پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): چرا اسم خدا را موجود هوشمند گذاشتهاید – چرا به وجود آورنده موجود هوشمند را خدا نمییابید و فرض میکنید که عللی سبب پیداش خدا شود - آن علل چیستند، هستند یا نیستند - و چرا آن علت غاییِ پدید آورنده را خدا نمینامید و خدا را معلول و مخلوق آن علل فرض میکنید؟!
الف – هوش و هوشمندی، مربوط به میزان سرعت و کیفیت تلاش ذهن، برای دانستن، فهم و درک میباشد؛ بنابراین، جاندارانی چون انسان و حیوان به آن نیاز دارند، نه خداوند سبحان و بینیازی که عالم هستی و هر چه در آن هست را با علم و حکمت آفریده است.
خداوند سبحان، به وسیلۀ اسباب و ابزار کار نمیکند که مستلزم برخورداری از عقل، مغز، ذهن، هوش، سلسله اعصاب، سرعت انتقال و ... باشد
ب – خداوند سبحان، به وسیلۀ اسباب و ابزار کار نمیکند که مستلزم برخورداری از عقل، مغز، ذهن، هوش، سلسله اعصاب، سرعت انتقال و ... باشد؛ بلکه او علیم و حکیم است و علم و حکمتش نیز عارضی نیست، بلکه عین ذاتش میباشد.
ج – عالَم هستی، همه تجلی اسمای الهی [علم، حکمت، قدرت، رحمت، زیبایی و ...] میباشد، لذا چیزی از او پنهان نیست که برای یافتن، یا شناختن و یا درک و فهمش، نیازی به عقل، فکر، ذهن و هوش داشته باشد. اینها همه صفات مخلوق و یا همان موجود نیازمند میباشد.
ھ – "واجب الوجود"، یعنی هستیِ قائم به ذات، یعنی هستی محض، یعنی کمال محض؛ یعنی "سبحان" و مبرا از هر گونه نقص، عیب، نیاز و نیستی!
●- بنابراین، در شناخت "واجب الوجود"، به دنبال موجود هوشمند نیستیم، بلکه در پی شناخت وجودی هستیم که هستی عین ذاتش میباشد، و پس از نیستی به وجود نیامده باشد که نیاز به بوجود آورنده داشته باشد، و نقصی ندارد که به وسیله دیگری یا ابزاری مرتفع نماید.
حیات، علم، حکمت، قدرت، قوت، زیبایی و ...، همه همان هستی و کمال هستند و این کمال و هستی، عین ذات واجب الوجود میباشد.
موجود تصادفی:
هیچ چیزی تصادفی به وجود نمیآید. این لفظ "تصادفی" را برای توجیه و فرار آورندهاند. آیا تا کنون موجودی را دیده و یا شناختهاید که تصادفی به وجود آید؟! اگر تصادفی در کار باشد، دیگر علم معنایی ندارد و شناخت محال میشود
دقت نماییم که اولاً هیچ چیزی تصادفی به وجود نمیآید. این لفظ "تصادفی" را برای توجیه و فرار آورندهاند. آیا تا کنون موجودی را دیده و یا شناختهاید که تصادفی به وجود آید؟! اگر تصادفی در کار باشد، دیگر علم معنایی ندارد و شناخت محال میشود.
●- بالاخره در هر تصادفی، یا چیز مرکبی با اجزایش درونش تصادف میکند و یا با چیزی در بیرون خودش تصادف میکند و همه نیز قابل محاسبه و اندازهگیری میباشند. لذا در "عدم"، چیزی نیست که با خودش یا چیزی در بیرون خودش تصادف کند و به اصطلاح از برخورد "تز" با "آنتیتز"، چیز دیگری "سنتز" به وجود آید! عدم، یعنی نیستی، و در نیستی تصادفی رخ نمیدهد.
یک – موجودی که نبوده و بعداً به وجود آمده، نمیتواند "واجب الوجود" باشد، چرا که هستی واجب الوجود، عین ذات اوست؛ واجب الوجود، یعنی "حادث" نیست که "محدت" بخواهد، مصنوع نیست که صانع بخواهد – معلول نیست که وجودش علت بخواهد.
دو – هیچ موجودی که نبوده و بعداً به وجود آمده، یا به تعبیری دیگر: نیستیاش بر هستیِ او سبقت دارد، واجب الوجود و یا خدا نیست.
نکته:
در فلسفه (شناخت عقلی)، بحث از "وجود" و اقسام آن میشود و نه از خدا و موجودات دیگر. فلسفه با مصادیق و اسمهای آنها کاری ندارد. به حکم عقل میگوید: «وجود از دو حال خارج نیست، یا واجب است و یا ممکن» - میگوید: «واجب الوجود، یعنی هستیِ عین ذات که هیچ نقصی به او وارد نمیشود» - میگوید: «در ممکن الوجود، نسبت وجود و عدم مساوی است و به همین دلیل نامش را "ممکن الوجود" گذاشتهاند؛ یعنی میتواند باشد و میتواند نباشد، پس حالا که هست، لابد علتی سبب پیدایش او شده است؛ یا به تعبیری: دیگری او را به وجود آورده است».
فلسفه کاری ندارد که شما اسم واجب الوجود را خدا میگذارید، یا الله، و یا هر اسم دیگری و یا اصلاً هیچ اسمی نمیگذارید و با ضمیر "او = هُو" بدان اشاره میکنید
فلسفه کاری ندارد که شما اسم واجب الوجود را خدا میگذارید، یا الله، و یا هر اسم دیگری و یا اصلاً هیچ اسمی نمیگذارید و با ضمیر "او = هُو" بدان اشاره میکنید؛ و کاری ندارد که ممکن الوجود را مخلوق و مصنوع مینامید، یا هر اسم دیگری.
●- اما اگر کسی گفت: «این خداست و یا آن خداست»، میبیند صفات واجب در آن هست یا خیر؟ اگر نبود، به حکم عقل نمیپذیرد. یا اگر کسی گفت: «این موجود تصادفی به وجود آمده»! به حکم عقل نمیپذیرد و کاری ندارد که آن را چه مینامید.
●- بنابراین، این فرضیه که خدای هوشمندی تصادفی به وجود آمده باشد و سپس به علل و تصادفهای بعدی، خدای دیگری به وجود آمده باشد، کلاً بیمعنا میشود. آن چه که نبوده و بعداً پیدایش یافته، به حکم عقل، واجب الوجود و خدا نیست؛ و آن چه که عللی سبب پیدایش آن شده، خدای آفرینده نیست، بلکه خودش مخلوق است.
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه توحید