آیا ذات خداوند هم یکتاست؟ یعنی خداوند یک ذات مقدسی است که دارای اسمها و صفات میباشد؟ لطفا طوری پاسخ دهید که همه فهم باشد.
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): یگانگی و یکتایی همان ذات مقدس است، و البته اسما و صفات الهی عین ذات هستند. پس « آیا ذات خداوند هم یکتاست » یعنی چه؟ مقصود از "هم" چیست؟ آیا چیز دیگری یکتا فرض شده و حال میپرسیم: «آیا ذات هم یکتاست یا خیر»؟! دقت فرمایید که طرح درست سؤال در ذهن، خودش پاسخگوی بسیاری از پرسشها میباشد.
بدیهی است که سخن از خداوند متعال، سخن از ذات مقدس است که البته یگانه و یکتاست. این الله جلّ جلاله است که واحد و احد است. « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » - « اللَّهُ الْوَاحِدُ ».
•- اما نه فقط ذات مقدس خداوند سبحان، بلکه هر ذاتی با اسمها (نشانههایش) معرفی و شناخته میشود. وقتی میگویید: الله، به اسم خاص او اشاره کردهاید و آنگاه که میگویید: رحمان، رحیم، علیم، حکیم، قادر، خالق، مالک، رازق و ...، باز هم به همان او اشاره دارید، منتهی با هر اسمی به کمالی از او که مد نظر است توجه نمودهاید. لذا فرمود: او را به هر کدام از اسمهایش که بخوانید، خود او را خواندهاید. « قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى - بگو: ««اللّه» را بخوانید یا «رحمان» را، هر کدام را بخوانید، (ذات پاکش یکی است؛ او را خواندهاید و) برای او بهترین نامهاست / الإسراء، 110 ». یعنی اسم هر کمالی، اسم اوست.
مثال برای درک بهتر:
هر شناخت و معرفتی را که فهم و درکش مشکل شد، میتوان با مثالی در همین عالم [که بستر شناخت ما میباشد] فهمید:
الف – فرض کنید که میخواهید خودتان را معرفی کنید، خب چه میگویید؟ چنین معرفی میکنید:
من یک انسان هستم – من یک مذکر (مرد)، یا مؤنث (زن) هستم – من بیست یا چهل ساله هستم – دین من اسلام است – ملیت من ایرانی است – زبان مادری من، فارسی، یا آذری، یا کُردی، یا لُری است – زبان ملی من فارسی است – وزن من 63 کیلو گرم است – رنگ پوست من گندمگون است – رنگ موهای من مشکی یا قهوهای است – رشته تحصیلی من علوم تجربی است – من این چیزها را دوست دارم – من این چیزها را دوست ندارم – من این گروه از آدمیان را دوستان خود محسوب میکنم و من آن گروه را دشمنان خود میدانم و ... .
بیتردید، ذات شما همان "من" میباشد که با اسمها و نشانههایش معرفی و شناخته میشود. در واقع این کلمات، و مفاهیم آنها و نیز مصادیق عینی و خارجی آنها در عالم واقع، اسمها و صفات شماست و نه خود شما "من". ذات شما که قابل شناسایی نیست، مگر با همین اسمها و نشانهها.
•- خداوند متعال نیز میفرماید: « إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ – همانا من الله هستم» - « لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا – الهی نیست جز من» - « فَإِنِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ – پس من غفور و رحیم هستم» - « وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ – و ربّ تو غنی و صاحب رحمت است (سه اسم رب، غنی و رحمتگر)» - « إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ – همانا الله، اوست که شنوا و بیناست» - «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ – الله نیکوها را دوست دارد» - «وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ – و الله استقامت گنندگان را دوست دارد» - «وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ – و الله ستم کنندگان را دوست ندارد» - «إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ – و او اسراف کنندگان را دوست ندارد» و ... .
بنابراین، چه اسمهای ذاتی و چه اسمها یا صفات افعالی [الله، علیم، حکیم، قادر، حی، خالق، مالک، رازق، رحمان، رحیم و ...]، همه معرف یک ذات هستند.
ب – یک فرد معین و مشخصی را در نظر بگیرید که توسط افراد گوناگون، یا در جایگاههای گوناگون، با اسمها (نشانهای) متفاوت خوانده میشود، مثل: علیرضا، فاطمه، دخترم، پسرم، مادرم، پدرم (بابا)، فرزندم، برادر، خواهر، آقا یا خانم دکتر، آقا یا خانم مهندس، عزیزم، دلبندم، این محبوب و معشوق، سرباز، سرهنگ، ایرانی، مسلمان و ...؛ خوب هر کدام را که بخوانید، او را خواندهاید و او یک فرد واحد است.
اگر بگویید: روح الله الموسوی الخمینی (رحمة الله عیله)، یک شخص خاصی را منظور دارید، حال اگر بگویید: امام - رهبر انقلاب اسلامی - بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و ...، باز هم منظورتان همان "او" میباشد. چنان که اگر بگویید: مرتضی مطهری (رحمة الله عیله)، آیت الله مطهری، شهید مطهری، معلم شهید و ...، یک شخص معین را قصد کردهاید، منتها او را به اسمها و نشانههای گوناگونش (آیتالله، شهید، معلم و ...) که در عالم واقع تجلی و ظهور یافته و هر کدام شناختی ارائه میدهد، میخوانید.
•- حضرت مهدی علیه السلام، امام زمان، ولی عصر، منجی عالم بشریت، قائم به امر الهی، بقیةالله فی ارضه – خلیفة الله علی خلقه – حجة الله علی خلقه – رحمة الله و ...، همه اسما و صفات یک نفر است و با هر اسم و نشانهای، به وجهی که مورد نظر است اشاره میشود.
اسم الله:
در قرآن کریم در ابتدا و بیش از هر آیهای میخوانیم: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» - به اسم الله، رحمن و رحیم، نه ذات مقدس خودش. به ذات که راهی نداریم، مگر از طریق همین اسمها و نشانهها. یا میفرماید: «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى – تسبیح کن اسم رب اعلایت را» - «فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ - پس به نام پروردگار بزرگ خود تسبيح گوى» و ...؛ چون ذات مقدس را که نمیتوانیم بشناسیم و تسبیح نماییم، چنان که فرمودند: «"الله اکبر"، یعنی "اللهُ اکبرُ مِن ان یُوصَف" – یعنی خداوند بزرگتر از آن است که به وصف درآید»، پس، او از حمد، شکر و تسبیح ما نیز بزرگتر است. منتها اسمش که نشانهی اوست را تسبیح نموده و با عقل، قلب و زبان میگوییم: «الحمدلله، سبحان الله"؛ و با اسم "الله جلّ جلاله" که اسم خاص است، همان او را قصد مینماییم.
"او" شناسی:
در هر شناختی، ابتدا با "او" که ضمیر غایب است آشنا میشویم، سپس به آن میزان که او خود را میشناساند و توجه ما نیز به آن شناسایی بیشتر میشود، اسمها و نشانههای بیشتری از "او" میشناسیم. خواه خداوند سبحان باشد، یا آدمیان و یا حتی گیاهان و جامدات.
فرض کنید که کتابی در دست گرفتهاید و نمیدانید که نویسندهی این کتاب کیست؟ ولی میدانید که "اویی" وجود دارد که این کتاب را نوشته است. اولین شناختی که از "او" پیدا میکنید، علم و قدرت او در نوشتن این کتاب است، پس دو اسم: "علیم و قادر" (دست کم در حد نوشتن آن کتاب) را برای او قائل میشوید. اگر متن حیکمانه بود، میگویید: حکیم هم هست - اگر قلم او ادبی بود، میگویید: «ادیب» هم هست – اگر فلسفی بود، میگویید: فیلسوف هم هست و ...، اما یک اسم خاص هم دارد، مثل آیت الله بهشتی، آیت الله مطهری، آیت الله دستغیب، یا فردوسی، حافظ، ویکتور هوگو، شکسیپر و ... .
•- خداشناسی نیز همینطور است، ابتدا کتاب خلقت را پیش رو دارید و میدانید که یک "اویی" این کتاب را به قلم خلقت و صنعت نوشته است. حال آیا این "او" مادی است یا غیر مادی، قدیم است یا حادث و ... را نمیدانید، اما چند اسم (نشانه) برای شما روشن میشود، از جمله: او خالق است – او علیم، حکیم و قادر است ... – و سپس میبینید که این اسمها و صفات روشن و یقنی، در هیچ موجود دیگری یافت نمیشود، پس میگویید: او بیمثل و مانند «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ»، چرا که همه چیز مخلوق است و "اویی" که خلق کرده، نمیتواند خودش نیز مخلوق باشد؛ پس او واحد و احد است. پس ابتدا "هو" را میشناسیم و سپس سایر اسمهایش را:
«هُوَ الْحَقُّ» - «هُوَ الْحَيُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ» - «هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ» - «هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ» - «هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ» - «هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ» - «هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» - «وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» - «وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ» ...
پس "او" خودش را در کتاب خلقت و کتاب وحی، این چنین معرفی نمود و اینها همه، اسمها (نشانههای) ذات مقدس است که ظهور و بروز و تجلی دارد، پس همین مقدار قابل شناسایی میباشد و چون کمال، یعنی «هستی محض» و آن نیز حدی ندارد که فرض دو یا چند تا بودن آن جایز باشد، حد این اسما نیز قابل شناسایی نمیباشند، چه رسد به ذاتی که حد اسمها و نشانههای آشکارش نیز قابل شناخت نمیباشد.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
پرسش:
آیا ذات خداوند هم یکتاست؟ یعنی خداوند یک ذات مقدسی است که دارای اسمها و صفات میباشد؟ لطفا طوری پاسخ دهید که همه فهم باشد.
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9353.html
- تعداد بازدید : 4052
- 3 شهریور 1397
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید