پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): اگر چه سؤال به جا و بسیار مهمی است، منتهی فراموش نکنیم که با نزدیک شدن 22 بهمن، اینگونه سؤالات و شبهات، در ضدتبلیغ و نفی دستآوردها نیز به ویژه در فضای مجازی (جنگ نرم)، کثرت خواهند یافت.
ابتدا به چند نکتهی مهم باید توجه شود:
یک – اساساً فرهنگ دینی یعنی چه؟
دو – مصادیق رشد فرهنگ دینی چیست؟
سه – آیا فقط سیاهنمایی و منفیبافی، نگاه و تحلیل واقعگرانه میباشد؟
*- تردیدی نیست که هر تحول اجتماعی و سیاسی و نیز فرهنگی و اقتصادی، و هر انقلاب و تغییر نظامی، از جنبههای مثبت و منفی بسیاری برخوردار میباشد. لذا بستگی دارد که تحلیلگر کدام جنبهها را مورد مطالعه قرار دهد و این که آیا قبل از آغاز نگاه و تحلیل، نتیجهگیری کرده و حالا میخواهد برایش چند مصداق نیز پیدا کند، و یا آن که بدون پیشداوری تحلیل میکند.
*- هم چنین سرعت (تندی یا کُندی) رشد نیز در برهههای گوناگون و به تناسب مردم و دولت و شرایط داخلی و خارجی و ...، متفاوت میباشد.
*- و هم چنین، هر انقلابی در بین ملتها، ریزش و رویش دارد. ممکن است در یک برههای به خاطر موضوع خاصی (مثل خود انقلاب و یا جنگ)، رویشها بیشتر باشد و یا ممکن است در یک برههای به خاطر سایر جریانات، فشارها، ضدتبلیغها و ...، ریزش بیشتر باشد. پس باید معدل را دید.
الف – اگر چه نماز، روزه، حجاب، حلال و حرام، محرم و نامحرم و ...؛ همه احکامی هستند که اهتمام مردم یک جامعه به آن، بنیهی فرهنگی را قویتر میکند و کم توجهی، غفلت و اهمال در آنها، بنیه را ضعیف مینماید؛ اما به راستی چرا نام تمامی آنها را "فروع" گذاشتهاند؟! پس اصول کدام است؟!
ب – مسلمانان در کشورهایی چون عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای اسلامی، به لحاظ ظاهر نماز، روزه، حجاب و برخی دیگر از احکام، بسیار جدیتر، محکمتر و متعصبتر از ما هستند؛ نمازها غالباً اول وقت و به جماعت اقامه میشود و بدحجابی کمتر دیده میشود (یا اصلاً دیده نمیشود)، قرآن کریم را نیز با الحان گوناگون میخوانند [اما چنان که ما اشعار حافظ و مولانا را میخوانیم]؛ اما فرهنگ و مواضع آنها همین است که میبینیم.
*- از چنین فرهنگهای دینی [اگر چه نام اسلام و قرآن را حمل کنند]، بیشتر از طالبان، القاعده، داعش، النصرة و امثالهم در نمیآید و حکومتهایشان نیز به جز سرسپردگی و نوکری امریکا، انگلیس، اسرائیل و سایر کفار، سیاستی ندارند و به جز کشتار مسلمانان در سوریه، بحرین، عراق، افغانستان و هر کجا که دستشان برسد، کاری ندارند.
ج – به هیچ وجه قصد نداریم که خدایی ناکرده احکام اسلام و ضرورت اجرای آنها را سبک بشمریم، اما اگر طالب "فرهنگ اسلامی" هستیم، باید خوب بشناسیم، ایمان محکم بیاوریم و درست عمل نماییم. با علم، بصیرت، اخلاص و عمل به موقع. بدانیم که فرهنگ خوب مثل یک درخت خوب، دریشه، ساقه، شاخه، برگ، گل و میوه دارد. چنان که فرهنگ بد نیز چنین است.
*- خوارج در نماز و روزه سست نبودند، حافظ و قاری قرآن نیز بودند، سابقه شرکت در جهاد نیز داشتند – مسلمانان طرفدار اسلام معاویهای نیز اکثراً با حجاب بودند – طرفداران یزید و سپاهیان عمر سعد ملعون نیز در کربلا نماز میخواندند و حتی «برای رسیدن به بهشت و نعمتهایش»، بر امام حسین علیه السلام شمشیر میزدند (درست مانند داعش امروز)؛ پس مشکل آنها چه بود که همه امام کَش و ظالم در حق مسلمانان شدند؟!
د – سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام در آغاز حرکت فرمود که نه برای کشورگشایی خروج کردهام، نه برای فساد و ظلم، بلکه برای «امر به معروف و نهی از منکر» خروج مینمایم.
حال آیا "امر به معروف و نهی از منکر" ایشان، به حجاب و نماز اختصاص یافته بود؟ یا آن که ضمن بر شمردن احکام، اجرای آنها حتی در کوران جنگی نابرابر و ...؛ علیه اسلام وارونه، اسلام لقلقه زبان، اسلامی که امیرالمؤمنیناش یزید لعنة الله علیه بود، و نیز علیه ظلم به مردم قیام نمودند؟! تا تمامی مسلمانان در طول زمان بدانند که "معروف" همان ولایت الله و تسری آن است و "منکر" همان "ولایت طاغوت" و تسری آن در شئون و طبقات و مراتب گوناگونش میباشد؟! این فهم و توجه به آن، یعنی «ساختار درست در فرهنگ دینی».
جمهوری اسلامی ایران:
بیتردید، ما پیش از انقلاب نیز مسلمان بودیم که با شعار "الله اکبر" و به رهبری یک مرجع دینی انقلاب کردیم و با اسقاط رژیم وابستهی سلطنتی، جمهوری اسلامی ایران را برگزیده و استحکام بخشیدیم.
اما، از اسلام و فرهنگ اسلام چه میدانستیم؟! اما فقط همینقدر که کمی با اصل اساسی فرهنگ اسلام [ولایت الله] آشنا شدیم و بدان توجه نمودیم، سبب آن خیزش و پایداریها و بالتبع استقلال دینی و ملی ما گردید.
ما به « إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ » [که 1400 سال میخواندیم]، باور و عمل کردیم، خداوند متعال نیز وعدهاش مبنی بر « يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ » را محقق نمود. این یعنی: «رشد فرهنگ دینی یا فرهنگ اسلامی»
●- ما یک ملت ضعیف نگاهداشته شده و با دست خالی بودیم. مسلمان بودیم، اما جاوید شاه میگفتیم – نماز میخواندیم و برای بقای طاغوت و سلطهاش دعا میکردیم – اگر رییس جمهور امریکا (فرعون زمان) از آسمان ایران عبور میکرد، این پایین یک خیابان را به نامش میکردیم (خیابان کندی، شهید چمران فعلی) – اگر وارد میشد، برایش از فرودگاه تا ... فرش قرمز پهن میکردیم – البته مراسم عاشورا و سفرهی ابوالفضل علیه السلام و ختم انعام نیز داشتیم! تغییر این فرهنگ ذلتبار، یعنی: «رشد فرهنگ دینی».
●- به این تحول عمیق در نگاه به اسلام و قرآن و شناخت اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله و فهم تفاوت آن با اسلام معاویهای و یزیدی و یا همان اسلام امریکایی و انگلیسی امروز، میگویند: «رشد فرهنگ اسلامی».
●- مقابله با طاغوت و دفاع با خون، جان و مال از حیثیت اسلامی و محافظت از هویت و تمامیت ارضی ایران اسلامی به امر خدا و برای خدا، یعنی « رشد فرهنگ اسلامی ».
●- صبر و استقامت در مقابل فشارهای گوناگون، جنگ داخلی، جنگ خارجی هشت ساله، ترورها، تحریمها، ضد تبلیغها، فتنهها و انواع و اقسام توطئههای داخلی و خارجی از یک سو، و رشد علمی، تلاش برای خودکفا شدن و ... یعنی «رشد فرهنگ اسلامی».
نکته:
البته چنان که گفته شد، سیر رشد نه همیشه به یک شکل ادامه دارد و نه همیشه با یک سرعت ادامه دارد، بلکه در هر برههای، زمینهها و اَشکال گوناگون و نیز تندی، کندی، ریزش و رویش دارد.
