ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: "انسان"، دارای ویژگیهایی میباشد که از جمله آنها «روح و جسم» - «عقل و قلب» - «حبّ و بغض – یا میل و نفرت» و ... میباشد.
"انسان"، با عقل و به نور علم، خیلی چیزها را میشناسد، و با "قلب" خود نیز بسیاری از حقایق را "فهم" میکند، و همین چگونگی "فهم"، سبب جهتگیری و موضعگیری او میگردد، یعنی همان (حبّ و بغض)، که بُعد مادیاش به نام (شهوت و غضت) در انسان و حیوان مشترک است.
پس، در نهایت "انسان" به سوی چیزی میرود که آن را دوست دارد، و از چیزی گریزان میشود که از آن بدش میآید، نه چیزی که آن را شناخته و یا نسبت به آن علم پیدا کرده است.
این میل، جهت و رو کردن، که ریشه در "محبت" آدمی دارد، یا رو به سوی خدا دارد و یا رو به سوی دنیا؛ چرا که غیر از خدا (ما سویالله) هر چه هست، دنیاست.
*- از این رو، گفته نشده که «کفر ریشهی همه خطاها و گناهان است»، بلکه گفته شده "محبت" به دنیا و هدف گرفتن دنیا ریشه همه خطاها و گناهان میباشد. کفر به خداوند سبحان نیز خود ریشه در محبت به متاع دنیا دارد. به آیات ذیل توجه فرمایید:
*- «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَاداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِيعاً وَأَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ» (البقره، 165)
ترجمه: و برخى از مردم به جاى خدا همتايانى (از بتها و ستارگان و اجنّه) برمىگزينند كه آنها را چنان كه بايد خدا را دوست داشت دوست مىدارند، ولى كسانى كه ايمان آوردهاند محبتشان به خداوند بيشتر است (از محبت آنها به معبوداتشان – غایت و اوج محبتشان خداوند است). و اگر كسانى كه ستم كردهاند آن هنگام كه عذاب (آخرت) را مشاهده مىكنند ببينند كه قدرت و نيرو همه از آن خداست و خدا سختكيفر است (به شدت پشيمان خواهند شد)
*- «الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الآخِرَةِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا أُوْلَـئِكَ فِي ضَلاَلٍ بَعِيدٍ» (ابراهیم علیه السلام، 3)
ترجمه: همانهایی كه زندگى دنيا را دوست دارند و بر آخرت ترجيح مىدهند و (مردم را) از راه خدا بازمىدارند و آن را كج و منحرف مىطلبند (قوانين آن را منحرف معرفى مىكنند و مردم را از آن منحرف مىسازند ...) آنان در گمراهى دور و درازى هستند.
اکسیر محبت:
این "محبت"، اکسیر بسیار عجیبی در وجود انسان است. از مثبت و منفی، هر چه هست، ریشه در محبت دارد. آن همه ادلهی عقلی در اثبات توحید، معاد و نبوت بیان نمود، اما در نهایت به پیامبرش فرمود که به بندگانم بگو: «اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید» - آن همه از ایمان و کفر مطلب آموخت، در نهایت فرمود: اگر شما مؤمنین رو برگردارنید، خداوند یک گروهی را جایگزین شما میکند که آنها خدا را دوست دارند و خدا نیز آنها را دوست دارد.
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» (المائده، 54)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، هر كس از شما از دين خود برگردد (زيانى به خدا نمىزند) خداوند به زودى گروهى را خواهد آورد كه آنها را دوست دارد و آنها نيز او را دوست دارند، در برابر مؤمنان رام و خاضعند و در برابر كافران مقتدر و پيروز، در راه خدا جهاد مىكنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمىهراسند. اين (ايمان و محبت و شهامت) فضل خداوند است كه به هر كس بخواهد مىدهد و خداوند (از نظر وجود و توان و رحمت) گسترده است و داناست.
کارهای خوب کفار:
"انسان"، حتی اگر در کفر و شرک، آن قدر فرو رفته باشد که دیگر هویت انسانیاش را از دست بدهد و حیوان، بلکه پستتر (کَالانعام بَلهُم اضَلّ) شود، باز هم دلیل نمیشود که هیچ کار خوبی نکند، چرا که حیوانات نیز کارهای خوب بسیاری دارند.
و حال آن که "انسان"، چه مؤمن و چه کافر، ویژگیهای دیگری نیز دارد. عقل (نبی درونی)، قلب (برای فهم)، شعور و وجدان [تا وقتی مختوم نشده یا نمردهاند) در او هست، مضافاً بر این که خداوند متعال فرموده که به غیر از وحی، بد و خوب هر کسی را به خودش الهام میکنم. «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا / الشمس، 8».
پس، همانگونه که انسان گاهی به دعوت نبی بیرونی [پیامبر]، لبیک میگوید و گاهی نمیگوید، خدا و معاد را فراموش کرده و دچار معصیت میشود، همانگونه گاهی به ندای نبی درونی (عقل) و الهامات الهی (وحی درونی)، لبیک میگوید و گاهی نمیگوید.
هر انسانی، از ظلم، تعدی، جنایت و سرقت بدش میآید، چه مؤمن باشد و چه کافر. اما برای مؤمن روحی هست که برای کافر نیست. این روح ایمان و باور به بازگشت و میعاد، ضمانت اجرایی نیز میشود، اما برای کافر هیچ حالت مثبتی، ضمانت اجرا و داوم ندارد، شاید لحظهای منافعش کار خوب را ایجاب کند و لحظهای منافعاش کار بد را ایجاب نماید.
مثال ساده آن که تأمین معاش و فراهم نمودن رفاه همسر و فرزندان [که حتی حیوانات نیز دارند]، کار بسیار خوبی است، اما مؤمن هیچ گاه این امکان را از راه سرقت، احتکار، کلاهبرداری، رشوه، قمار، خودفروشی، خیانت فردی یا اجتماعی و ...، مهیا نمیگرداند، اما برای کافر ضمانتی نیست.
مرتبط:
*- نقش «محبّت» در هواداری و تبعیت سیاسی (17 بهمن 1393)
*-۱-نظر اسلام درباره محبت به دیگران چیست؟ 2- آیا محبت مخصوص به اهل عصمت (ع) والدین است؟ 3- آیا میتوان کافر و منافق را نیز دوست داشت. 4- آیا میتوان همه انسانها را دوست داشت و به آنها نیکی کرد؟ (11 آبان 1394)
مشارکت و هم افزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
اگر کفر ریشه مفاسد است، چرا کفار نیز کار خوب دارند؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7058.html
دعوت:
کانال رسمی تلگرام پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات
تلگرام را به آخرین نسخه به روز نمایید. سپس برای عضویت بر روی آدرس زیر کلیک نمایید.
https://telegram.me/x_shobhe
کلمات کلیدی:
گوناگون