پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): انسان، موجود صغیری با قد کمتر از دو متر و چند ده کیلو وزن، یا یک بُعدی نیست که شناخت آن به این راحتی میسر باشد، بلکه به بیان امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام، «عاَلمی در او پیچیده شده است».
انسان، هم بدن مادی دارد، جرم، وزن، حجم، طول، عرض و ارتفاع دارد – هم رشد نباتی دارد – هم حیات حیوانی دارد و از قوای شهوت و غضب حیوانی برخوردار میباشد – هم روح ملکوتی دارد و از قوای شناخت عقلی و "حبّ و بغض" قلبی برخوردار میباشد. از یک سو محکوم "جبر" در تکوین است و از سوی دیگر در برخی امور، قدرت اختیار، اراده و انتخاب دارد.
استعدادهای انسان نیز گویی حدی ندارند؛ در سیر صعودی میتواند تا سطح خلیفة اللهی و مقام محمود بالا رود و در سیر نزولی میتواند حیوان، بلکه پستتر «كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» گردد. نه ملائک میتوانند حیات حیوانی داشته باشند، و نه گیاهان و حیوانات میتوانند حیات ملکوتی یا انسانی داشته باشند، اما انسان میتواند حیات جمادی، نباتی، حیوانی و انسانی (ملکوتی) داشته باشد.
انسانشناسی:
با توجه به این شاکلهی وجودی، شاید برخی بگویند: «بنابراین، انسان شناسی ممکن نیست و این موجود را در هیچ یک از ابعاد وجودیاش، نمیتوان به طور کامل شناخت»، چنان که الکسیس کارل، کتابی تحت عنوان «انسان، موجود ناشناخته» نوشت.
این اظهار، از یک جهت، کاملاً صحیح میباشد و این را باید به آنان که گمان میکنند خودشان میتوانند از سوی خودشان برای انسان هدف – راه و قانون تبیین کنند تفهیم نمود. مگر میشود برای موجودی که هنوز شناخته شده نیست، جهانبینی و ایدئولوژی تعریف و وضع نمود؟!
بیتردید، انسان را [چه به لحاظ ظاهر و چه به لحاظ باطن] کسی نمیشناسد، به جز همان که او را خلق کرده است. پس اوست که میتواند او را در تکوین (خلقت) و تشریع (بایدها و نبایدها)، به سوی رشد و کمالش هدایت نماید؛ و اوست که به احوال بندگانش علیم، خبیر و بصیر میباشد.
خودشناسی:
در عین حال، از معجزات الهی این است که "خودشناسی"، برای همگان میسر شده است.
شاید انسان در نگاه نخست بگوید: «با توجه به ابعاد چندگانه و نیز گستردگی و پیچدگی هر کدام، انسان را نمیشود کاملاً شناخت، پس من نیز نمیتوانم خودم را بشناسم، اگر چه در تمامی علوم تجربی یا انسانی، فوق متخصص باشم! » اما چنین نیست، بلکه انسان به راحتی میتواند خودش را بشناسد. چرا که منظور از این شناخت، شناخت اجزای بدن و نحوه تشکیل و کارکرد آنها – یا روان، یا روح، یا قوانین تکوینی و ... نمیباشد، بلکه "شناخت وضعیت و جایگاه خویش" میباشد، و هر کسی خودش به چگونگی وضعیت خود آگاه است، هر کسی خودش به موضعگیریها (اخلاق) خود آگاه است و خوب و بد خود را به خوبی میشناسد، اگر چه در مقام توجیه، خود و دیگران را فریب دهد و برای ضعفهایش معذوراتی بیان دارد!. چنان که فرمود:
«بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ * وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ» (القیامة، 14 و 15)
ترجمه: بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است * هر چند (در ظاهر) برای خود عذرهایی بتراشد! (در توجیه مواضع نادرست خود، عذرهایی را به خود و دیگران القا کند).
منشأ این شناخت:
منشأ این "خودشناسی"، مطالعات تخصصی در حکمت و فلسفه، علوم تجربی، حقوق، روانشناسی و ... نیست، بلکه یک امر تکوینی است و خداوند "خوب و بد" هر کسی را به خودش الهام میکند؛ چنان که تمامی حقایق، ارزشها و ضد ارزشها را در "وحی" بیان مینماید.
« وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا » (الشمس، 7 و 8)
ترجمه: و سوگند به نفس (جان آدمی) و آن كس كه آن را درست كرد * سپس پليدكارى و پرهيزگارىاش (خیر و شرّش) را به آن (نفس و جان آدمی) الهام نمود.
علل و موانع شناخت:
ممکن است برای هر ذهنی این سؤال پیش آید که "پس چرا نه تنها من خودم را نمیشناسم، بلکه بسیاری از افراد، خود را نمیشناسند"؟
*- پاسخ بسیار روشن است: «غفلت و بیتوجهی».
انسان تا متوجه چیزی و موضوعی نشود، نه تنها آن را نمیشناسد، بلکه به طور کلی از آن غافل میگردد؛ حال خواه موضوع این توجه "خداوند سبحان" باشد، و خواه این که خوراکی را جهت پخت، روی آتش و حرارت قرار داده باشد.
کسی که به نعمت توجه ندارد، آن را ضایع میکند! و در حالی که خود را نیازمند میبیند و فغانش برآمده است، نعمت را زیرپای خود لِه میکند! حال خواه "نعمت ولایت" باشد، یا نعمت تن سالم، یا نعمت هوای پاک، یا نعمت برخورداری از امکانات متعدد مادی و معنوی.
●- بنابراین، توجه و بصیرت، سبب اصلی شناخت و غفلت و بیتوجهی، سبب اصلی عدم شناخت میباشند. اگر آدمی به خدا توجه کند، او را میشناسد – اگر به نعمت توجه کند، آن را میشناسد و اگر به خودش توجه کند، خودش را میشناسد.
●- اقسام "ذکر"، از ذکر خداوند سبحان گرفته، تا قرآن کریم که ذکر است، تا ولایت که ذکر است، تا نماز که ذکر و برای ذکر است، تا ذکر نعمات و نیز تذکر به نفس، همه به خاطر "یادآوری" و جلوگیری از غفلت میباشد.
میزان سنجش:
ممکن است این سؤال برای ذهن ایجاد شود که "حالا من به خودم توجه میکنم، اما چگونه بشناسم؟ از کجا بدانم که باید چه باشم، چه میتوانم باشم و حالا چه هستم؟»
بیتردید برای هر سنجشی، باید "میزان" متناسبی وجود داشته باشد. طول یک شیء را نمیتوان با ترازو به دست آورد، چنان که وزن آن با متر کردن به دست نمیآید، چنان که رنگ آن، با لمس کردن تشخیص داده نمیشود. برای دیدن خود، باید مقابل آینه قرار گرفت و با دقت نگاه کرد.
جهل، آنگاه که با علم سنجش شود، شناخته میشود – بدی، آنگاه که با خوبی سنجیده شود، قابل شناخت است – و باطل، در مقابل حق شناخته میشود و زشتی، در سنجش با زیبایی.
خداوند متعال برای شناخت، تمیز و سنجش، یک حجت درونی قرار داد به نام "عقل"، و یک حجت بیرونی قرار داد به نام "رسول" که دریافت و ابلاغ کنندهی وحی میباشد، و یک الگوی کامل، به عنوان میزان برای سنجش و اصلاح.
بنابراین، هر کسی میتواند تمامی مواضع، اخلاقیات، اعتقادات، خوشایندها و ناخوشایندها و بالتبع عملکردهایش را از راه سنجش با "عقل و وحی" و با نگاه کردن به "میزان حق"، به خوبی بشناسد؛ و اگر به تمامی اینها بیتوجه و نسبت به آنها غفلت نماید، نه تنها هیچ گاه خودش را نخواهد شناخت، بلکه به طور کلی فراموش خواهد کرد.
وضعیت انسان غافل، مانند دانشآموز یا دانشپژوهی میماند که هدفش کسب علم است و برای تحصیل علم از خانه خارج شده تا به مدرسه، دانشگاه یا حوزه برود، اما در مسیر، مشغول دیدن ویترینها، مردم و بازی میشود و به طور کلی خودش و هدفش را فراموش مینماید – یا مسافری که در مسیر، شیفتهی مناظر شده و با متوقف شدن، مقصد و مسافر بودن خودش را فراموش مینماید و بدین ترتیب، از مسیر و پوستهی حقیقی خود خارج (فاسق) میگردد. لذا فرمود:
« وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ » (الحشر، 19)
ترجمه: و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشی» گرفتار کرد، آنها فاسقانند.
نتیجه:
بنابراین، در خودشناسی، باید اول متوجه هستی و کمال محض «الله جلّ جلاله» شد، که اول، آخر، مبدأ، غایت، إله، معبود و محبوب اوست و بازگشت به سوی اوست – بعد باید "چه و چگونه باید بود"، یا کمال انسانی را به عنوان "میزان"، در عقل و وحی شناخت و سپس خود را با آن شاخصهها، صفات و اوزان سنجید.
برای خودشناسی و خودسازی، هم آینه لازم است، هم قصد اصلاح، رفع نواقص و زیباسازی.
مشارکت و همافزایی (سؤال و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
*- چگونه خودمان را بشناسیم؟ (آیا تا کنون به این مهم توجه نموده و در آن اندیشیدهایم؟)
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8511.html
کلمات کلیدی:
گوناگون