نظرتان در باره شعر سهراب سپهری: «رساندن پیام به خدایی که خودم میدانم - نه خدایی که برایم از خشم و قهر ساختهاند - نه خدایی که برایم ز غضب ساختهاند» چیست؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): ما نمیدانیم که این افاضات از سهراب سپهری است یا خیر؟ چرا که در فضای مجازی، هر چه دلشان خواست مینویسند و سپس یک امضای نام آشنا مثل «شریعتی، چمران، سپهری، بحارالنوار، ج؟، ص؟ و ...» نیز زیرش مینویسند تا عوام بیشتر باور کنند!
●●● – خدایی که خشم و غضب دارد را دیگران نساختهاند، بلکه او خود را در کلام وحی، چنین معرفی نموده است؛ اما خدای بیتفاوت، خدای غیر حکیم و مشغول به پوچی، خدای مساوی کنندهی عدل و ظلم و اینگونه توصیفات، خدایی است که دیگران ساختهاند.
● – در هر حال سرودهی منسوب به سهراب سپهری در فضای مجازی که در متن پرسش به آن اشاره نمودید و این روزها بسیار در فضای مجازی فرافکنی میشود، به شرح زیر است:
چه هوايی ؛ چه طلوعی ؛ جانم ...
بايد امروز حواسم باشد
که اگر قاصدکی را ديدم
آرزوهايم را، بدهم تا برساند به خدا ...
به خدايی که خودم ميدانم ...
نه خدايی که برايم از خشم
نه خدايی که برايم از قهر
نه خدايی که برايم ز غضب ساختهاند ...
به خدايی که خودم میدانم ...
به خدايی که دلش پروانه است
و به مرغان مهاجر هر سال ، راه را میگويد
و به باران گفته است، باغها تشنه شدند
و حواسش حتی
به دل نازک شب بو هم هست
که مبادا که ترک بردارد ...
به خدايی که خودم میدانم ...
چه خـدايى جانم ...
نوع بشر، میداند که خودش و عالم هستی، همه مخلوق هستند و خالق عالَم هستی، تنها إلهی است که "عقل، فطرت و وحی"، او را به بندگی و پرستش و دوست داشتن او به عنوان "محبوب غایی" میخوانند.
اما، وقتی جهل (بیخردی) از یک سو و نادانی از سوی دیگر بر انسان غلبه میکند، "تکبر" نیز سر بر میآورد و بالتبع عقل و قلب را محبوس و هوای نفس را غالب و حاکم بر مملکت وجود میگرداند.
انسان متکبر، بخواهد یا نخواهد، خودش را "إله و ربّ برتر" میبیند و یا دست کم میخواهد که چنین باشد! میگوید: «اگر گریزی از پرستش خدا نیست؛ پس چه بهتر که آن خدا، خودش مخلوق و ساختهی من باشد و من حاکم بر او باشم». انسان جاهل و متکبر، دوست ندارد آنطوری باشد که معبودش میخواهد، بلکه دوست دارد، معبودش آنگونه باشد که او میخواهد و امور و احوالات، همه مطابق ارادهها و تمایلات خودش باشد! شرک و بتسازی و بتپرستی، از همینجا آغاز میشود، هر چند که آن بت و إله کاذب، هوای نفس خود آدمی باشد.
«أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا» (الفرقان، 43)
ترجمه: آيا دیدی آن كس را كه هواى [نفس] خود را معبود خويش گرفته است، آيا [مى توانى] وکیل او باشى (برای هدایت یا نجاتش کاری بکنی)؟!
خدایی که خودم میدانم!
"خدایی که خودم میدانم" یعنی چه؟! یعنی خدایی که خودم در اوهام ذهنی خودم ساختهام، مخلوق و مصنوع خودم است، هر طوری که بخواهیم به او شکل، صورت و حالت میدهم، و او همان مواضعی را اتخاذ میکند و همان کارهایی را میکند که "من" میخواهم.
دقت شود که "خدای ذهنی"، از هر خدای کاذب دیگری بدتر است؛ چرا که به راحتی نمیشود مثلاً میمون را جای گوساله گذاشت و به گوسالهپرستان تحمیل نمود – و یا بت ساخته شده را بلندتر، کوتاهتر، چاقتر و لاغرتر نمود – و یا به طاغوت زمان، علم، قدرت و طول عمر بیشتر بخشید؛ اما خدای ساخته شده و مخلوق ذهن را میتوان در هر لحظه، تغییر شکل، ماهیت و حالت داد.
این خدای ساخته شدهی ذهن، حتی میتواند به حد برخوردار بودن از دل، و پروانه بودن دلش، حقیر و مسخره باشد!