●- ما یک ملت 35 میلیونی بودیم و چنان که بیان شد، عقب نگاهداشته شده، مستعمره، به استثمار کشیده شده، غربزده و ذلیل و ابزار بیگانگان. امروز ملتی هستیم نزدیک به 85 میلیون، مستقل، قدرتمند و پویا (اگر چه مشکلات و نواقص بسیاری داریم). تا جایی که قدرتی چون امریکا، در مقابل خود، هیچ قدرت و دشمنی به جز جمهوری اسلامی ایران، نمیشناسد – ریشهی بیداری مردم، نه تنها در سرزمینهای اسلامی، بلکه حتی در امریکا، اروپا و سرتاسر جهان را این انقلاب و نظام میبیند – با تمام قدرت، در مقابل بینش، دانش، بصیرت و رهبری یک مرجع دینی، عاجز مانده است و علت این ناتوانی و عجز را نیز بصیرت و پویایی مردم در حمایت و پیروی از او بیان میدارد. به این میگویند: «رشد فرهنگ دینی».
●- در یک دوران، در این مملکت که بیشتر مردمانش مسلمان بودند، قانون ذلتبار کاپیتالیسیون تصویب شد! امروز امریکا، متحدان اروپایی، نوکران عربی و ... اذعان دارند که نقش ایران در مسائل منطقه و بالتبع جهان، تعیین کننده است. به این میگویند: «فرهنگ دینی».
●- البته هیچ تردیدی نیست که با تغییر نسلها و نیز شرایط، گاه در دورهای، روندی کُند و یا حتی معکوس میشود - همین تغییر در بافت مردمی (که الزاماً به توجهی به دین نیست، بلکه علل گوناگونی دارد )، گاه سبب روی کار آوردن دولتها یا مجالس ضعیفتر و بیبصیرتتر و یا احیانا غیر انقلابی توسط اکثریت مردمی میشود که اکثریت آنها نیز مسلمان و علاقمند به اسلام هستند – در نتیجه، تغییر رویکرد دولتها و مجالس چه در ساختار خود (مثل رویکرد به اشرافیگری) – چه در سیاستهای داخلی (مثل عدم توجه و یا حتی ممانعت از پیشرفتها به بهانههای گوناگون) – چه در سیاستهای خارجی (مثل تمایل به وابستگیهای مستقیم و غیر مستقیم سنّتی یا مدرن، به بهانهی یک مشت دلار) – چه در امور اقتصادی (مثل بیتوجهی به اشتغال، سرمایه و تولید ملی – واریز کردن سرمایه به جیب شرکتهای خارجی – و حتی جنگ نیابتی اقتصادی در ایجاد رکود و تحمیل ورشکستگی اقتصاد داخلی - چه در امور فرهنگی و اجتماعی (مثل سهولت در ازدواج – رشد کمّی و کیفی رسانه – دانشگاه – فیلم و ...)، عواقب و نتایج نامطلوب خودش را نشان میدهد و البته که در رفتار مردم نیز تأثیر مستقیم میگذارد.
اما تمامی این افت و خیزها، محدود به یک برهه میشوند، آن چه که قابل نتیجهگیری میباشد، معدل کار است، اگر چه تناسب اهداف، مطلوب نباشد.
اگر بپرسند: آیا وضعیت فعلی، نهایت ایدهآل و خواستهی شما بود؟ همگان پاسخ میدهند: خیر!
اگر بپرسند: آیا وضعیت فعلی، مطلوب شماست؟ همگان پاسخ میدهند: خیر!
اگر بپرسند: آیا بپرسند: آیا آن چه در توان داشتید را انجام دادید؟ همگان پاسخ میدهند: خیر!
اگر بپرسند: آیا با همین شرایط، میشد که بهتر از این باشید؟ همگان پاسخ میدهند: بله!
●- اما این واقعنگریها، هیچ دلیلی بر سیاهنمایی، ندیدن دستآوردها، پایمالکردن زحمات و نتایج مثبت آن، بدبینی، ناامیدی، پشیمانی و در نتیجه دست کشیدن و یا حتی سست شدن در حرکت به سوی اهداف نمیباشد.
مشارکت و همافزایی (سؤال و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
احیای فرهنگ دینی را از دستآوردهای انقلاب شمردهاند، اما به نظر میرسد نسبت به اول انقلاب، پسرفت داشتهایم (مثل حجاب یا حتی نماز و ...)! تحلیل واقعگرایانه نمایید.
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8399.html
کلمات کلیدی:
سیاسی جنگ و جهاد نماز