پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
از آن جهت که آدمی عاشق رشد و کمال میباشد، و رشد نیز هم مربوط به بُعد حیات مادی انسان است و هم بُعد روحی و معنوی، پس آدمی دائم [چه بفهمد و چه نفهمد، چه بخواهد و چه نخواهد]، در حال انجام امر بزرگ «دوستشناسی و دشمنشناسی»، برای نزدیک شدن به دوست و دور شدن از دشمن میباشد. حال چه به طرف دوست برود و یا دوست را متوجه خود نماید – و چه خودش از دشمن دور شود و یا دشمن را از خود براند، هر دو یک نتیجه دارند.
بنابراین، تا آدمی ابتدا خودش و هدفش را نشناسد و سپس دوست و دشمن خود را یا به تعبیری "شیطان" و نیز "نفس اماره" را نشناسد، ورودیهای رخنه و نفوذ، روشهای اغوا و وسوسه را نشناسد، و نیز قوههای خود و شیوههای مقابله یا مبارزه را نداند، به هیچ وجهی در کشاکش با شیطان و یا نفس اماره، موفق نخواهد بود و حتماً با اولین دعوت یا تهدید، خود را میبازد و تسلیم میگردد.
●- گاهی آدمی در عین حال که اسیر و عبدِ ذلیل شیطان برون و نفس امارهی درون خویش گردیده است، گمان میکند که در حال مبارزه با آنها میباشد! مثل کسی که در رفتار شخصی، به خاطر امری که ظاهر خوبی دارد، دچار عُجب و تکبر نیز میگردد، دیگران را تحقیر و مسخره میکند و ...؛
همین رفتار را در سیاسیونی در جهان میبینید که در عین گام برداشتن در راستای تحقق اهداف دشمن، گمان میکنند که با دشمن (مثلاً امریکا، انگلیس، اسرائیل و ...)، مقابله و مبارزه هم میکنند و یا خیال میکنند که ژست آنها را به خود میگیرند و یا همنوایی و همسویی میکنند تا فریبشان دهند! آنها در حال فریب دادن خود هستند.
حکایت:
نقل شده (به نظرم در کتاب گناهان کبیره از شهید آیت الله دستغیب): استاد بزرگی در حوزه بود که یک کتاب مفصل و جامعی در باب شیطان شناسی نوشته بود؛ شاگر یا طلبهی او، شب شیطان را در خواب دید و به او گفت: استادم خوب تو را رسوا کرد! شیطان پرسید: چگونه؟! گفت: با آن کتابی که درباره تو و حیلههایت و ... نوشته است! شیطان به او گفت: آن را که خودم به او وسوسه نمودم و تحریکش کردم که بنویسد!
شیطان:
خوب حالا از کسی که میخواهد با شیطان مقابله کند، از او دور شود و یا او را از خود دور نماید، بپرسید:
یک - شیطان کیست؟ آیا فقط ابلیس لعین است؟ آیا ابلیس لعین، اولاد، اعوان، انصار و لشکریان ندارد و برای هر خُرده انحراف و منحرفی، خودش وقت میگذارد؟!
دو – پس، پرسش بعدی پیش میآید که "شیطان تو کیست" یا "شیطانی که اطراف تو هستند، کیانند"؟!
سه – آیا چون ابلیس لعین، از جنیان میباشد، تمامی شیاطین از جنود و انصار او نیز از جنیان هستند، یا بسیاری از انسانها نیز شیطان خود و دیگران هستند. چنان که در قرآن کریم و نیز احادیث و دعاها و ...، به "شیاطین جنّ و انس" تصریح شده است و هر دو دشمن خوانده شدهاند:
« وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ » (الأنعام، 112)
ترجمه: و بدين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از شيطانهاى انس و جن برگماشتيم، بعضى از آنها به بعضى براى فريب [يكديگر] سخنان آراسته القا مى كنند و اگر پروردگار تو مىخواست چنين نمیکردند پس آنان را با آنچه به دروغ مى سازند واگذار.
«وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ وَكَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا» (الفرقان، 31)
ترجمه: و اين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از گناهكاران قرار داديم و همين بس كه پروردگارت راهبر و ياور توست
چهار – راههای نفوذ این شیاطین انس و جنّ کدامند؟ آیا تسلطی هم دارند و یا فقط وسوسه کننده و دعوت کننده به باطل هستند – بر چه کسانی سلطه ندارد و بر چه کسانی سلطه پیدا میکنند – روش مقابله چیست و ... ؟
نفس:
"نفس" به معانی گوناگونی آمده است. یک شخص را نیز "نفس" میگویند، وجود آدمی را نیز "نفس" میگویند و البته یک "نفس حیوانی" نیز وجود دارد. "نفس مطمئنه"، "نفس لوامه" و نیز "نفس اماره"، از شقوق "نفس" هستند.
"نفس" چیزی نیست که آدمی بتواند آن را از خود و یا خود را از آن دور نماید. حتی همان "نفس حیوانی" نیز لازمهی وجود و حیات دنیوی آدمی میباشد.
اگر "حب و بغضِ" عقلی، قلبی، روحی و انسانی نباشد، هیچ تلاش و حرکت انسانی میسر نمیگردد، چنان که اگر "شهوت و غضب حیوانی" برای بدن نباشد، هیچ حرکت، کنش و واکنشی که به حیات مادی مربوط است، مفروض نخواهد بود.