شناخت خدا
بالاخره تردیدی نیست که خدای حقیقی، مخلوق دست یا ذهن بشر نیست و ما باید او را بشناسیم، اما چگونه؟!
ابزار شناخت ما، عقل و قلب است، اما منابع شناخت ما چیست و کدام است؟! آیا ما میتوانیم بدون هیچگونه معرفی، خدا را بشناسیم، یا خداوند متعال باید خودش را معرفی کند؟! آیا خدای حقیقی همان است که خودش را معرفی نموده، یا آنست که من در ذهن خودم ساخته و آن را باور دارم و میگویم: «خدایی که من میدانم»؟! این "من" انسان را بیچاره میکند.
خدای حقیقی، خودش را در کتاب خلقت و کتاب وحی معرفی نموده است. وقتی کتاب خلقت مورد مطالعه قرار میگیرد، معلوم میشود که او "حیّ، علیم، حکیم، قادر، متعال، صاحب جمال و جلال" میباشد و وقتی کتاب وحی مورد مطالعه قرار میگیرد، همین معارف با کلام خداوند سبحان، تعلیم داده میشود تا "عقل بتواند به نور علم ببیند و قلب فهم نموده و ایمان بیاورد".
رحمت و غضب الهی
خدایی که در کلام وحی معرفی شده و عقل و قلب نیز به آن گواهی میدهد، بسیار متفاوت است با خدای سهراب سپهری، سایر خدایان کاذب و ساختهی دست، خیال و نفس بشر!
خدای حقیقی، دل ندارد و دلش هم پروانه نیست؛ و حواس ندارد که «حواسش به دل نازک شببو» هم باشد. بلکه حیِّ قیوم، خالق علیم و حکیم، سمیع و بصیر، عالم به غیب و شهود تمامی عالَم هستی، مالِک المُلک، هستی و کمال محض، إله و رب العالمین، و منزه (سبحان) از این توصیفات نابجایی است که به او نسبت میدهند!
«سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ» (الزخرف، 82)
ترجمه: منزه است پروردگار آسمانها و زمين [و] پروردگار عرش از آنچه وصف مىكنند.
●- خدای حقیقی، آنگونه که خودش توصیف نموده، هم جمال دارد و میدهد و هم جلال دارد و میگیرد، هم رحمت و مغفرت دارد و هم غضب؛ هم پاداش میدهد و هم مجازات میکند.
البته عقل سلیم نیز گواهی میدهد و تصدیق مینماید که "باید هم خدا چنین باشد"، چرا که اگر غیر از این باشد، لازم میآید که همه چیز نزد اومساوی باشند، و این خود یعنی ظلم! و ظلم نیز ناشی از جهل، ناتوانی و بیعدالتی است که او منزه (سبحان) از توصیفاتی میباشد که اگر به بشر نسبت دهند، برایش ناخوشایند است. لذا عقلی که به انسان موهبت نموده را مخاطب قرار داد و پرسید" «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ – آیا آنان که میدانند با آنان که نمیدانند مساوی هستند / الزمر، 9» و به پیامبرش صلوات الله علیه و آله فرمود:
«قُلْ لَا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (المائدة، 100)
ترجمه: بگو: پليد و پاك يكسان نيستند هر چند كثرت پليد[ها] تو را به شگفت آورد پس اى خردمندان از خدا پروا كنيد باشد كه رستگار شويد.
بنابراین، خدای حقیقی، هم علیم است و هم حکیم، و کار عبث و بیهوده نیز انجام نمیدهد؛ پس هم رحمت دارد و هم غضب و هیچ گاه مؤمن و کافر – متقی و فاسد – ظالم و عادل – طیب و خبیث – با اخلاص و مشرک و منافق را مساوی قرار نمیدهد.
●- بنابراین، باید خداوند متعال را آن گونه که خودش را در کلام وحی، توسط رسولش صلوات الله علیه و آله معرفی نموده است بشناسیم، نه آن گونه که بر اساس میل و اوهام شعرا و بتسازان و نظریهپردازان و دیگران ساخته شده است، که این کفر و شرک است و قطعاً نتایجش مطلوب نخواهد بود و شامل همان قهر و غضب و عقابی میشود که منکرش میگردند: «... وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ - و آنچه را فرستاده [او] به شما داد آن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت بازايستيد و از خدا پروا بداريد كه خدا سخت كيفر است / الحشر، 7».
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
نظرتان در باره شعر سپهری: «رساندن پیام به خدایی که خودم میدانم، نه خدایی که برایم از خشم و قهر و غضب ساختهاند ...» چیست؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10062.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 7122
- 24 آبان 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید