ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: لازم است ابتدا معنای «تدبیر» را بدانیم، چه از ناحیه خداوند متعال باشد و چه خلق خدا (انسان). چرا که خداوند متعال در قرآن کریم به انسان میفرماید که در آیات الهی و نیز امور خویش، تدبیر و تدبر نماید.
«أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفًا كَثِيرًا» (النساء، 82)
ترجمه: آيا در [معانى] قرآن نمىانديشند (تدبر نمیکنید)؟ اگر از جانب غير خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسيارى مىيافتند.
برای «تدبیر» معانی بسیاری ذکر شده است که البته یا یک دیگر منافات، تضاد یا حتی اختلافی ندارند. مانند: ژرفاندیشی، تنظيم، اداره كردن، توجه کردن، به ابتدا و پایان کار نگریستن، چاره جوئى و ... .
الف - بدیهی است که «آیات الهی = نشانههای الهی» صرفاً آیات قرآن کریم نمیباشند، بلکه همه خلقت تجلی و نشانهی اوست، یعنی او را نشان میدهد و به سوی او رهنمایی دارد.
از این رو در آیه دیگر تصریح مینماید که به «نظام احسن خلقت» توجه کنید و ببینید که هیچ خلاءای در آن وجود ندارد و هر چه مکرر و با ژرف اندیشی و بصیرت بیشتر نگاه کنید، بیشتر متوجه «نظام احسن» در خلقت میگردید.
«الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ» (الملک، 3)
ترجمه: همان كه هفت آسمان را طبقههايى (روى هم) آفريد، هرگز در آفرينش خداى رحمان (از نظر زيبايى، استوارى و اتقان صنع) تفاوت و ناهمگونى نمىبينى، پس بار ديگر بنگر آيا (در خلق اشيا) هيچ خلل و شكاف (و خلاف حكمت) مىبينى؟
ب – بدیهی است اگر کمترین خلاء، نقص یا شکافی در نظام خلقت [از اعلی علیین تا اسفل السافلین) وجود داشت، نه تنها علم و حکمتی در آن دیده نمیشد، بلکه اساساً نظم عالم هستی به هم میریخت و در واقع نابود میشد.
پس، خلقِ همه چیز، از انوار مقدسه گرفته تا ملائک و تا این دنیا که اسفل مرتبهی وجود میباشد، با تمامی عناصر و قوانین مترتبه و آثار هر چیز ... در جهت تحقق کمال، همه «تدبیر» الهی در خلقت و اداره عالم هستی میباشد.
«هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» (الحشر، 24)
ترجمه: اوستخداى خالق نوساز صورتگر [كه] بهترين نامها [و صفات] از آن اوست آنچه در آسمانها و زمين است [جمله] تسبيح او مىگويند و او عزيز حكيم است.
«اللّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ الأَمْرَ يُفَصِّلُ الآيَاتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاء رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ»
ترجمه: خداوند همان است كه آسمانها را بدون ستونهايى كه شما ببينيد برافراشت، سپس بر تخت (فرماندهى عالم) استيلا يافت و خورشيد و ماه را رام ( خود) نمود هر يك از آنها (در مسير حركت مستقيم و مستدير خويش) براى مدّت معينى در جريان است، كار (عالم هستى) را تدبير مىكند نشانهها (ى قرآنى و آفاقى و انفسى) را به تفصيل بيان مىكند، باشد كه شما به ديدار پروردگارتان (پس از اين جهان) يقين پيدا كنيد.
پس عالم کَون (خلقت)، با تمامی عظمت، گستردگی، پیچیدگی، اختلاف مراحل و مراتب وجودی، ارتباط هدفدار همه اجزا (نظم)، همه بر اساس علم، حکمت مشیّت الهی، از ناحیه خداوند متعال «تدبیر» [طراحی، برنامهریزه، چارهاندیشی، عاقبتنگری] شدهاند.
مثالی ساده، ملموس و مشهود:
شاید توجه به «تدبیر الهی» در خلق و ارادهی عالم هستی، بسیار دشوار باشد و نگاه به کلیّات نیز آن نتیجهی ساده، ملموس و مشهود که به راحتی مفهوم عقل و قلب گردد را ندهد، اما میتوانیم در این عالم گسترده، به خودمان که در مقابل عالم هستی به مثابهی نقطهای در مقابل کهکشان نیز نیستیم توجه کنیم و از خود نیز فقط به همین بدن توجه کنیم و از بدن نیز فقط به به محدودهی کوچکی از سر یک انگشت خود توجه نماییم و در توجه به این مقدار نیز فقط در امر «تغذیه» تدبر نماییم.
بدن انسان، طبق مکانیسمی که دارد، هوا، آب و غذا نیاز دارد و مصرف میکند تا حیاتش بقا یافته و رشد نماید. اما آیها فقط ریه هوا میخواهد و فقط معده آب و غذا میخواهد؟ یا تک تک سلولهای موجود که در سر انگشت ما جمع شده است نیز به این هوا، آب و غذا نیاز دارند؟
از عرش اعلی تا دنیا و کهکشانهایش، تا زمین و عناصرش با یک دیگر مرتبط بوده و تأثیر و تأثر دارند. حتی در پیدایش و رسیدن کمی هوا، آب و غذا به بدن من (منِ نوعی) و رسیدن این تغذیه به تک تک سلولهای سر انگشت، که البته هیچ یک نیز در اختیار من نیست. نه من خلق کردم، نه من طراحی و برنامهریزی کردم و نه من اداره میکنم (و نه مثل من = هر مخلوقی).
پس آن که اراده نمود و خلق کرد و ربوبیّت (اداره و پرورش) مینماید، این عالم را «تدبیر» کرده است.
کلمات کلیدی:
اعتقادی توحید