پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): بسیار خوب و البته لازم است که ما ابتدا با درک معنای صحیح "استغفار" و "توبه" و نیز تفاوت این دو با هم، تکلیفمان را با این دو امر مهم، حیاتی و سرنوشتساز روشن کنیم.
استغفار:
استغفار، توبه نیست، بلکه "طلب مغفرت" است. چنان که استعلام طلب علم است و استشهاد، طلب شهادت و گواهی است و ... . پس انسان وقتی مرتکب گناه یا خطایی میشود، از صاحب حق طلب مغفرت مینماید.
مغفرت نیز فقط به معنای "بخشش" نمیباشد، بلکه بخششی است توأم با پاک و تمیز کردن، یا به تعبیر دیگری زدودن تمامی آثار و قذورات.
ممکن است من و شما نیز از خطای دیگران نسبت به خود، چشم پوشی کرده و ببخشیم، اما دلیل نمیشود که شخص "مغفور"، از آثار و کثافات این گناه پاک شود. ممکن است کسی مالی از انسان ربوده باشد و یا غیبتی کرده باشد ... و انسان او را ببخشد، اما دلیل نمیشود که او از سرقت و غیبت دست برداشته باشد. اما اگر کسی از خداوند متعال طلب مغفرت کند و او نیز ببخشد، گناه با آثارش با هم زدوده میشود.
توبه:
توبه نیز به معنای "بازگشت" میباشد. خداوند متعال خودش «توّاب» است، یعنی بسیار مکرر نظر لطف و کرم خود را به بندگانش باز میگرداند؛ و توبه بندگان نیز این است که از خطا و گناه که سبب غفلت، دوری و عواقب سخت میشود، "به سوی خدا" برگردند و آن فعل گناه را ترک نمایند.
همیشه اول استغفار است و بعد توبه:
« وَاسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ » (هود، 90)
ترجمه: و از پروردگارتان (درباره گذشتهها) آمرزش بخواهيد، سپس به سوى او (با عملهاى صالح) بازگرديد، كه همانا پروردگار من مهربان و دوستدار (بندگان توبهكار) است.
چرایی این تقدم و تأخر:
چرا همیشه باید اول استغفار و سپس توبه نمود؟!
فرض کنید به میهمانی و دیدار بزرگی و آن هم در محفلی که بزرگان جمع هستند میروید، اما در بین راه، غفلت کردید، راه کج شد و زمین خوردید و یا به منجلابی فرو رفتید. بدیهی است که اول باید از زمین بلند شوید، خاک از لباس بتکانید و اگر پاره شده و یا در منجلاب کثیف و بد بو شده بود، آن را عوض کنید (استغفار) و بعد به راه اصلی، صاف و تمیز برگردید و درست حرکت کنید (توبه). از این رو فرمود که اول استغفار کنید و بعد به سوی او بازگردید.
توبه شکستنهای پیاپی:
با توجه به مفاهیم اجمالی بیان شده درباره استغفار و توبه، برای بسیاری از ما روشن میشود که ما اساساً نه استغفار جدی داشتیم و نه توبهی جدی؛ و اگر هم تا حدودی جدی بوده، مراقبت نکردیم که مجدداً با غفلت، دچار انحراف و افتادنهای مکرر نگردیم.
استغفار – باید غفلت و گناه را یک بار بسیار سنگینی که به دوش میکشیم بدانیم؛ باری که شانههای ما را زخمی و کمرمان را خم کرده و نمیگذارد که درست روی پای خود بایستیم و سبک و سالم راه رویم، حال ما میخواهیم با همین بار سنگین، برگردیم و مسیر درست را بپیماییم(؟!) خب کار بسیار سخت است. ابتدا باید این بار زمین گذاشته شود (استغفار)؛ و تنها خداست که این بار را با مغفرت خود، از روی دوش بندگانش بر میدارد. در دعای « يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ ... مفاتیح الجنان» از امام هادی علیه السلام میخوانیم:
« قَدْ نَزَلَ بِي يَا رَبِّ مَا قَدْ تَكَأَّدَنِي ثِقْلُهُ وَ أَلَمَّ بِي مَا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ ...»
ترجمه: پروردگارم! مشكلى به من رسيده كه سنگينیاش مرا به زحمت انداخته است، و دشوارى (سنگینی) بر من فرود آمده كه به دوش كشيدنش مرا گرانبار نموده است ...؛
توبه – توبه ما نیز سطحی و دمدمی است. یک لحظه متوجه میشویم که عجب خطایی کردیم! یک "استغفروا الله ربی و اتوب الیه" میگوییم و دوباره بدون توجه به زخمها و درجه انحراف از صراط، کم و بیش به همان راه خود ادامه میدهیم، پس طبیعی است اگر دوباره مرتکب گردیم.
مراقبت – انسان زمین خورده که بلند شد، دیگر جلوی پایش را نگاه میکند که دوباره به مانع مشابهی برخورد نکند تا زمین بخورد و انسانی که متوجه انحراف مسیر خود شد و به راه درست بازگشت، بسیار مراقبت میکند که مجدداً از مسیر خارج نشود. آیا توبه ما چنین است؟!
لذت گناه: بدیهی است که انسان گناه را برای رسیدن به فایده و لذتی انجام میدهد، پس تا واقعاً نفهمد که آن گناهش فایده نبود، بلکه ضرر و خسران بود و کامش نیز لذیذ نبود، بلکه تلخ و بد بو بود، مکرر به سوی آن گناه کشانده شده و به استقبالش میرود.
گناه برای یک عده "لذت" دارد! ندیدید وقتی میگویید: «دروغ نگویید، غیبت نکنید، ظلم ننمایید، از قمار، شراب و زنا دوری کند، به نوامیس مردم خیانت نکنید و ...»، میگویند: «اسلام تمامی لذتها را حرام کرده است!». پس انسان باید در حالت استغفار و توبه، سعی کند ضررها و تلخیهای گناهش در حال و آینده را خوب درک کند.
عادت به گناه: بسیاری از رفتارهای ما از روی عادت است (حتی گاه نماز و ...). حتی فکر و خیال نیز گاهی عادتی یا به تعبیر "شرطی" میشود. در چنین حالاتی، فرد حتی بدون احساس نیاز [هر چند کاذب]، به سراغ عادت خود میرود، اگر چه به تمامی مضرات آن واقف میباشد؛ و البته "ترک عادت"، بر عکس آن چه مشهور شده است «موجب مرض» نیست، اما گاه بسیار سخت است.
پس، توبه واقعی مستلزم عزم و اراده برای ترک عادت نیز میباشد.
باز هم نباید ناامید شد:
به رغم تمامی آن چه در این خصوص بیان گردیده است، باز هم انسان نباید از رحمت واسعهی الهی ناامید شود، چون این دیگر اوج و عمق نفوذ شیطان است و اگر کسی ناامید شد، دیگر انگیزهای برای بازگشت ندارد. لذا حتی به آنان که درگناه و ظلم به خود، زیادهروی نیز دارند، فرمود که ناامید نشوید، برگردید که من همه گناهان را یکجا میبخشم.
« قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ » (الزّمر، 53)
ترجمه: بگو: اى بندگان من كه در جنايت به خويش (به واسطه گناه) از حد گذشتيد، از رحمت خدا نوميد مگرديد، بىترديد خداوند همه گناهان را (به وسيله توبه هر چند شرك باشد) مىآمرزد، زيرا اوست آمرزنده و مهربان.
مرتبط:
*- با خدا و امام زمان (ع)، برای ترک گناهانی عهد بسته بودم، اما پس از مدتی، عهدم شکسته شد، حال آیا میتوانم از او بخواهم که عهدم را ندیده گرفته و گناهم را بنویسید ...؟! (24 دی 1394)
کلمات کلیدی:
گوناگون