پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): در این عالم هستی، چه چیزی با چه چیزی مرتبط نیست که دین با چیزی ارتباط نداشته باشد؟
آنگاه که دین خدا و دین حق، تمامی شئون و امور فردی و اجتماعی، تمامی احوالات درونی و بیرونی را شامل میگردد؛ بدیهی است که "ملیت و دین" نیز با یکدیگر مرتبط میباشند؛ البته دین باطل و جعلی نیز همینطور است.
لازم است ابتدا راجع به "ربط" و "ارتباط" و قوانین حاکم بر آن، به نکاتی بسیار مهم توجه نماییم و بعد ببینیم که آیا "دین و ملیت" با هم مرتبط هستند یا خیر؟
"ربط"، نوعی وصل کردن به شکل محکم بستن است؛ در گذشته به بستن افسار اسبها به جایگاه و چوب کنار استراحتگاهها «رَبَطَ» میگفتند. پس "ربط داد"، یعنی متصل نمود و محکم بست.
این "ربط" و قوانین حاکم بر آن، چه در عالم ماده و چه در عوالم غیر مادی و عالم معنا، هم بسیار مهم است و هم بسیار جالب، و البته لازم است که همگان در هر سطحی که هستند، حتماً به مقولهی "ربط و ارتباط" دقت نموده و دامنهی آن را به تمامی امور و شئون وجود و زندگی فردی و اجتماعی خود تعمیم دهند و مصادیقش را همه جا ببینند!
جالب آن که بدانیم، از آنجا که به قول میرفندرسکی:
چرخ با این اختران ، نغز و خوش و زیباستی
صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی
تمامی قوانین حاکم بر ارتباطات غیر مادی، عین همان قوانین ارتباطات در عالم ماده میباشند، لذا کاملاً قابل مطالعه و شناخت میباشند. به عنوان مثال:
عالم ماده:
●- اگر آب دریا را با یک استخر و با یک بشکه، یا یک سطل و حتی یک انگشتدانه، مرتبط نمایید، اگر چه به لحاظ مقدار، عمق و ... متفاوت هستند، اما اولاً در همه یک آب جاریی میگردد و ثانیاً هم سطح هم قرار میگیرند. آب درون انگشتدانه، با آب اقیانوس، هم سطح میگردد!
●- اگر از آب یک استخر ده هزار لیتری، یک لیتر آب بردارید، مقدار آن یک لیتر کم میشود و سطحش یک لیتر پایینتر میرود؛ اما اگر از یک سطل چهار لیتری که با آب دریا مرتبط است، ده هزار یا یک میلیون لیتر آب بردارید، باز هم سطحش با دریا هم سطح باقی میماند!
عالم معنا:
در عالم معنا نیز با هر چه مرتبط شوید، با همان هم سطح میگردید؛ چنان که فرمود مؤمنان همه با هم برادرند، و چنان که فرمود: اگر با این کفار بنشینید، شما نیز از آنها و مثل همانها هستید، هم سطح آنان میشوید:
«وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا» (النساء، 140)
ترجمه: و خداوند (این حکم را) در قرآن بر شما نازل کرده که هرگاه بشنوید افرادی آیات خدا را انکار و استهزا میکنند، با آنها ننشینید تا به سخن دیگری بپردازند! وگرنه، شما هم مثل آنان خواهید بود. خداوند، منافقان و کافران را همگی در دوزخ جمع میکند.
چرا فرمود: همه انسانها با امامشان [چه امام حق و چه امام باطل] محشور میگردند؟ چرا که در زندگی دنیا به هم مرتبط بودند، خودشان را به هم محکم بسته بودند؛ یک باور و واقعیت میان همه جاری بود و در یک سطح بودند، البته عمقشان فرق داشت، ولی محتوا و سطحشان یکی بود. از ریشههای حکمت "شفاعت" نیز همین "ربط و ارتباط" میباشد.
●- ممکن است مسلمانی در کشور یا شهر کافر نشینی اقامت نماید یا اصلاً شهروند همانجا باشد (مثل امریکاییها یا اروپاییهای مسلمان)، اما به هنگام اقامه نماز، ارتباطش به مسلمانان را اعلام میدارد و به صورت جمع میگوید: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ – ما تو را بندگی مینماییم و ما از تو استعانت میطلبیم / سوره حمد»، یعنی ما موحدان و مؤمنان، هر کجا که باشیم، با یک دیگر ربط داریم و مربوط به یک دیگر هستیم. چنان که اگر یک ایرانی، در آلمان یا فرانسه زندگی کند، حتی اقامت دائم گرفته باشد، یا حتی به لحاظ قوانین تابعیت آنجا را گرفته باشد، باز هم میگوید: «من یک ایرانی هستم»؛ البته یک ایرانی که ترک تابعیت وطنش را نموده است! بسیاری از ارتباطاتش را با وطن قطع کرده و به وطن دیگران مرتبط شده است؛ اما باز هم ارتباط سلالهای او باقیست.
قرآن کریم:
در قرآن کریم، چند آیه راجع به "ربط" وجود دارد. یکی آنجاست که میفرماید مادر حضرت موسی علیه السلام، هنگام سپردن فرزند نوزداش به آب، خودش را باخت و کم مانده بود که همه چیز را خراب کند، اما ما قلبش را "ربط" دادیم، یعنی محکم بستیم، تا به نور ایمان، به امنیت و آرامش رسد « ... لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ / القصص، 10»؛ و یکی دیگر در مورد جوانان اصحاب کهف است که میفرماید آنگاه که برای توحید قیام کردند، ما قلوبشان را مرتبط نمودیم، یعنی به خودمان مرتبط کردیم، تا محکم و استوار بمانند و نغلزند:
«وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا» (الکهف، 14)
ترجمه: و ما دلهایشان را محکم ساختیم در آن موقع که قیام کردند و گفتند: «پروردگار ما، پروردگار آسمانها و زمین است؛ هرگز غیر او معبودی را نمیخوانیم؛ که اگر چنین کنیم، سخنی بگزاف گفتهایم.
عمومیت "ربط":
به عالم ماده نگاه کنید؛ اگر چه ما ارتباطات را به "مستقیم و غیر مستقیم"، تقسیم نمودهایم، اما واقعیت این است که هر چیزی در عالم ماده، با همه چیز مرتبط است؛ یک عنصر، با تمامی عناصر مرتبط میباشد و البته ایجاب نظام علیمانه و حکیمانه همین است که هیچ خلاء و شکافی در آن نباشد.
امروزه دانشمندان کشف کردهاند که اگر مگسی در پکن بال بزند، در آتمسفر لندن اثر میگذارد! لذا خداوند متعال فرمود که این عالَم با این عظمت را پوچ یا بازی نیافریدهایم. همه علیمانه، حکیمانه و مقتدرانه خلق شدهاند و به هم ربط دارند.
●- بنابراین، همه چیز با همه چیز ربط دارد؛ حال یا مستقیم، یا غیر مستقیم، یا کم و یا زیاد و از جمله است، رابطهی "کشور، ملیت، زبان، تاریخ، آیندهنگری و ...، با دین"، چه دین حق باشد و چه دین باطل، مانند "ایسم"ها، که هر کدام نوعی دین هستند، جهانبینی و ایدئولوژی و احکام خاص خود را دارند.
یکی شدن دین و ملیت:
ادیان، برخی حق و الهی هستند و برخی دیگر باطل، اعتباری و مندرآوردی! ملیتها نیز گاهی حقیقی هستند و گاهی اعتباری، فرضی و البته متغیر. یک روزی بحرینیها یا بخشی از آذریها از ملت ایران محسوب میگردیدند و امروز کشور مستقل و ملت دیگری هستند!
در نزد خداوند متعال، که خالق و صاحب مُلک (پادشاهی) و مِلک و مالکیت زمین و آسمانهاست و همگان بندگان او هستند، مرزبندیهای جغرافیایی، نژادی، زبانی و ...، همه اعتباری هستند؛ تقسیمبندیهای لازمی برای برقراری ارتباطات و تعاملات میباشند، اما ارزش نیستند، بلکه ارزش نزد او، در رشد، کمال و قرب به اوست که با تقوا به دست میآید و این حقایق حکیمانه، شعار و شوخی نمیباشند:
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ» (الحجرات، 13)
ترجمه: ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!
●- خداوند متعال، در یک آیه، "دین" و "ملیت" را به یک معنا میآورد، چرا که "ملیت حقیقیِ" هر کسی، همان "دین" اوست:
«وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا» (النساء، 125)
ترجمه: دین و آیین چه کسی بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد، و پیرو آیین خالص و پاکِ ابراهیم گردد؟ و خدا ابراهیم را به دوستیِ خود، انتخاب کرد.
ارتباط دین و ملیت اعتباری:
از آنجا که معلوم شد، تمام هستی، با تمامی واقعیات، اشیاء و اجزایش و نیز تمامی امور، به یک دیگر مرتبط هستند - حتی یک عمل گذشتگان در سه هزار سال پیش با سرنوشت امروز ما مرتبط است و یک عمل ما تا آخر الزمان اثر و آثار خود را دارد، معلوم میشود که همین "ملیت اعتباری" مانند ایرانی، عرب، ترک، فرانسوی، آلمانی، چینی و ..، که منظور اصلی از پرسش مطروحه میباشد، با "دین" [هر دینی، اعم از حق یا باطل، الهی یا دستساز بشر]، ارتباطات گسترده و عمیق مستقیم و غیر مستقیم دارد.
به عنوان مثال: تاریخچهی یک ملت – مرزهای جغرافیایی یک ملت – فرهنگ و زبان یک ملت - خدمات متقابل یک ملت با یک دین – آداب و رسوم یک ملت – درسها و عبرتهای یک ملت، آیندهنگریِ یک ملت – اهداف و آمال یک ملت و ...؛ همه و همه، با "دین" ارتباط مستقیم و غیر مستقیم دارند.
تردید نکنیم که نه تنها شرایط تاریخی و محیطی، بلکه حتی خواص ژنتیکی و وراثتی نیز با "دین"، ارتباط و اثر دارد؛ منتهی هیچ کدام، نقش "علت تامه"، را که اگر بیاید، بر سایر علل و عوامل غلبه دارد، ایفا نمینمایند. علت تامه در انتخاب و پیروی از یک دین، همان "اختیار، اراده و انتخاب" شخص است؛ چنان که بسیاری در میان ملل مسلمان، کافر و مشرک و حتی منافق میشوند و بسیاری دیگر در میان ملتهای کافر یا به اصطلاح اهل کتاب، به اسلام میگروند – فرزندی از مؤمن کافر میشود و فرزندی از کافر، مسلمان و مؤمن میگردد.
مرتبط:
مشارکت و هم افزایی (پرسش و نشانی لینک پاسخ)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
آیا دین با ملیت ارتباط دارد؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9776.html
یوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 2101
- 24 اردیبهشت 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون