پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
پرسش و حتی انتقاد، هر چه که باشد، اگر برای دانستن و فهم بیشتر و یا اصلاح باشد، خوب است؛ اما گاه لحن پرسش، حاکی از حالات و مواضع دیگری میباشد! بنابراین، در هر موضوعی و از جمله تاریخ، باید مبتنی بر علم و نیز سعۀ صدر سخن گفت.
آیا شناخت شما از هخامنشیان و کوروش، علمی و مستند است که از دانشمند و استاد تاریخ سند میخواهید؟!
پیش از هر نقدی نیز باید دقت کنیم که «آیا سخن گوینده را درست فهم کردهایم؟» - بدیهی است که خرافات و تعصبات، سبب نوعی "مقاومت ادراکی" میشوند.
آیا شناخت شما از هخامنشیان و کوروش، علمی و مستند است که از دانشمند و استاد تاریخ سند میخواهید؟!
گاهی مورخان و مطالعه کنندگان، از تاریخ هخامنشیان، کوروش و ... میگویند – گاهی مردمی که اصلاً نه تاریخ را به صورت مستند مطالعه کردهاند و نه کوروش را میشناسند، بر اساس شعار، از او به عنوان یک "افتخار ملی" یاد میکنند – گاهی از شخصیتی چون کوروش، به عنوان یک آلترناتیو علیه اسلام سوء استفاده میکنند و ... .
اما، فرمایشات مقام رهبری، نه راجع به تاریخ پر فراز و نشیب هخامنشیان است و نه شخص کوروش و گفتارهای ضد و نقیض در بارۀ کوروش، نه آن چه که به او نسبت دادهاند، اما هیچ سند موثقی ندارد. بلکه سخن ایشان دربارۀ صیرورت (شدن) – عزت ملّی و افتخار واقعی میباشد.
بنابراین یکبار دیگر فرمایش ایشان را میخوانیم:
«انقلاب استمرار دارد، انقلاب ادامه دارد، انقلاب متوقّف نمیشود. یک صیرورتی وجود دارد؛ صیرورت یعنی شدن، شدنِ دائم، تحوّل دائمی؛ در مسیر انقلاب یک صیرورت دائمیای وجود دارد که این صیرورت دائمی، بتدریج آن آرزوهای بزرگ را، آن ارزشهای والا را، آن آرمانها را در جامعه تحقّق میبخشد. خب، حالا این آرمانهای بزرگ چیست؟ من شش هفت مورد از این آرمانهای بزرگ را ذکر میکنم؛ البتّه فقط اینها نیست .
یکی، عزّت ملّی است؛ این یکی از آرمانهای انقلاب است؛ این خیلی مهم است! عزّت ملّی یعنی احساس افتخار ملّی که این احساسِ افتخار، ناشی از واقعیّات باشد، ناشی از یک واقعیّاتی در متن جامعه و بر روی زمین، و نه متّکی بر توهّمات و تصوّرات؛ وَالّا گاهی اوقات احساس افتخار به حکومت کیان و هخامنشیان و مانند اینها هم بود؛ اینها تصوّرات واهی و توهّم است، افتخارآفرین نیست. عزّت ملّی یعنی احساس افتخار، متّکی به واقعیّت؛ این خیلی مهم است. این عزّت ملّی از جملهی چیزهایی است که اگر چنانچه در یک کشوری از بین رفت و نابود شد، هویّت آن ملّت نابود میشود؛ دیگر هیچچیز گیر آن ملّت نخواهد آمد.» (7/3/1397)
●- حتی این که خداوند متعال "سبحان و خالق عالم هستی است" – حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله، خاتم الانبیاء و المرسلین است – امیرالمؤمنین علیه السلام، سید الاوصیاء است ... و حضرت امام مهدی عجّ الله تعالی فرجه الشریف، منجی عالم بشریت میباشد؛ برای ما افتخار نیست؛ بلکه افتخار به این است که خودمان "موحد، مسلمان، مؤمن و شیعه" باشیم.
بنابراین، اگر چه شخصیت کوروش در تواریخ مستند، بسیار مخدوش است، ولی اگر هر چه در شعار به او نسبت میدهند واقعیت هم داشته باشد، افتخارات خودش است و نه ما.
