مدتیست که دچار غم واقعن شدیدی شدم و چیز آن چنان خوشحال کنندهای در زندگی نمییابم که به آن دل خوش کنم. مدام از درون خود را سرزنش میکنم و با کوچکترین کار حرامی دچار غم و اندوه فراوان میشوم. چند کار که موجبات شادی رو فراهم کنند رو میشود توصیه کنید. ... کمی عجیب است که با فکر خویم نتوانستم به حکم یا دستوری برسم که با انجام آن حکم به شادی برسم. "آیا اصلا میتوان به احکام اسلام گوش داد و خوشحال هم بود؟"
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: در سؤال شما دو مسئله مجزا مطرح است، یکی حالات شخصی خودتان و دیگری اسلام. بدیهی است که ما نمیتوانیم تمامی حالات خود را از اسلام بدانیم، مگر چقدر مسلمانیم؟ چقدر معرفت داریم؟ یا چقدر عمل میکنیم؟ و از آن چه عمل میکنیم، چه میفهمیم؟ دیدار دوست خوشحال کننده است، نماز معراج و قرب به خداست، آیا ما را خوشحال میکند؟ پس ... !
هر کسی ممکن است به هزاران علت، دچار افسردگی و ناامیدی شود، یا پس از آرامش دچار اضطراب گردد ... و یا اصلاً ممکن است کسی مبتلا به بیماری و اختلال «دو قطبی» شود و شش ماه شاد و بشاش باشد و شدیدترین مصیبتها متأثر و مغمومش نسازد و شش ماه دچار "افسردگی" شود و هیچ چیزی خوشحال نکند. آیا این به اسلام و احکامش مربوط است؟!
الف – حُزن و نشاط، یا غم و شادی، دو حالت از حالات کمالیهی انسان میباشند. منتهی مانند سایر حالات، جا و اندازه دارند، پس اگر هر کدام بیجا و یا بیش از اندازه بود، از حد اعتدال خارج شده و آثار سوء خودش را در پی خواهد داشت. آثاری چون افسردگی، ناامیدی، یا الکی خوشی و بیخیالی و بیتفاوتی.
ب – انسان، متشکل از روح و جسم است. یک نشاطها، خوشیها، لذتها و نیز غمها، غصهها و المهایی برای "روح" است که در جسم نیز تأثیر میگذارد، و نیز یک نشاطها، خوشیها، لذتها و دردهایی برای "جسم" است که در روح تأثیر میگذارد. نشاط روحی و روانی، به بدن انرژی میدهد – غم و غصهی روحی و افسردگی روانی نیز بدن را ضعیف میکند – متقابلاً سلامت و انرژی بدن، سبب نشاط روح میگردد و ضعف جسمی، سبب افسردگی روانی میگردد.
ج – پس انسان متعادل، باید برای تقویت روح و جسم و تمامی قوای خود، برنامهریزی و عمل درست داشته باشد. توصیهی اسلام عزیز و متعالی نیز همین است. چنان که امام کاظم علیه السلام فرمودند:
«إِجْتَهِدُوا فى أَنْ یَکُونَ زَمانُکُمْ أَرْبَعَ ساعات:ساعَةً لِمُناجاةِ اللهِ، وَساعَةً الاَمْرِالْمَعاشِ، وَساعَةً لِمُعاشَرَةِ الإخْوانِ والثِّقاةِ الَّذینَ یُعَرِّفُونَکُمْ عُیُوبَکُمْ وَیُخَلِّصُونَ لَکُمْ فِى الْباطِنِ، وَساعَةً تَخْلُونَ فیها لِلَذّاتِکُمْ فى غَیْرِ مُحَرَّم وَبِهذِهِ السّاعَةِ تَقْدِروُنَ عَلَى الثَّلاثِ ساعات» :
ترجمه: بکوشید که اوقات شبانه روزى شما چهار قسمت باشد:1 ـ قسمتى براى مناجات با خدا، 2 ـ قسمتى براى تهیّه معاش، 3 ـ قسمتى براى معاشرت با برادان و افراد مورد اعتماد که عیبهاى شما را به شما میفهمانند و در دل به شما اخلاص میرزند (شاخصهی دوست حقیقی و صمیمی)، 4 ـ و قسمتى را هم که در آن خلوت میکنید، براى درک لذّتهاى حلال [و تفریحات سالم] و به وسیله انجام این قسمت است که بر انجامِ وظایف آن سه قسمت دیگر توانا میشوید.»
دقت:
نکته بسیار مهم و حایز اهمیت این است که حضرت امام کاظم علیه السلام، پس از بر شمردن این چهار قسمت، تأکید میفرمایند که انجام قسمت آخر که "لذت و تفریح حلال" است، سبب توانمندی در قسمتهای دیگر میشود.
شادی و غم حقیقی:
از مشکلات فکری، روانی و عملی ما این است که زیاد تفاوت «شادی و غم حقیقی با کاذب و مصنوعی» را تشخیص نمیدهیم. فعلاً دنیا، دنیای انداختن بدلیها به جای اصلیها میباشد. به آن چه باید شاد شویم، نه تنها شاد نمیشویم، بلکه گمان میکنیم که حتماً باید همراه غم و غصه نیز باشد – به آن چه باید غم بخوریم، نه تنها حتی فکر نمیکنیم و غم نمیخوریم، بلکه گاهی خوشحال نیز میشویم. ندیدید اهل معصیت چقدر خوشحال از کردهها و محصول کار خویشاند؟!
*- امروزه القا میکنند که حتی الکی هم شده بخندید، چون "مغز فرق بین خندهی حقیقی و کاذب را تشخیص نمیدهد"! به فرض که چنین باشد، اما روان که تشخیص میدهد؟ مضاف بر این که آثارشان متفاوت است. مثل این است که بگویند: هر کجا کبابی دیدی بخور، چون چشایی زبان و نیز قوهی هاضمه و معده، فرق بین "حلال و حرام" را تشخیص نمیدهد! بله، تشخیص نمیدهد، چون معدهی انسان، مانند معده سایر حیوانات (خر، گاو، ببر، پلنگ و ...) عمل میکند، اما لقمهی حرام، آثار سوء خودش را میگذارد.
غم حقیقی و مصنوعی، یا شادی حقیقی و مصنوعی نیز همین طور هستند.
شادی و نشاط جسم و روح:
عالَم پایین، به تعبیری عکس (تصویر) نازلهی عالم بالاست. به عنوان مثال: شما از دیدن یک صورت زیبا، یک طبیعت زیبا، یا یک تصویر زیبا لذت میبرید – خب اصلش این است که "انسان از دیدن زیبایی لذت میبرد و با نشاط میشود". پس باید هم زیباییهای طبیعی را دید و هم زیباییهای معنوی را دید و از هر دو لذت برد. منتهی در طبیعت برخی زیباییها وجود دارند که ظاهرشان زیباست و باطنشان زشت. اگر انسان آنها را ببیند، مثل همان خوردن گوشت کباب شدهی حرام میباشد که اثر تخریبی خودش را میگذارد. لذا گفتند: آدمی به غیر از چشم سر، باید "بصیر" هم باشد.
*- زمین و آسمان و هر چه از خلقت خدا در آنهاست، همه زیبا هستند. هم ستارگان زیبا هستند و هم گُلها و کوهسارها، و هم مارها، کرمها و سایر حشرات. دیدن ظاهرشان لذت جسم را تأمین میکند و دیدن باطنشان (علم، حکمت، نظم و خلاصه عظمت خالق)، روح را به لذت میرساند و با نشاط میکند.
*- آدمی، از دیدن هر شخص یا هر چیزی که آن را دوست داشته باشد، خوشحال میشود. اصلش این است که «مُحبّ، مایل و مشتاق به لقای محبوب است».
پس باید به دیدار محبوب شتافت. چقدر توصیه به تماشای طبیعت شده است – چقدر توصیه به نگاه مهربانانه به صورت پدر و مادر شده است. چقدر تأکید بر صله ارحام شده است. مگر نفرمود که زیارت برادر مؤمن، "زیارت الله" است و ... . خب اینها همه نشاط روح و جسم را تأمین میکنند.
دارایی و ذکر نعمت:
آدمی از آن جهت که فطرتاً عاشق "غنی و غنای محض"، یعنی الله جلّ جلاله میباشد، از دارایی خوشش میآید. خواه دارایی مادی باشد و خواه معنوی. ندیدید یک ثروتمند، وقتی اسناد مالکیت زمینها، خانهها، خودروها و حسابهای بانکی را در ذهنش خطور میکند، چقدر خوشحال میشود؟
*- پس مهم این است که انسان به "دارایی"هایش توجه کند. امروزه میگویند: «موفق کسی است که نصفهی پر لیوان را ببیند و دائم به نصفه خالی توجه نکند». خب این آموزهها همه از اسلام گرفته شده و با جملات متفاوتی بیان شده است. حتی آنان که از آموزههای قرآنی و اسلامی بیخبرند، و به واسطه کشف علمی به این حقایق رسیدهاند، عصازنان به همان رسیدهاند که قبلاً بیان شده بود.
ببینید خداوند متعال چه زیبا، پس از آن که میفرماید: سائل [نیازمندی که به تو رجوع کرده] را مران (وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ)، میفرماید: «وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ - و از نعمت پروردگار خويش [با مردم] سخن گوى/ الضحی، 10 و 11».
دقت:
**- ببینید، نفرمود که فقط در ذهنت یادآور شو و مرور کن، بلکه میفرماید «فَحَدِّثْ»؛ یعنی این نعمات را برای دیگران نیز بازگو کن – خب بسیاری همین نعمتها را دارند و خود توجهی ندارند. پس وقتی بازگویی شد، آنها نیز متوجه میشوند.
**- بدیهی است که منظور این نیست که مردم را جمع کنید و داراییهای مادی خود را برای آنان بشمارید و با فخر و تکبر بیجا، به رخ بکشید و یا ریا و تظاهر کنید – بلکه اولاً بدانید "نعمتِ اصلی" و منشأ نعمات چیست که در سوره حمد و تمامی نمازها از خدا میخواهیم ما را به صراط مستقیمی که صراط «أَنعَمتَ عَلَيهِمْ – کسانی که به آنها نعمت دادی» میباشد هدایت بفرما، و ثانیاً باید متوجه این نعمات مادی و معنوی باشیم و دیگران را نیز متوجه کنیم.
**- دعای عرفه را بخوانیم و ببینیم که امام حسین علیه السلام، چگونه از نعمتهای مادی و معنوی یاد میکنند؟ از نگهداری و انتقال نطفه در اصلاب گذشتگان تا تولد خودشان بر میشمارند، تا پرده گوش، چشم، لب و دندان ...، تا نعمت اسلام، نعمت هدایت، نعمت معرف و ولایت ... .
پس انسان باید متوجه باشد که چه نعمات و سرمایههایی دارد، تا بتواند از آنها درست استفاده کند.
واقع بینی، امید و سیاه نمایی:
آن چه در عالَم درون خود دارید و میبینید، در عالَم بیرون نیز همان است و آن چه در عالَم بیرون میبینید، مبتنی بر ادراکات و حالات درونی خود شما میباشد.
به کار این سیاستمداران دقت کنید. برخی (مثل مقام معظم رهبری) دائم توصیه بر واقع بینی دارند. میگویند: با بصیرت تمام حقایق و واقعیتها را ببینید، نقاط ضعف و قوت را ببینید، به نقاط قوت خوشحال و شاکر شوید، اما راضی نگردید و سعی در اکمال نمایید، به نقاط ضعف بیتوجه نباشید، اما ناامیدتان نکند، بلکه سعی در جبران کنید و مردم را ناامید نکنید، سیاه نمایی نکنید و ... .