نفس اماره:
این نفس را از آن جهت "امّاره – امر کننده" میگویند که میل و نیازش را پیشنهاد نمیدهد و یا برای آن خواهش و تمنا نمیکند و یا به گفتمان و مذاکره دعوت نمینماید، بلکه فشار میآورد تا تحمیل کند. نه گرسنگی و تشنگی پیشنهادی است و نه نیاز و میل به شهوت جنسی، یا شهوت قدرت، شهرت، ثروت و ...، توصیهای و گفتمانی میباشد، بلکه همه باید باشند و فشار هم میآورند. امر میکنند.
جنگ یا فرار:
شیطان – شیطان، چه ابلیس لعین باشد، چه اولاد و جنودش از جنیان و چه لشکریانش از انسانها، دشمن هستند و دشمن قصد هلاک کردن دارد.
از اینرو، آنها (دشمنان) هستند که به سراغ شما میآیند، پس کجا میخواهید فرار کنید؟! هر کجا که بروید، شیطان خودتان و شیاطین انس و جنِ مأمور شما نیز همراه شما هستند و به دشمنی با شما ادامه میدهند؛ حتی از راه دور و غیر مستقیم نیزشما را هدف آماج خود قرار میدهند. لذا در مواجهه با دشمن (شیطان)، هیچ چارهی جز جنگ و مبارزه وجود ندارد و هر کس هم غیر این بگوید، دانسته یا نادانسته، بلندگوی همان شیطان شده است.
حضرت ابراهیم علیه السلام هنگام مواجه با شخص ابلیس لعین، به سوی او سنگ پرتاب کرد؛ یعنی حمله، مبارزه و جنگ. چنان که در حج همگان به صورت نمادین باید چنین کنند، تا در طول حیات به صورت حقیقی و واقعی چنین نمایند.
در کلان نیز همینطور است، نمیشود از شرّ امریکا، انگلیس و اسرائیل فرار کرد، بلکه باید مقابله و مبارزه نمود؛ چون دشمن هستند و با دشمن فقط باید مبارزه کرد.
«إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ» (فاطر، 6)
ترجمه: البتّه شیطان دشمن شماست، پس [شما نیز] او را دشمن بگیرید؛ او فقط حزبش را به این دعوت میکند که اهل آتش سوزان (جهنّم) باشند!
نفس حیوانی – چنان که بیان شد، نفس حیوانی و امیال، کششها، خوشایندها و ناخوشایندهایش، همه ابزار هستند و شیوهی تعامل درست با ابزار این است که در اختیار صاحبش باشد، نه این که صاحبشان خود را در اختیار ابزار قرار دهد.
اگر فرمان خودرو، یا افسار اسب را رها کنید، به هر سو که بخواهند شما را میبرند – اگر عقل و علم در اختیار قوای نفسانی قرار گیرند، این شهوات و غیضهاست که انسان را به هر سو که بخواه میکشاند و به هر کاری که بخواهد امر میکند.
بنابراین، روش تعامل با "نفس" این است که افسارش به دست عقل و علم داده شود تا از آنها برای رسیدن به مقاصد انسانی، درست استفاده شود. البته نفس ابتدا مقاومت و سرکشی میکند، مانند یک دشمن جبههگیری میکند، و در اینجا مبارزه لازم میآید و اگر صبر و ایستادگی در مهار و کنترل باشد، به زودی تسلیم و فرمانبر میگردد و نقش خود را به عنوان یک ابزار مفید ایفا مینماید.
قرآن کریم:
حال پرسش این است که خود را چگونه بشناسیم؟ دوست و دشمن را چگونه بشناسیم؟ ضعف و قوت خود را چگونه بشناسیم؟ منبع ما برای شیطان شناسی(خواه ابلیس لعین و شیاطین از جنّ باشند یا انس) کدام است؟ شیوه مبارزه با شیاطین، در جبهههای گوناگون چگونه است؟ شیوه کنترل نفس چگونه است؟ اگر جایی از مهار خارج شد، چه باید کرد؟ تا زندهایم، نه از شیاطین جن و انس راه فراری هست و نه از نفس اماره، اما میشود پناه گرفت و در سنگر محکمی جای گرفت، آن پناهگاه و سنگر کدام است و ...؟!
بدیهی است که ما هیچ راهی برای احاطهی علمی و نیز سلطهی عملی بر این حقایق و واقعیتهای عالم هستی را نداریم. بشر هنوز نتوانسته تمامی عناصر موجود در بدن خودش، جایگاه، کارکرد و نقش آنها را بشناسد، چه رسد به بیرون از وجود خود را! اما "وحی" به عنوان علمی از منبع لایزال الهی که خالق است، در اختیار قرار میگیرد و تمامی این اطلاعات لازم، از هستها تا چه باید کردها و نباید کردها در اختیارش قرار میگیرد، تا سلطه با او باشد. از بیرون به او کتاب داده میشود و از درون به او عقلی برای شناخت و قلبی برای فهم داده میشود، البته با معلمان، رهبران، امامان و الگوهای بر حق:
« لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ » (الأنبیاء، 10)
ترجمه: در حقيقت ما كتابى به سوى شما نازل كرديم كه ياد شما در آن است آيا نمىانديشيد؟
مرتبط:
●- آیا شیطان میتواند از طریق امر به کارهای خوب و حتی عبادت، به انسان نزدیک شود و راه تشخیص چیست؟ (25 شهریور 1392)
●- آیا ممکن است شیطانی که در درون هر کدام از انسانها است، توبه کند؟ - آیا این شیطانها از فرزندان ابلیس هستند؟ (8 اسفند 1395)
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
پرسش:
آیا باید از شیطان و هوای نفس فرار کنیم و یا باید با آن بجنگیم؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9358.html
- تعداد بازدید : 3495
- 6 شهریور 1397
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون