پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): "غیرت"، مختص مردان نیست.
معنی غیرت:
ابتدا باید به معنای غیرت توجه نمود. برای واژهی "غیرت"، معانی گوناگونی بیان داشتهاند که از جمله آنها رشک و حسد بردن میباشد، اما به نظر میرسد که اگر نگوییم این معانی درست و کامل نیستند، دست کم میشود گفت که فقط برای نزدیک شدن ذهن به درک معنا و مفهوم میباشند، چرا که رشک و حسد و حرص نیز معانی خود را دارند، مضافاً بر این که میدانیم «غیور» از اسمهای خداوند متعال میباشد و خداوند سبحان، نه رشک میبرد و نه حسد میورزد و نه حرص دارد.
امام صادق علیه السلام: « إنّ اللّه َ تباركَ و تعالى غَيورٌ يُحِبُّ كُلَّ غَيورٍ ، و لِغَيرَتِهِ حَرَّمَ الفواحِشَ ظاهِرَها و باطِنَها.» (الكافي: 5/535/1)
ترجمه: خداى تبارك و تعالى غيرتمند است و هر غيرتمندى را دوست مىدارد. و از غيرتمندى اوست كه زشت كاریها را ، چه پيدا و چه ناپيدا، حرام فرموده است.»
در یک جمله میتوان گفت که "غیرت"، صفتی است که ظهور و بروزش در "عدم پذیرش غیر" و یا "غیر زدایی" میباشد.
غیرت خدا:
خداوند متعال "سبحان" است، هیچ تعریف و توصیفی "غیر" از منزه خواندش از توصیفات را نمیپذیرد – "إلهٌ واحد" است، پس قایل شدن به هیچ الوهیت دیگری را نمیپذیرد – تنها خالق و معبود است، "لا شَریکَ لَه" است، پس قایل شدن به هیچ شراکتی را، حتی به اندازه ذرهای نمیپذیرد – "لَیسَ کَمِثلهِ شَیء" است، پس هیچ گونه تمثیل و تشبیه برای خود را نمیپذیرد و ...؛ پس خدا غیور است و غیر را در پرستش (نظری و عملی) خود نمیپذیرد.
غیرت انسان:
خداوند متعال در انسان [اعم از زن و مرد]، استعدادها، صفات و ویژگیهای قرار داده است که لازمهی حیات، رشد و کمال اوست؛ مانند: ایمان، کفر، حب، بغض، تکبر، حرص، رشک ... و از جمله غیرت (نپذیرفتن غیر).
هیچ یک از صفات و حالاتی که خداوند متعال در سرشت انسان نهادینه کرده است، به خودی خود مذموم نمیباشند، پس همه این صفات خوب و لازمه رشد و کمال هستند و بسیاری از آنها لازم و ملزوم یک دیگرند. به عنوان مثال: نه "عشق" بدون غیرت قابل تحقق و تعریف و محافظت است و نه "حس مالکیت"، نه رفاقت، نه دشمنی و ... .
منتهی آن چه که سبب ممدوح یا مذموم شدن یک صفت یا حالت میشود، متعلق آن، چرایی و نحوهی بروز و ظهور آن است. مثلاً اگر "ایمان"، به الله جل جلاله و معاد باشد، ممدوح است، اگر همین ایمان (خود را در امنیت دیدن) نسبت به طاغوت و فرعون و مظاهرش باشد، مذموم است – اگر کفر نسبت به طاغوت باشد ممدوح است، اگر نسبت به حق باشد مذموم میشود – اگر حبّ (دوست داشتن) در راستای «حب الله» باشد، ممدوح است و اگر در راستای «حبّ الدنیا» باشد، مذموم میشود – اگر "تکبر" مقابل متکبر باشد، عبادت است، اگر مقابل دیگران یا زیردستان باشد، بسیار مذموم است و ... .
"غیرت" نیز همینطور است. اگر کسی بت پرست شد، غیرتش مبدل به تعصب شد و گفت: من به دین آبا و اجداد خود باقی میمانم و به بتپرستی ادامه میدهم و غیر از آن را نمیپذیرم، میشود "غیرت مذموم"، یعنی حالت و نیرویی که در غیر جایگاه خودش به کار رفته است، لذا ایجاب "غیر زدایی" نیز همین است که چنین غیرت و تعصبی مورد پذیرش واقع نگردد. اما اگر کسی "غیرت" را به حق ظهور و بروز داد، بیگانه و دشمن را نپذیرفت، ارزشها و مالکیت خود را از گزند "غیر" حفظ کرد و خود نیز به حریم دیگران تجاوز نکرد، میشود "غیرت ممدوح".
غیرت، نسبت به هر چیزی ممکن است ظهور و بروز داشته باشد، لذا اسمهای متفاوت به خود میگیرد، مثل: غیرت دینی، غیرت ملی، غیرت ناموسی، غیرت کاری و ... .
از بین رفتن غیرت:
قوای جسمانی، همه ضعیف شده و از بین میروند؛ رشد جسمی انسان ابتدا سیر صعودی دارد و سپس سیر نزولی مییابد؛ نوزادی که درست نمیبیند، نمیشنود و کاری نمیتواند انجام دهد، به جوانی بالغ، رشید و ... مبدل میگردد، اما پس از گذران یک دوره (به ویژه از چهل سالگی به بعد)، این قوا سیر نزولی دارند. دوباره چشم ضعیف میشود، گوش سنگین میشود، عضلات شُل میشوند، قامت خم میگردد، دندانها میریزد، قوای جنسی از بین میرود و ...، لذا فرمود: « وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يَعْقِلُونَ - و هر كه را عمر دراز دهيم، او را در خلقت دچار افْت (واژگونی) مىكنيم آيا نمىانديشند؟ / یس، 68».
اما سیر صعودی یا نزولی در صفات و قوای روحی چنین نیست که به طور کلی از بین برود. چنان که چه بسا "ایمان و کفر" در یک پیرمرد یا پیرزن 80 ساله، به مراتب شدیدتر از میانسالیاش باشد.
اما در سیر نزولی، ممکن است از یک سو رشد لازم صورت نپذیرد و از سوی دیگر همان که هست نیز مدفون و مستور گردد. مثل این که "عقل" مدفون و محبوس گردد و خود را به در دیوار زندانش بکوبد - "قلب و فطرت" محجوب شود.
"غیرت" نیز همین طور است، از بین نمیرود، اما محجوب و محبوس میگردد، در مسیر غیر خودش قرار میگیرد، عرصه ظهور و بروزش خطا و کاذب میشود.
بازیافت:
پس، چیزی از بین نرفته که بازیافت شود، بلکه یا محجوب شده که باید پردهها کنار زده شود، یا محبوس شده که باید رها و آزاد گردد و یا در مسیر خطا قرار گرفته که باید به مسیر درست «صراط مستقیم» برگردد. لذا فرمود که وجه و جهت خود را به سوی فطرتتان برگردانید.
« فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ » (الرّوم، 30)
ترجمه: پس حقگرايانه روى دل خود را به سوى اين دين (دين اسلام) كن همان طريقه و آيين فطرى خدا كه مردم را بر پايه آن آفريده و سرشته، (و) هرگز تبديلى در آفرينش (تكوينى) خدا نباشد (و در آيين تشريعى او هم نبايد باشد)، اين است دين ثابت و استوار، و لكن بيشتر مردم نمىدانند.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
*- آیا غیرت از بین میرود؟ چگونه؟ و آیا میتوان غیرت رفته را بازگرداند؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7511.html
کلمات کلیدی:
گوناگون