرد. نه زنا و لواط (گای و لز) برایش فرق دارد – نه محرم و نامحرم (چنان که در اروپا و امریکا رابطه جنسی با محارم – به ویژه خانواده اول – مرسوم شده است) برایش فرق دارد – نه همجنس گرایی (که در امریکا و اروپا قانونی هم شده است) برایش فرقی دارد – نه مازوخیسم و سادیسم و نه حتی همخوابی با حیوانات (چنان که در پارلمان امریکا برای نظامیان مصوب و قانونی شد). برای آنها حتی رضایت یا تجاوز نیز فرقی ندارد.
حالا کدام دچار مازوخیسم و سادیسم هستند؟ آن که انسان عاقل است، یا آن که حیوان بیکنترل است؟
این همان است که خداوند متعال فرمود: «حیوان، بلکه بدتر». چون حیوان که صرفاً نفس و غریزه دارد، از این تخیلات و رفتارها ندارد.
- تعداد بازدید : 2061
- 28 مرداد 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون