چرا مردم با اين كه از سادهترين مسائل آگاه هستند، ولی با آگاهی خود، هميشه اشتباهات خود را تكرار میكنند و هيچ وقت به اعمال خود نگاهی دوباره نمیاندازند كه شايد دچار خطا شده باشند. (دیپلم / کرج)
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: "مردم"، یعنی "انسان"ها، و انسانها دارای توانها و استعدادهای بالفعل و بالقوهی متفاوتی هستند و ابعاد گوناگون و گستردهای دارند. به عنوان مثال: انسان، روح – روان و جسم دارد – انسان قوای روحانی و حیوانی دارد – انسان حب و بغض فطری و نیز شهوت و غضب حیوانی دارد – انسان، عقل، شعور، منطق، اراده و اختیار دارد و البته نفس و مشتهیات (شهوات) نفسانی هم دارد و ... .
از این رو در مقام پاسخ به سؤال (صرف نظر از مصادیقی چون عدم رعایت صف و نوبت و ... که در ادامه سؤال طرح نموده بودید)، به دو نکته اصلی دقت نمایید:
انس:
یک معنای انسان، یعنی موجودی که خیلی سریع "اُنس" پیدا میکند و مأنوس میشوید و برای خود انیس و مونس مییابد و خود نیز انیس و مونس دیگران میشود. حال خواه انیس و مونسش پروردگار عالمیان جلّ جلاله باشد، خواه شهر و دیارش، خواه رفقایش، خواه خانوادهاش ... و خواه حتی سگ و گربه و حیوان خانگیاش، یا عروسک و اسباب و بازیاش در کوچکی و بزرگی.
در دعای جوشن کبیر و در راز و نیاز عبد با معبود، محب با محبوب و عاشق با معشوق حقیقیاش که الله جلّ جلاله باشد، چنین میخوانید»
«يَا رَفِيقَ مَنْ لا رَفِيقَ لَهُ يَا مُغِيثَ مَنْ لا مُغِيثَ لَهُ * يَا دَلِيلَ مَنْ لا دَلِيلَ لَهُ * يَا أَنِيسَ مَنْ لا أَنِيسَ لَهُ يَا رَاحِمَ مَنْ لا رَاحِمَ لَهُ * يَا صَاحِبَ مَنْ لا صَاحِبَ لَهُ ...»
ترجمه: اى رفیق آن کس که رفیقی ندارد * اى فریادرس آن کس که فریادرسى ندارد * اى راهنماى آنکه راهنمایى ندارد * اى مونس آنکس که مونسى ندارد * اى ترحم کننده آن کس که ترحم کنندهاى ندارد * اى همدم آن کس که همدمى ندار.
فراموشی:
یک معنای دیگر "انسان" این است که به همان سرعتی که اُنس میاندازد، بسیار سریع نیز دچار نسیان شده و فراموش میکند. ندیدید انسان چه به سرعت، رفقایش را فراموش میکند؟ – آن چه بدان اُنس داشت را فراموش میکند؟ - با اُنس جدید، اُنس قدیمی را از یاد میبرد؟ حتی بهترین انیس و مونساش که پروردگار و ربّ کریمش میباشد را فراموش میکند؟!
ذکر، داروی فراموشی:
"ذکر"، یعنی یادآوری و یاد آوری با تعلیم فرق دارد. یادآوری، یعنی دوباره به خاطر آوردن چیزی که انسان میداند و فراموش کرده است – یعنی دوباره متوجه کردن انسان به چیزی که خودش متوجه آن بوده، اما اکنون فراموش کرده و توجهاش به چیز دیگری جلب شده است.
**- به پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله میفرماید: «فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّرٌ - پس يادآورى كن (و پند ده)كه تو يادآور (و پنددهندهاى) و بس / الغاشیة، 21» - و نیز میفرماید: «فَذَكِّرْ إِن نَّفَعَتِ الذِّكْرَى – پس یادآوری کن، اگر (این) یادآوری سود داشته باشد».
**- به بندگانش میفرماید: «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ – پس یاد بیاورید مرا، تا یاد کنم شما را / 152» - و میفرماید: «أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ – آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مىيابد / الرّعد، 28» - و میفرماید:
«إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي» (طه، 14)
ترجمه: به يقين اين منم خداى يكتا كه جز من معبودى نيست، پس مرا پرستش كن و نماز را به ياد من برپا دار.
**- و در مورد کتابش [قرآن مجید] میفرماید: سراسر "ذکر" و یادآوری است. ذکر خدا، ذکر قیامت و ذکر خودتان – ذکری برای تمامی عالمیان: «إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ - اين [کتاب] بجز ذکری (یادآوری و پندی) براى عالميان نيست.
«وَهَذَا ذِكْرٌ مُّبَارَكٌ أَنزَلْنَاهُ أَفَأَنتُمْ لَهُ مُنكِرُونَ» (الأنبیاء، 50)
ترجمه: و اين [كتاب] كه آن را نازل كردهايم پندى خجسته است آيا باز هم آن را انكار مىكنيد؟
«لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُون» (الأنبیاء، 10)
ترجمه: در حقيقت، ما كتابى به سوى شما نازل كرديم كه يادِ شما در آن است. آيا نمىانديشيد؟
با این همه، عشق از همه قویتر است و انسان به سوی محبوب میرود:
از جمله ویژگیهای عجیب در انسان، "عشق و محبت" او به معشوق و محبوب است.
آدمی، عقل و نفس دارد، اراده و اختیار دارد، علم و آگاهی دارد، اما در نهایت به سوی محبوب خود رهسپار میشود و نه به سوی معقول و معلوم خود؛ و تمام این تذکرات (ذکرها) و ...، برای این است که انسان محبوب حقیقی را فراموش نکند و به سوی او رهسپار گردد.
از این رو میفرماید: در شما حتی محبتهای دیگری هم قرار دادم که لازمه زندگی شماست، اما این محبتها باید همه در راستای محبت به محبوب غایی باشد، نه در عرض آن – اینها محبت به اسباب است، برای رسیدن به مسبب، پس مبادا آنها را جایگزین نمایید:
«زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ» (آلعمران، 14)
ترجمه: محبت مشتهيات (دنيا) از زنان و فرزندان و اموال انبوه فراوان از طلا و نقره و اسبان نشاندار و چهارپايان و كشت و زرع، براى مردم مزيّن و آراسته شده است، حال آنكه اينها وسيله برخوردارى زندگى دنياست، و خداست كه بازگشت نيكو نزد اوست.
ریشهی تمامی انحرافات نیز همین "محبت" است:
از این رو به انسان میفرماید که به تو محبت به ابزار و وسیله و اسباب را دادم، اما مبادا محبت به اینها سبب شود که محبوب حقیقی (من) را فراموش کنی، آن وقت به هلاکت و خسران میافتی، چرا که انسان در نهایت به سوی محبوب میرود و اگر محبوب فانی بود، خودش نیز فانی میشود:
«یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ» (المنافقون، 9)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد [زنهار] اموال شما و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل نگرداند و هر كس چنين كند آنان خود زيانكارانند.
حبّ الدّنیا رَأس کُلّ خَطیئة
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند: «حبّ الدّنیا رَأس کُلّ خَطیئة – محبت به دنیا ریشه تمامی انحرافات و خطاهاست».
چرا که "انسان" در عین علم، آگاهی، اطلاع و تمیز حق و باطل، یا درست و نادرست، در نهایت به سوی "محبوب" میرود و نه "معقول یا معلوم". انسان عاشق است و مایل به لقای محبوب خویش است و نه معقول خویش.
در مثال ساده: آن که شراب مینوشد، علم دارد به مضرات آن – آن که سیگار میکشد و یا به مواد مخدر آلوده و معتاد شده است، خودش علم دارد به زیانهای آن – آن که سرقت میکند، خودش میداند که سرقت خوب نیست – آن که جنایت میکند، آدمکُشی، بچهکُشی و نسلکُشی میکند، خودش علیه این فجایع شعار میدهد، چون میداند که خوب نیست ...، اما چون این کارها را دوست دارد و یا چیزهایی را دوست دارد که رسیدن به آنها مستلزم این کارهاست، آن را انجام میدهد.
ناهنجاری کوچک یا بزرگ، ریشه در "تکبر" دارد:
تکبر از خودبینی، خوددوستی و خود بزرگ و برتر بینی شدید است - سبب اصلی و تنها سبب عصیان ابلیس لعین در مقابل خداوند متعال، فقط "تکبر" بود - سبب اصلی ناهنجاریها و ظلمهای بزرگ سیاسی و اجتماعی، فقط تکبر [استکبار] است – سبب اصلی سایر ناهنجاریهای انسان در تمامی شئون زندگی فردی و اجتماعی نیز فقط همان "تکبر" اوست. بدین معنا که او چیزی را دوست دارد – یعنی خواستهای دارد – تلاش میکند تا خواسته را برآورده نموده و به محبوب برسد – اما در این تکاپو، فقط خودش را میبیند و خودش را از همه بزرگتر، بهتر، محقتر و لایقتر میبیند. حال خواه در صف کسب قدرت سیاسی باشد، یا خواه در صف خرید نان و یا سوار شدن بر اتوبوس باشد.
و دین آمده است برای اصلاح و اکمال «اخلاق» در تمامی مواضع، چون "اخلاق" یعنی موضعگیری.
سؤال کوتاه و نشانی (لینک) پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی:
چرا مردم به رغم آگاهی، حتی در سادهترین مسائل، اشتباهات خود را تكرار میكنند؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/6911.html
دعوت:
کانال رسمی تلگرام پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات
تلگرام را به آخرین نسخه به روز نمایید. برای عضویت بر روی آدرس زیر کلیک نمایید.
- تعداد بازدید : 1351
- 5 آبان 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون