پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): خداوند متعال، هیچ کس را "غنی" نیافریده است. "غنی = بینیاز" فقط خود اوست؛ مضافاً بر این که بشر "یگانه و بینیاز" آفریده نشده است، پس همیشه در تعامل و زیر دِین دیگران میباشد، و دیگرانی نیز زیر دِین او میباشند، لذا فرمود که نسبت به یک دیگر و کل جامعه بشری، از گذشته و حال و آینده، مسئول هستید و مورد سؤال واقع میشوید. پس هر کسی باید سعی کند که با انجام تکالیف و مسئولیتهایش، دِین خود را ادا نماید.
"مخلوق"، خواه فرشتگان مقرب الهی باشند، خواه انسان، اجنّه، حیوان، گیاه و هر چه که هست، در ذات خود "فقیر = نیازمند" میباشد، لذا فرمود: همه فقیر درگاه او هستید و فقط او غنی است:
« يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ » (فاطر، 15)
ترجمه: اى مردم شما (همگی) به خدا نيازمنديد (فقیر درگاه او هستید) و خداست كه بىنياز ستوده است.
فقر:
به این ستون فقرات و کاربردش دقت کنید؛ سبب ایستادگی میشود. "فقیر" کسی است که خودش چنین فقراتی ندارد، لذا برای ایستادگی باید به دیگری تکیه کند و به قوام او بایستد.
بیتردید تمامی مخلوقات و از جمله انسانها چنین میباشند. هستی هیچ کس از خودش نیست که اتکایش به خودش باشد.
غنا:
غنا نیز به معنای بینیازی میباشد و فقط کسی بینیاز به غیر خواهد بود که هستی و کمال محض باشد و این هستی نیز عین ذات او باشد و قائم به دیگری یا دیگران نباشد. پس فقط خداوند سبحان غنی است و بس.
پس، همه فقیر هستند و هیچ کسی غنی نیست و هرگز غنی نمیشود؛ اگر کسی به حسب ظاهر مالک تمام کرهی زمین هم که باشد، به همان اکسیژن برای نفس کشیدن نیازمند میباشد، و اگر تمام ثروتهای جهان را نیز به او بدهند، باز بیمار، پیر و فرسوده میشود و میمیرد و اموالش به دیگران میرسد؛ پس او هیچ گاه حتی مالک یک ریال نیز نمیشود. هم مالک خداست و هم وارث خداست.
فقر و ثروت:
هیچ کسی به لحاظ مادی و مالی ثروتمند آفریده نشده است، بلکه ثروت همگان در همان وجود و استعدادهای تکاملی (عقل، فطرت و توانهای بالقوهای که باید به فعلیت برساند) میباشد.
اگر پدر و مادر ثروتمندی دارای فرزند شوند، نمیتوان گفت که آن کودک ثروتمند آفریده شده است، چه بسا با یک بیماری، یک اتفاق و ...، برای خودش یا پدر و مادر و ثروتشان، همه چیز زیر و رو شود.
مقصر دانستن خداوند سبحان:
اما خداوند متعال، ضمن آن که نیازهای وجودی بشر را به او داده است – زمین و آسمان را مسخر (رام) انسان نموده است – به بشر عقل، شعور، منطق، قلب، فطرت، توانهای بالفعل و بالقوه، وحی (کتاب) و امام (راهنما و رهبر) داده است؛ برای هدایت و رشد نیز دستورالعملهایی مطابق با علم، حکمت و نظام آفرینش صادر نموده است.
از جمله این دستورها، در "بُعد نظری"، تعقل و تفکر و کسب علم برای شناخت است – در "بُعد اعتقادی"، ایمان به حقایق است – و در "بُعد عملی"، کار و تلاش در چارچوبهای تعیین شده است، که از جمله آنها «پرهیز از ظلم به خود و دیگران» میباشد.
خلقت:
خلقت کار خداست، اما نکتهی قابل توجه این است که آدمی، به جای آن که خداوند متعال را منزه (سبحان) بداند و خودش را فقیر، ناقص و مقصر بداند، خودش را منزه از هر خطایی میشمارد و خداوند سبحان را مقصر میشمارد و برای توجیه این اتهام بزرگ خود، نام "خلقت" را روی اعمال جاهلانه، متکبرانه و ظالمانهی خود میگذارد و میگوید: «خدا چنین خلق کرد» و بعد معترض میشود که چرا؟!
●- آیا اگر ظالمی به مظلومی ظلم نمود، نامش "خلقت خداست"، یا نامش "عمل نادرست بشر" میباشد؟!
●- آیا اگر کسی اموال دیگران را چپاول نمود، نامش "خلقت خداست"، یا "سرقت توسط بشر"؟!
●- اگر یک جانی، یک نفر یا چند هزار نفر را کُشت، نامش "خلقت خداست" ، و یا "قتل و جنایت توسط بشر"؟!
*- پس، بر اساس این جهل (کم خردی) – نادانی (بیدانشی) – حماقت، بیبصیرتی، تکبر، زیادهخواهی و ظلم نوع بشر به یک دیگر است که ظلم پدید میآید و در بُعد اقتصادی نیز یکی به لحاظ مالی ثروتمند میشود و دیگری ضعیف نگاه داشته شده (مستضعف) میگردد.
*- اگر مسئله "خلقت" بود که دیگر این همه حلال و حرام و دستور به رعایت آنها صادر نمیگردید – اگر مسئله "خلقت" بود که دیگر تکلیف و مسئولیت معنا و مفهومی نداشت و بالتبع "سؤال و جواب" و پاداش و کیفری نبود.
*- این خطای بزرگی است که آدمی با بیتوجهی به نظام هدایت در صراط مستقیم، که منطبق با نظام آفرینش و خلقت است، کج و معوج برود، خطا نماید، به خود و دیگران ظلم کند، سپس با تکبر تمام، خودش را معصوم بداند و به خداوند سبحان، اتهام وارد نماید و بگوید: او چنین خلق کرده است!
*- تمامی جانیان تاریخ، هر کجا که مورد نقد و اعتراض مردم قرار گرفتند، "جبر گرا" شدند و گفتند: خداوند ما را ثروتمند، غنی، قدرتمند و حاکم بر شما خلق کرده است – خداوند شما را ضعیف، فقیر و بندگان ما آفریده است – ما ظلم و جنایتی نداریم، بلکه همه اینها خواست اوست ...، پس اگر اعتراضی دارید، به او بنمایید و نه به ما.
*- این تاکتیک، از ابلیس لعین است. او نیز پس از نافرمانی و مقبول نیفتادن توجیهاتش و مشاهدهی عواقب سوء تکبرش، خدا را مقصر قلمداد نمود و گفت: « رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي ...»، یعنی پروردگارا! حال که تو مرا گمراه کردی، پس من نیز چنین و چنان میکنم.
نژادپرستی:
ابلیس لعین، نژاد پرستی کرد، گفت: من از آتش خلق شدم و آدم از خاک، پس نژاد من برتر است! همین اندیشه و باور متکبرانه و جاهلانه را برای اغوای بشر به او القا کرد، سپس یک عده گفتند و میگویند: «نژاد سفید پوست، برتر از نژاد رنگینپوستان میباشد»! و چون سفید پوستان نیز بسیارند، محدودتر کردند و گفتند: «مقصود نژاد سفید اروپایی (ساکنان اروپا و امریکا) است، نه هر سفید پوستی»!
خب، حالا اشکال به خلقت و العیاذ بالله خالق وارد است، یا به اندیشهی متکبرانه و عمل ظالمانهی بشر؟!
پس، بسیار مراقب باشیم که خداوند سبحان را متهم ننماییم و به او افترا نبندیم که این خود بدترین ظلم است:
«وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْكَافِرِينَ» (العنکبوت، 68)
ترجمه: و كيست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بندد، يا چون حق به سوى او آيد آن را تكذيب كند؟ آيا جاى كافران [در] جهنم نيست؟!
«وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُوَ يُدْعَى إِلَى الْإِسْلَامِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» (الصف، 7)
ترجمه: و چه كسى ستمگرتر از آن كس است كه با وجود آنكه به سوى اسلام فراخوانده مى شود بر خدا دروغ مى بندد و خدا مردم ستمگر را راه نمىنمايد.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
پرسش:
چرا خداوند برخی از انسانها را غنی و برخی را فقير آفريده است، درحالی كه هيچ بشری دوست ندارد زير دِين ديگری باشد؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9317.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
اعتقادی توحید