پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): خوب است که نگرانید مواضع و عملکرد شما به عنوان یک مسلمان، ضدتبلیغی برای اسلام نباشد، اما در ضمن باید دقت شود که مهم مقبولیت در نزد پروردگار عالم و بالتبع رسول الله و اهل عصمت علیهم السلام که «شاهد» ما هستند میباشد، نه مقبولیت نزد دیگران، آن هم اگر اهل غفلت و گناه باشند! ممکن است کسی از اسلام و هیچ جلوهای از اسلام خوشش نیاید! ما که نباید خوشایند او را ملاک قرار دهیم. خداوند متعال میفرماید: برخی هر گاه نامی از خدا و وحدانیت او به میان میآید، حالشان به هم میخورد؛ اما اگر بحث عوض شود و سخن از محبوبهای آنها به میان آید، خوشحال و بشاش میشوند:
«وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ» (الزّمر، 45)
ترجمه: و چون خدا به تنهايى (به وحدت، به إله نبودن هیچ چیزی جز او) ياد شود، دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، منزجر [متنفر و بیزار] مىگردد و چون كسانى غير از او ياد شوند، بناگاه آنان شادمانى مىكنند.
به چند نکته توجه فرمایید:
الف – چه در این سن و چه در سنین بالاتر و حتی سالخوردگی، سعی نمایید که توجه اولیه شما، به خودسازی باشد؛ به کسب کمالات [علم، حکمت، معرفت، اخلاق، تقوا] و گذر از نقصها و کاستیهای خودتان باشد و کاری با دیگران نداشته باشید که آیا عقلانیت بر آنها حاکم است، یا شهوت بر آنان غلبه نموده است؟
ب – همیشه و در هر زمان، مکان و موقعیتی، سعی نمایید که عبادت و اطاعت شما از خداوند متعال، خالصانه برای خودش باشد، نه برای جلوه نزد دیگران. هر گاه کسی خالص بود، دیگران با دیدهی نیکو و محترم به او مینگرند، حال خواه از او چیزی بیاموزند و همراهی داشته باشند، خواه از او دروی گزینند و یا حتی مخالف باشند. مؤمن، آینهی تجلی نور خداست و نور خدا روشن میکند، چه بخواهند و چه نخواهند.
ج – تمامی همکلاسیهای شما در دبیرستان و سپس در دانشگاه، انسانهایی هستند که بیشتر آنان مسلمان نیز هستند، اگر چه ناآگاه و اسیر هیجاناتی شده باشند که به ویژه در این سنین، شدت دارد.
بنابراین، دوستی برای خدا [که بالتبع به اندازه خواهد بود]، خوش اخلاقی، شادابی و نشاط، دلسوزی در پاسخ سؤال، مشورت و راهنمایی، آن هم با سخنان حکیمانه و لحن مهربانانه، جاذب است. اگر چه نپذیرند.
د – در مقام دعوت، روشنگری، ارشاد، ذکر (تذکر = یادآوری) و ...، خداوند متعال میفرماید: اولاً به خدا دعوت کنید (نه به خودتان یا ...) - ثانیاً این دعوت مبتنی بر حکمت باشد که حتماً مقبول عقل واقع میشود [اگر چه در عمل عقلانیت به خرج ندهند] – ثالثاً اگر بحثی در گرفت و حتی به جدال کشیده شد، جدال شما به بهترین شیوه باشد، یعنی مبتنی بر عقل، استدلال، اخلاق و صبر (تحمل و استقامت) باشد – رابعاً دنبال نتیجه نباشید؛ انتظار نداشته باشید که حتماً همگان تأیید کنند، قبول کنند و متغیر گردند!
دقت نمایید که به فرمودهی امام خمینی رحمة الله علیه، «ما مأمور به تکلیف هستیم، نه به نتیجه»! مگر همگان دعوت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله را که اسوهی حسنه در علم، حکمت، اخلاق و سایر کمالات بودند پذیرفتند که دعوت دیگران را بپذیرند. پس هدایت کار خداست، نه کار ما؛ و او آگاه است که کدام بندهاش هدایت شدن را دوست دارد و قابلیت هدایت را در خود از بین نبرده است:
« ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ » (النّحل، 125)
ترجمه: با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسی بهتر میداند چه کسی از راه او گمراه شده است؛ و او به هدایتیافتگان داناتر است.
ھ – در کار خوب، خواه تحصیل علم باشد، یا ورزش و تفریح سالم، همراهی کنید - با نشاط باشید – مشارکت و تعاون داشته باشید – خودتان آغاز کنید و به همراهی بخوانید؛ و در مواضع یا کار نادرست، نه در گناه همراهی کنید - نه گناه را به خاطر جذب آنها، با رفتار، سخن و حتی یک لبخند، تأیید نمایید. نه پرخاشگر باشید – و نه منزوی! و همیشه تقوای الهی را پیشه نمایید، چنان که فرمود:
«... وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ ...» (المائده، 2)
ترجمه: و در نيكوكارى و پرهيزگارى با يكديگر همكارى كنيد و در گناه و تعدى دستيار هم نشويد و از خدا پروا كنيد ... .
●- و خلاصه آن که متوجه خود و خدای خود باشید - هدف رشد و قرب الهی باشد - در تحصیل علم از یک سو، و خودسازی [که به رعایت احکام و عبادت خالصانه حاصل میگردد] بکوشید.
●- البته تعامل با دیگران [آداب معاشرت]، ضمن بصیرت و تخصص، "هنر" هم میخواهد. تبلیغ و دعوت، به غیر از علم و عمل به آن چه دعوت میکنیم، ظرافت و نازک بینی هم میخواهد.
میگویند: «طلبهای به شدت بیمار و بستری شد، دوستان طلبهاش به دیدارش (عیادتش) رفتند و یکی از آنها به جای روحیه دادن، امیدافزایی و نشاط، برایش آیهی «كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ – هر جانی، مرگ را میچشد» را خواند! خب، این دیگر اوج نادانی و کج سلیقگی است.
خاطره:
دوستی میگفت: در دوران گذشته (رژیم پهلوی)، شرایط و محیطی بسیار بدی داشتیم و تمامی همکلاسیها، مبتلا به فساد جنسی بودند. من و چند نفر از دوستانم، قرار گذاشتیم که تا حد ممکن، در ارشاد این همکلاسیها بکوشیم.
پس از مدتی، دوستان گفتند: «چرا بچهها با تو دوست میشوند، پای حرفت مینشینند، به جای مراکز فساد، با تو به زبارت (امامزاده صالح علیه السلام) میآیند ...، اما از ما دوری میگزینند؟!
پاسخ داد: اولاً من از آنها بدم نمیآید، دوستشان دارم، پس دلم میسوزد – ثانیاً با آنها به گردش و تفریح و ورزش سالم میروم – ثالثاً به مشکل و ناهنجاریاش توجه دارم. او گرفتار شهوتش شده، شما به او اثبات وجود خدا میکنید! مگر او در وجود خدا شک و تردید دارد؟! خیر، بلکه گرفتار شده و در باتلاقی فرو رفته، و شما باید اولاً به او بفهمانید که در باتلاق است و نه در گلستان و ثانیاً کمک کنید تا از آن باتلاق رهایی یابد. در چنین حالتی است که حرف از خدا، یاد خدا، محبت و مهربانی و بخشش خدا، یاری و نصرت خدا در نجات و رشد و کمال، عشق به تقوای الهی و تقرب، یاد معاد و لقاء الله و ...، تأثیر میگذارد. نه این که او درگیر شهوتش باشد و شما برایش از برهان علیت، برهان نظم و ... بگویید.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
پرسش:
چگونه رفتار نمایم که اسلام، به خاطر من، در نظر همکلاسیهایم، که واقعاً شهوت بر آنان غلبه کرده و به راحتی گناه میکنند، بد جلوه نکند؟!
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9526.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
گوناگون