پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
الف – دوست داشتن خداوند سبحان، "چرایی" ندارد؛ چرا که هر کسی فطرتاً وجود بخش و نعمت بخش به خود را دوست دارد، مگر این که کافر (پوشاننده)، غافل و متکبر باشد!
او محبت به خودش را در وجود مخلوقات و بندگانش [به ویژه انسان] سرشته و نهادینه کرده است، چنان که همگان بیحدّ، "عاشق کمال و کمال محض" میباشند و کمالی جز او وجود ندارد.
"کمال"، همان "هستی" است، چنان که در نقطه مقابل "نقص" به معنای "نیستی و کاستی" میباشد، و هر چه که هستی یافته، تجلّیِ هستی اوست.
یک قلم و کاغذ بردارید و هر آن چه در نظر شما "هستی = کمال" میباشد را بنویسید، مانند: حیات، علم، حکمت، قدرت، زیبایی، رحمت، رأفت، جود، کرم، امنیت و ...؛ خواهید دید که همه اسمهای اوست که در عالَم هستی تجلی یافته است، لذا فرمود:
«وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (الأعراف، 180)
- و نيكوترين نامها از آن خداوند است؛ پس او را به وسيلهى آنها بخوانيد و آنان را كه دربارهى نامهاى خدا به انحراف مىگرايند واگذاريد؛ در آيندهاى نزديك به همان كارهايى كه انجام مىدادند كيفر خواهند شد.
●- بنابراین، همگان فطرتاً عاشق خداوند سبحان آفریده شدهاند و نیازی نیست که زحمتی بکشند تا او را دوست بدارند؛ کافیست که قلب و فطرت خود را با غفلت و گناهان، مجبوب و محبوس نسازند تا شعلههای این محبت و عشق، برفروزد و وجود را روشن کند.
●- این عشق فطری، در همگان هست و اگر آدمی به محبوب حقیقی شناخت و توجه نداشته باشد، فوری محبوبهای جعلی را جایگزین میکند و محبتی را که باید به خدا داشته باشد، به آن جعلیها و بدلیها اختصاص میدهد! کار ابلیس لعین و سایر شیاطین جنّ و انس، فقط "بدلسازی" و "حقیقی جلوه دادن" آن بدلیها میباشد!
«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ» (البقره، 165)
- و برخى از مردم به جاى خدا همتايانى (جعلی، کاذب، بدلی) برمى گزينند كه آنها را چنان كه بايد خدا را دوست داشت دوست مىدارند، ولى كسانى كه ايمان آوردهاند، شدت محبتشان (محبوب غایی آنها) الله است؛ و اگر كسانى كه ستم كردهاند آن هنگام كه عذاب (آخرت) را مشاهده مىكنند ببينند كه قدرت و نيرو همه از آن خداست و خدا سخت كيفر است (به شدت پشيمان خواهند شد).
چه کنیم تا محبت به خداوند سبحان، افزایش و شدت یابد؟
راهکارها، محدود نیستند که بتوان را به شمارش درآورد و بیان داشت؛ لذا به چند نکتۀ مهم اشاره میشود. اما، ببینید برای افزایش و شدت محبت بین خودمان چه میکنیم؟
●- شناخت
بیتردید، "شناخت = علم و آگاهی" مقدم است، تا آدمی کسی یا چیزی را نشناسد، نه او را دوست میدارد و نه از آن بدش میآید؛ پس باید کمیّت و کیفیت شناخت او را بیشتر نماییم؛ هر چند که شناخت به تنهایی کافی نیست؛ ابلیس لعین نیز خدا را میشناخت!
●- توجه
"توجه"، یعنی "رویکرد و جهتگیری"؛ ما خیلی چیزها را در این عالَم میشناسیم، اما تا به آنها توجه نکنیم، برایمان مغفول خواهند بود. حضرت ابراهیم علیه السلام، در پاسخ مشرکان فرمود:
«إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (الأنعام، 79)
- من روى (توجه و جهت) خود را به سوى كسى كردم كه آسمانها و زمين را گشوده (آفریده) است؛ من در ايمان خود خالصم؛ و از مشركان نيستم!
●- ارتباط
"توجه انسان"، به خیلی اشخاص یا چیزها معطوف میشود، اما دلیل نمیشود که با آنها ارتباط برقرار نماید. اما بین مُحبّ و محبوب و عاشق و معشوق، باید ارتباط برقرار شود، تا معرفت و محبت، افزایش و شدت یابد.
"ربط" یعنی «محکم بستن متحرک، متغیر و متزلزل، به ثابت». فرمود: «قلب مادر حضرت موسی علیه السلام را به خود "ربط" دادیم، و همچنین قلب جوانانِ اصحاب کهف را مرتبط ساختیم.
«وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا» (الکهف، 14)
- و دلهايشان را محكم ساختيم در آن موقع كه قيام كردند و گفتند: «پروردگار ما، پروردگار آسمانها و زمين است؛ هرگز غير او معبودى را نمىخوانيم؛ كه اگر چنين كنيم، سخنى بگزاف گفتهايم.
●- اتصال
"اتصال" یعنی "وصل شدن" و بسیار به "ارتباط" نزدیک است؛ اما ممکن است که ارتباط کم و زیاد شود، اما "اتصال"، هیچگاه قطع نمیشود، چون اگر قطع شود، دیگر اتصال نیست.
چرا در عربی و ادبیات اسلامی، به نماز "صلاة" گفته میشود؟ چون از ریشۀ "صلّ"، به معنای وصل شدن میباشد و کلمه "نماز" یعنی نیایش و معنای اتصال را نمیرساند!
"اتصال"، گاهی مستقیم برقرار میشود؛ مثل اتصال کنتور برق، به کابل برق شهری؛ و گاه با واسطه برقرار میگردد، مانند اتصال لامپ به سرپیچ، سیم، کلید ...تا کنتور و برق شهر!
اتصال مستقیم با محبوب (خداوند سبحان)، دیدار او و گفتگوی مستقیم با اوست، مانند: نماز و دعا؛ و اتصال غیر مستقیم با او، "وصل" شدن به هر چیزی است که او دستور اتصالش را داده است:
«وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ» (الرّعد، 21)
- و آنها كه پيوندهايى را كه خدا دستور به برقرارى آن داده، برقرار ميدارند؛ و از پروردگارشان مىترسند؛ و از بدى حساب (روز قيامت) بيم دارند.
●- ذکر
"ذکر"، لفظ نیست، بلکه یعنی "یادآوری" که سبب پرهیز از غفلت میشود و ارتباط و اتصال را نیز محکم و مستمر میسازد.
"انسان"، همانگونه زود "اُنس" میگیرد، خیلی زود هم دچار "نسیان" میشود، و "ذکر" سبب یادآوری او میگردد.
"اذکار"، فقط الفاظ نیستند، اگر چه همانها نیز اگ با توجه قلبی باشند و از قلب به زبان نازل شوند، بزرگترین اذکار میباشد، مداوم سبحان الله، الحمد لله، الله اکبر و ... بگوییم؛ اما توجه داشته باشیم که پیامبر اکرم و اهل عصمت صلوات الله علیهم اجمعین نیز بزرگترین اسمای (نشانههای) الهی و ذکر میباشند، چنان که قرآن مجید، نماز، دعا و ... همه ذکر میباشند و اساساً هر عمل صالحی که برای خدا انجام پذیرد، ذکر اوست.
●- استغفار و توبه
معنی "استغفار" فقط طلب بخشش از گناهان نیست، چنان که به بخشش گناهان "عفو" گفته میشود، بلکه "استغفار"، پوشش است که "عفو" را نیز شامل میگردد.
آن چه از غفلت و گناه مرتکب شدهایم، موجبات نارضایتی و گاه غضب محبوبی که ارحم الراحمین میباشد را فراهم نموده است؛ و اوست که با استغفار [طلب پوشش و بخشش] و توبه [بازگشت از گناه به سوی خدا]، همه را پوشش میدهد و میبخشد و رابطه و اتصال بین مُحب و محبوب، دوباره چون روز اول، برقرار میگردد.
«قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (الزّمر، 53)
- بگو: «اى بندگان من كه بر خود اسراف (و ستم) كردهايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همۀ گناهان را مىآمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.
●- سجده
برخی گمان دارند که ابلیس لعین، صرفاً به خاطر نافرمانی اخراج شد، اما در قرآن کریم تصریح شده که به خاطر "استکبارش" از سجدهای که به آن امر شده بود ابا کرد و اخراج شد.
سیدة النساء، حضرت فاطمة الزهراء علیها السلام فرمودند: «خداوند نماز را برای دور کردن شما از کبر قرار داد»؛ و چه خوب است که بسیار سجده کنیم، و سجده را محدود و منحصر به نماز ننماییم.
●- البته چنان که بیان شد، راهکارهای ازدیاد و شدت محبت، به همین چند مورد خلاصه نمیشود.
●- اظهار محبّت
محبتی که در دل محبوس شود، محبت نیست، بلکه خود فریبی است؛ این میگویند: «کافیست دلت پاک باشد، مابقی مهم نیست»، یک دروغ برای فریبکار و انحراف است.
پس، "محبت" باید اظهار شود، و اظهار فقط به زبان نیست، بلکه یعنی ظاهر شود و بروز داده شود که به آن "مودّت" میگویند.
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله توصیه مؤکد نمودند که دوستت دارم را به همسر (زن) خود بگویید و فرمودند: «مردی که به همسرش بگوید من دوستت دارم هیچگاه از قلب زن بیرون نمیرود».
همین گفتن، خودش نوعی اذعان و ظاهر ساختن است، اما گفتار باید صادق باشد، یعنی این ادعا، در عمل نیز ظاهر شود. فرمود: نتیجه و اجر رسالت و بهشتی که انبیا از جانب او وعده دادهاند، در مودت (ظهور محبت) شماست نسبت به اهل بیت علیهم السلام:
«ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ» (الشوری، 23)
- اين همان چيزى است كه خداوند بندگانش را كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند به آن نويد مىدهد! بگو: «من هيچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمىكنم جز دوست داشتن نزديكانم [اهل بيتم]؛ و هر كس كار نيكى انجام دهد، بر نيكىاش مىافزاييم؛ چرا كه خداوند آمرزنده و سپاسگزار است.
●●- پس، به خداوند منّان بگو: «دوستت دارم، خیلی هم زیاد دوستت دارم – محبین و محبوبهای تو را هم دوست دارم» و این اذعان را تا میتوانی در گفتار و عمل ظاهر و ثابت کن.
مرتبط:
فهرست لینک «گوهر محبت» - نُه بحث کوتاه و صوتی
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
چرا خدا را دوست داشته باشیم و چگونه او را بیشتر و بیشتر دوست داشته باشیم؟
پاسخ (نشانی لینک):
https://www.x-shobhe.com/monotheism/11444.html
کلمات کلیدی:
اعتقادی توحید