پایگاه پاسخگوی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): تمام آن چه در این موارد گفتهاند، خودش "شعار"، "نصیحت" و "وعظ" میباشد؛ مضافاً بر این که تعیین یک سری "بایدها و نبایدها"ی من درآوردی نیز به آن اضافه شده است!
بنابراین، پیش از آن که راجع به "هنر و هنرمند" و بایدها و نبایدهایش سخنی گفته شود، باید پرسید: منبع و مبدأ آن چه میگویند کیست و کجاست؟ - چه کسی میتواند چنین تعیین و تکلیفهایی بنماید؟!
الف – نه تنها "هنرمند"، بلکه هر انسانی "متعهد" است و باید باشد. عدم وابستگی به یک حزب، جریان، سازمان، نهاد، ارگان، اتحادیه، سندیکا، شرکت و ...، یک مقوله است، اما "تعهد داشتن یا هیچ تعهدی نداشتن"، مقولهی دیگری است.
همگان در قبال خداوند متعال، خودشان و جامعه "متعهد" هستند، چه بخواهند و چه نخواهند؛ و همگان مکلف هستند که به تعهداتشان عمل نمایند، و در قبال این تکلیف، مسئول نیز هستند، یعنی چه از سوی جامعه (مردم) و چه از سوی خداوند متعال، مورد سؤال قرار میگیرند که «چه کردی و چرا»؟
ب – "هدایت" به سمت رشد و کمال و برخذر داشتن یا حتی مانع شدن از عقبگرد، سقوط و هلاکت نیز وظیفه و تکلیف انسانی همگان میباشد.
●- مگر حفظ سلامت تن (بهداشت)، دانشآموزی (تحصیل)، حفظ محیط زیست، جلوگیری از آلودگیهای تنفسی، محیطی یا حتی صوتی و ... که سببساز رشد فرد و جامعه میگردد، تکلیف همگان نمیباشد و برای تحققش قوانین گوناگون، دانشگاهها، مؤسسات تحقیقاتی، سازمانها، نهادها و حتی بازرسیها گوناگون ایجاد نشده است و حتی به عنوان یک مسئلهی "بین المللی" مورد تصمیمگیری و اِعمال آنها قرار نمیگیرد؟! آیا یک هنرمند در این موارد میگوید: «به من چه»؟! پس چه نوبت به روح، روان، اخلاق، ضوابط فردی و اجتماعی، تعاملات انسانی و ... که میرسد؛ میتوانند بگویند: «به ما ربطی ندارد»؟!
●- بنابراین، در تکالیف انسانی [که خداوند متعال در خلقت آن را مقدر داشته و در شریعت ابلاغ و امر نموده است]، عمومیت دارد و مختص یک جامعه یا صنف خاص نمیباشد.
هنرمند نیز یک انسان است و در این امر تفاوتی با یک نانوا، پزشک، استاد، سیاستمدار و ... ندارد؛ پس تمامی تعهدادت فردی و اجتماعی انسانی، متوجه او نیز میباشد.
پوچگرایی:
اگر هنرمند بگوید: «هدایت شدن مردم به من ربطی ندارد» - حکومت یا دولت بگوید: «من متکفل سرنوشت دنیوی و اخروی، یا به قول معروف "بهشت و جهنم" مردم نیستم» - خبرنگار بگوید: «من فقط نقل واقعه میکنم و هیچ تعهد دیگری ندارم» و بقیه نیز چنین بگویند، دیگر چیزی از انسان، انسانیت، مدنیت، روابط اجتماعی، رشد، کمال و ... باقی نمیماند!
در این اندیشهی القایی، آحاد مردم، از هر صنفی که باشند، مبدل به "ربات"های بیجانی میگردند که یک سری حرکات بیمعنی، بیهدف و پوچ از خود نشان میدهند که بیاثر نیستند، بلکه آثار منفی خود را بر جامعه مترتب و تحمیل میسازند.
فریب:
البته هیچ تردیدی نیست که آدمی در هیچ کارش بیهدف نمیماند و این "ربات"های گوشتی نیز بیهدف و بیبرنامه باقی نمیمانند؛ منتهی خود کارهای نیستند، بلکه "نظام سلطه" که هیچ گاه و در هیچ امری نمیگوید: «به من ربطی ندارد»، این رباتها را طبق برنامهی خود میسازند و سپس مانند یک ابزار بیشعور و بیاراده، از آنها در راه اهداف و منافع خود بهره میبرند.
منفعت:
هیچ انسانی، هیچ کاری نمیکند که از آن "منفعتی" در نظر نداشته باشد، حال خواه این منفعت مستقیم باشد و یا غیر مستقیم – ایجابی باشد (رسیدن به فایده)، یا سلبی (دور شدن از ضرر) – کوتاه مدت باشد، یا بلند مدت و ... . حتی اگر خوراک مطبوعی نوشجان نمایید، هدف سیر شدن با خوراکی لذیذ میباشد، مضافاً بر فایدههای گوناگونی که بر آن مترتب میباشد – و اگر خوراک چرب و سنگینی را نوشجان نفرمایید، هدف جلوگیری از رسیدن مضرات به بدن و حفاظت بدن از خطرات و آسیبهای حتمی و یا حتی احتمالی آن میباشد.
این اهداف خُرد، کوچک و گذرا، برای رسیدن به اهداف بزرگتری در راستای یکدیگر قرار میگیرند و آن اهداف بزرگتر نیز در راستای یکدیگر قرار میگیرند، تا برسد به "هدف نهایی = غایی". حال باید دید که آن هدف غایی چیست و کدام است؟!
خداوند متعال فرمود که عالم را بازیچه، عبث و بیهوده نیافریدم، پس همه چه بخواهید و چه نخواهید، به سوی یک هدف روان هستید؛ پس خود نیز همان را بشناسید و هدف بگیرید، تا سالم و در بهترین شرایط به آن برسید.
دنیاگران که پیرو هر ایسمی باشند نیز در نهایت "پوچگرا" میباشند، نمیتوانند بیهدف بمانند؛ اما چون منکر توحید و معاد میگردند، لذا چارهی دیگری ندارند به جز آن که "دنیا و متاعش و لذاتش" را هدف غایی بگیرند، و برای رسیدن به آن هر کاری بکنند، اگر چه ظلم و جنایت!
هنرمند:
نمیتوانیم در این مجال کوتاه، وارد این مقولهی مهم شویم که اساساً "هنر" یعنی چه؟ و "هنرمند" کیست؟! اما میتوانیم به همین مقدار بسنده نماییم که "هنر" محدود به چند رشته مانند: خطاطی، نقاشی، مجسمهسازی، موسیقی، فیلم و تأتر، کارگردانی و بازیگری، آشپزی، معماری و ... نمیباشد، چنان که امروزه، "هنر حرف زدن" – "هنر بازاریابی" – "هنر مدیریت" و ... نیز به این اسمها و تیترها اضافه شده است؛ بلکه تمامی جلوههای "جمیل" در عالم خلقت، خود نمایشگاهی عظیم، از هنری علیمانه و حکیمانه و هدایت کننده میباشد که هنرمندش "الله جلّ جلاله" میباشد – و تمامی شکوفاییهای استعدادهای بشری، از روح، عقل، قلب، روان گرفته، تا آن چه که به صورت هدفمند انجام میدهد و سبب رشد و تکامل خودش و جامعه میگردد، همه "هنر" است و فاعل به آن "هنرمند" میباشد.
تزکیه، تعلیم و تربیت دیگران نیز خودش تجلی هنر الهی در بشر میباشد، حال خواه توسط پدر و مادر نسبت به فرزندان باشد – یا معلمان نسبت به دانشآموزان – یا نویسندگان، نسبت به خوانندگان – یا نمایشگران، نسبت به بینندگان – یا وعظ و نصیحت کنندگان، نسبت به مخاطبین – یا نقاش، خطاط، مجسمهساز و ... نسبت به هر مخاطبی، جامعه و تاریخ.
خودنگری هنر نیست:
بدیهی است که خودپسندی، خودنگری، عجب و خودبزرگبینی که جلوههایی از "جهل و تکبر"، در مراتب و صورتهای گوناگون میباشد، نه تنها هنر نیست، بلکه بیهنری در خودسازی است و زشت است، چون "ضد ارزش" میباشد.
پس اگر مقصود از "حدیث نفس"، توجه صرف به "خود"، یا همین "نفس = من" باشد، هنر نیست و اگر چنین ضد ارزشی نیز هنر قلمداد گردد، هنرمندترین در چنین توجه به خود و حدیث نفسی، همان ابلیس رجیم میباشد.
آیاتی در اوج هنر و زیبایی، حکیمانه و هدایت کننده، درباره "شعر و شاعری هدفمند یا بیهدف":
الشعراء، 224 تا 227:
وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ
(پیامبر اسلام شاعر نیست؛) شاعران کسانی هستند که گمراهان از آنان پیروی میکنند؛
أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ
آيا نديدهاى كه آنان در هر واديى سرگردانند؟
وَأَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لَا يَفْعَلُونَ
و آنانند كه چيزهايى مىگويند كه انجام نمىدهند (بدان عمل نمیکنند).
إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ
مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام میدهند و خدا را بسیار یاد میکنند، و به هنگامی که مورد ستم واقع میشوند به دفاع از خویشتن (و مؤمنان) برمیخیزند (و از شعر یا هر هنر دیگری، در این راه کمک میگیرند)؛ آنها که ستم کردند به زودی میدانند که بازگشتشان به کجاست!
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
پرسش:
آیا اگر هنرمندی بگوید: «من هیچ تعهدی به جایی ندارم، و هدایت دیگران نیز به من ربطی ندارد، چرا که هنرمند واعظ و ناصح نیست»، حرف غلطی است؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9207.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
گوناگون