*- برخی دیگر دائماً مردم را نگران و مأیوس میکنند، دائماً آنها را میترسانند، دائماً مردم را از هر چه دارند دلزده و دلسرد میکنند، هیچ تصویر و ترسیم درستی از آینده مقابل آنها نمیگذارند ...، خب بدیهی است که "امید" عامل اصلی انگیزه است و البته "امید"، فقط کلمه و لفظ نیست.
*- برخی دیگر، دائماً سیاه نمایی میکنند. هر خوشحالی را غم نشان میدهند – هر دستآوردی را مضر معرفی میکنند – هر رشدی را عقبگرد میخوانند – هر پیشرفتی را خطا قلمداد میکنند – به اذهان عمومی القا میکنند که هیچ ندارید و هر چه هم به دست آوردید، به ضرر شما بوده و حالا باید برگردید به عقب و از اول شروع کنید – هر چه ساختید را ویران کنید و هر چه به دست آوردید را از دست بدهید و ... .
*- حالات درونی انسانها نیز همینطور است. برخی متوجه نعمات الهی هستند، به کاستیها نیز توجه دارند و با امید به فضل و رحمت الهی، در مرتفع نمودن آنها تلاش میکنند. برخی دیگر درست نقطه مقابل قرار دارند. داراییها و نعمتها را نمیبینند، آن چه را هم که در دید است، سیاهنمایی میکنند و فقط به قسمتهای خالی توجه دارند.
دین، احکام، زیارت، هیئت و ...»
خدا، معاد، قرآن، اهل عصمت علیهم السلام و ..، همه سر جای خودشان هستند و با تأیید و تکذب دیگران نیز نه بالاتر میروند و نه پایینتر میآیند، منتهی مواضع اشخاص نسبت به آنها متفاوت است و هر کس به تناسب معرفت، مواضع و رفتار خود، خیر یا ضرر میبیند.
*- یکی به هیئت میرود تا در مصیب امام حسین علیه السلام گریه کند، بعد که بیرون میآید، فقط کیسه اشکش پاره شده و عقدهی گریهاش باز شده است – دیگری ضمن آن که از غم و غصه محبوب، مغموم میشود، گریه هم میکند، اما بیرون که میآید، حیات و انگیزهی حرکت پیدا میکند.
*- یکی قرآن را فقط سر قبر میخواند و گوش میکند تا گریه کند، دیگری با قرآن زندگی دنیا و آخرت خود را تنظیم مینماید. از بشارتها شاد میشود، از انذارها نگران میشود و این «خوف و رجا"ی صحیح و به جا، موجب مراقبت، تلاش و رشدش میگردد.
احکام – احکام (چه در اسلام و چه در غیر اسلام) یعنی قوانین. در روح احکام، نه خوشحالی هست و نه ناراحتی و غم و غصه. اگر چه نتیجهی عمل به احکام الهی در اسلام، سعادت دنیا و فلاح آخرت میباشد که خوشحالی و نشاط میآورد و نتیجه عمل نکردن نیز خذلان دنیا و شقاوت، بدبختی و عذاب آخرت است که ناراحتی میآورد.
*- پس هیچ گاه نتیجهی نگاه غلط، یا کوتاه و سطحی خود، و عملکرد خطای خود و یا دلشادی الکی و یا افسردگی خود را به حساب اسلام نگذاریم، مگر ما آینهی تمام نمای اسلام هستیم؟!
*- باید واقع بین باشیم، نعمات را ببینیم، شاکر نعمات باشیم (شکر یعنی قرار دادن نعمت در جایش و استفاده درست از آن)، اگر نمیتوانیم، لحظهای تصور کنیم که اگر این نعمت از ما گرفته شود، چقدر محزون، مغموم و گرفتار خواهیم شد، پس حالا که داده شده، خوشحال و شاکر باشیم.
*- باید آیندهی روشن و خوبی را به دور از اوهام و تخیلات، ترسیم کنیم، بر آن اساس برنامهریزی کنیم، متناسب با برنامه نعمات را به کار گیریم و با توکل و توسل صحیح و امیدوار به فضل و رحمت الهی و با انگیزه تمام، جهت تحقق آن پیش رویم.
- تعداد بازدید : 1780
- 8 شهریور 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون