ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: جوانان ما که از سویی جویای علم هستند و از سوی دیگر با دسترسی به انواع شبکهها و ایستگاههای رادیویی و تلویزیونی و شبکههای ماهوارهای ظرف چند ثانیه با تمام جهان و مراکز علمی و خبری مرتبط میگردند، نباید از خود وجهای چنان ساده و عوام نشان دهند که دشمنان جرأت کنند چنین سخنان بیپایه و اساسی را به آنها بگویند. هنوز هم جهان و عالم بشری به علم و تمدن کامل نرسیده است، چه رسد به آن موقع.
الف – میخواهند با این حرفها حسّ ملیگرایی را در مقابل «خداپرستی و دینگرایی» تحریک کنند که البته چون هیچ ربطی ندارد، اثری هم ندارد، مگر آن که کسی کافر و مشرک شود. یعنی چنان چه نفس حیوانی، لذت، بت، مجسمه، گوساله یا «ایسم» را به جای خدا گذاشته و میپرستد، ملیت را به جای خدا گذاشته و بپرسد که البته اوج جاهلیت و عوامی و مصداق نژادپرستی است.
ب – اگر میگویند در آن موقع خدا پرستی وجود داشته است، یعنی مدعی اعتقاد به «توحید» هستند، پس چرا در کار خدا دخالت میکنند که آیا لزومی داشت پیامبر دیگری بفرستد یا لزومی نداشت بفرستد؛ این دیگر در حیطه شعور، عقل، علم، اراده و اختیار انسان نیست که به جای خدا تصمیم بگیرد، آن هم برای ارسال انبیا. اگر شناسنامه این عده از مدعیان ایرانی نبود، راجع به ارسال انبیا چه تصمیمی میگرفتند، لزومی داشت یا نداشت؟!
ج – اگر از این عده بپرسید: اصلاً صرف نظر از ایرانی و اروپایی و عرب، بگویید: خدا پرستی و دین یعنی چه؟ باور بفرمایید که نمیدانند و این شعارها را نیز به خاطر همین جهل و بیدینی و حتی روحیهی و اهداف ضد دینی بین مردم ترویج میکنند.
د – خدا، خداست – انسان هم انسان است – دین خدا و انبیا نیز توحید و نبوت است و معاد نیز به حسب ناسیونالیته تغییر و تبدیلی ندارد و مرزبندی نشده است. پس برای خداوند خالق، مالک و رب (صاحب اختیار و تربیت کننده امور)، گرایشات ملیگرایانه (ناسیونالیستی) هیچ ارزشی ندارد، مگر آن که برای خدا و به امر خدا باشد.
ﻫ – ایران کشور ماست، بسیار هم خودش، جغرافیا، تاریخ و مردمش را [که خود و اجدادمان نیز از آنان است] دوست داریم و به آن عشق میورزیم؛ اما اولاً دلیل نمیشود که گمان کنیم ایرانیان از همان ابتدای خلقت تا کنون ملائک بودهاند و درست متفاوت با تمام تاریخ بشر در روی زمین، هیچ گاه دورهی جهالت و بتپر ستی یا دورههای سیاهِ انحطاط نداشتهاند و ثانیاً دلیل نمیشود که تاریخ تحول فکری، فرهنگی، علمی و اجتماعی در تاریخ همین ملت را نفی کنیم.
بالاخره تاریخ نیز تاریخ است، با چندتا شعارِ «ایران – ایران» نیز متغیر نمیشود. هم تاریخ بتپرستیهای ایرانیان در دورهی آریاییها و پس از روشن است، هم تاریخ مجوس، هم ساسانیان، هم ظلمهای سیستمهای حکومتی، هم طبقاتی کردن مردم ... و هم تحولشان در اسلام گرایی و ... .
و – یقیناً چنین نیست که چندتا بیدین وابسته به غرب و نیز عدهای جاهل، ایرانی باشند و صدها میلیون ایرانی در طی این 14 قرنی که از بعثت گذشته است ایرانی نباشند.
ز – ایران باستان که دم از آن و دینداری مردمش میزنند، کجاست؟ زمانی مرزهای ایران از غرب تا روم بود. بسیاری از رومیان (غرب) در گذشته حتی آدمخوار بودند – بسیاری بت پرست بودند – بسیاری یهودی شدند – بسیاری مسیحی شدند – بسیاری مسلمان شدند و ...، حال دین رومیان یا آن بخش از ایران کدام بوده است؟ به نقشهها نگاه کنند و بگویند «ایران و ایران باستان که دم از آن میزنند یعنی کجا»؟
دقت شود که ایران، افغانستان، عراق، عربستان، فلسطین یا کشورهای اروپایی و ...، مرزهای جغرافیایی است که بشر دور خود کشیده است و دائماً نیز در تغییر و تحول میباشد، اما «دین» مرز و حدود الهی است. محدوده جغرافیایی خاک است، اما محدودهی دین، عقل و قلب است.
کلمات کلیدی:
تاریخی