*- شما وقتی میتوانید افتخار کنید که "ما ایرانی هستیم و از تاریخ کهن و فرهنگ غنی برخورداریم" که واقعاً یک ایرانی باشید؛ وابسته به شرق و غرب نباشید؛ در حال حاضر از "عزّت ملی" برخوردار باشید؛ در راه حفظ تمامیّت ارضی و ثبات استقلال کشور و رشد ملت، تلاش و مجاهدت (= تلاش دشمنستیز) بنمایید؛ از اهداف و آرمانهای والا برخوردار باشید و در راه تحقق آنها، با علم، بصیرت، صبر و مقاومت، برنامهریزی و سازماندهی حرکت کنید.
اما، اگر قرار باشد که ملتی ذلیل، وابسته و نوکر باشیم و کشوری مستعمره و حکومتی جیرهخوار داشته باشیم، عقب افتاده باشیم، از خاک کشورمان گرفته تا سرمایهها و ثروتهای مادی و معنوی ما را چپاول کنند و تو سرمان نیز بزنند؛ سپس ما دل خوش کنیم و بگوییم: «ما در 2500 سال پیش، حکومت هخامنشیان داشتیم، کوروش کبیر داشتیم و ...»؛ انصافاً نه تنها واهی، بلکه حماقت و بلاهت میباشد!
چند نکتۀ بسیار مهم:
الف - برخی گمان دارند که اولاً همزمان با دوره هخامنشیان، سایر کشورها کوچک و سایر دولتها ضعیف و سایر ملتها عقب افتاده بودند، در حالی که در تاریخ، رقابتها و جنگهای بین ایران و روم را میخوانند که گاه ایرانیها پیروز میشدند و گاه رومیها! پس، آنها نیز سزارها و ... داشتند و به تاریخ خود میبالند.
ب – برخی گمان دارند که فقط سلسلۀ هخامنشیان و آن هم فقط کوروش، بر ایران حکومت داشتند، در حالی که در همین سلسله، 13 پادشاه وجود داشت، و اکثر آنان درگیر جنگهای خانوادگی برای تصاحب حکومت، درگیر شورشهای داخلی و نیز جنگهای تدافعی یا تهاجمی با کشورهای همسایه و رومیان بودند، و البته مردم ایران نیز در جهل، بدبختی، فقر، فلاکت، نظام طبقاتی و ... زندگی میکردند.
ج – کشورهای دیگری نیز بودند که شخصیتهای والاتری را داشتند، مانند: فلسطین با پیامبرانی چون حضرات ابراهیم، موسی و عیسی علیه السلام – حجاز (عربستان)، با تولد و زندگی پیامبر اکرم و اهل عصمت صلوات الله علیهم اجمعین، و شهرهایی چون مکه و مدینه، که مرکز نزول وحی بود؛ و یا عراق که به غیر از حضور حضرات آدم، نوح و بسیاری از انبیای الهی، حکومت امیرالمؤمنین و امام حسن علیهما السلام و حضور سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام را در تاریخ خود دارد و قبور شریف شش امام در کشور عراق میباشد.
اما، وضعیت این کشورها [به ویژه عربستان سعودی]، طی قرون گذشته و اکنون چگونه بوده و هست؟! کشوری وابسته، دولتی نوکر و جیرهخوا و البته جنایتکار، حکومت آل سعودِ خوشگذران و خائن، حاکمیت وهابیت انگلیسی و بالاخره، مردم عقب افتاده و محروم، با آن همه ثروت.
آیا اگر با این همه ذلت، بیدار نشوند و دست روی دست بگذارند، امریکا آنها را بچابد و "گاو شیرده" بنامد ...، سپس مفتخر باشد که والامقامترین شخصیتهای الهی در این کشور بودهاند، افتخاری متکی به توهمات و تصورات نمیباشد؟!
●●- پس، همانطور که فرمودند: «عزّت ملّی، یعنی احساس افتخار ملّی که این احساسِ افتخار، ناشی از واقعیّات باشد، ناشی از یک واقعیّاتی در متن جامعه و بر روی زمین، و نه متّکی بر توهّمات و تصوّرات».
مرتبط:
میگویند: «آن چه به نام کوروش، شاه شاهان، پادشاه هخامنشی و خدماتش گفتهاند و میگویند، دروغ است و سند تاریخی ندارد» آیا مستند است؟! (10 آبان 1398)
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما.
پرسش:
آیت الله خامنهای: «افتخار به هخامنشیان توهم است. واقعی نیست»؛ بدنیست از ایشان بپرسیم: «حضرت آقا؛ بر اساس کدام اسناد تاریخی اینطور میفرمایید؟ آیا به کوروش افتخار نکنیم؟!
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/history/11373.html
کلمات کلیدی:
تاریخی