بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ و صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ - اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ.
سلام بر شما؛
مؤمنی پرسید: حال که هر چه در زمین و آسمانها وجود دارد و از جمله حیوانات و پرندگان، خداوند متعال را تسبیح میکنند و فرمود که «آنها به این تسبیح و نیایش خود علم دارند» (1)، پس "تفاوت انسان و حیوان در چیست"؟
به او گفتم: از فرشتگان گرفته تا حیوانات، پرندگان و حتی جامدات، خداوند سبحان را تسبیح میگویند و نیایشی مخصوص خود دارند و به آن نیز علم دارند، اما هیچ کدام از آنها امکان و بالتبع سعی و تلاشی ندارند که بیشتر بشناسند و خود نیز آینۀ اسمای جمالیه و جلالیه او گردند؛ اما انسان، وقتی خداوند را تسبیح میکند و میگوید: خداوندِ سبحان، رحمان، رحیم، علیم، حکیم، قوی، عزیز (نفوذ و شکست ناپذیر)، غفار، ستار، عَفوّ، جواد، کریم و ... میباشد، میکوشد تا خودش آینۀ این اسما گردد و این کمالات را به هر مقداری که شد، در خودش تجلی دهد.
میانسالی پرسید: «تفاوت انسان و حیوان در چیست؟»
به او گفتم: حیوانات، با تعقل، تفکر، علم، اراده و اختیار، برای خود هدفگذاری نمیکنند؛ راهی برای رسیدن به هدف برنمیگزینند؛ امکانی برای ارتقای مراتب هستیِ خود ندارند و بالتبع آن شوق انسانی برای وصال و لقای محبوب (لقاء الله)، آن هم در عالیترین مراتب وجود و رسیدن به "مقام محمود" را ندارند، اما آدمی چنین امکانی دارد و آنگاه که عقل خود را به کار گیرد و حجابهای قلب را کنار زند، مشتاق دیدار معبودِ محبوبش میگردد (2) و برای این وصال تلاش هدفدار و ارادی میکند و آرزوی رسیدن به "مقام محمود" را دارد. (3)، لذا در دعاها و زیارات، از خداوند متعال مسئلت میدارد که به او زندگی و مرگ حضرات محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین، که به مقام محمود رسیدهاند را موهبت نماید. (4)
جوانی پرسید: «تفاوت انسان و حیوان در چیست؟»
به او گفتم: حیوانات نیز مانند انسانها، "سعی = تلاش" دارند؛ اما اولاً سعی آنها غریزی و برای حیات طبیعی خودشان است و هیچ سعی و تلاشی برای رشد عقلی، کسب علم، تثبت و ارتقای ایمان و تقوا و بالاخره رسیدن به عاقبتی نیکوتر، به ویژه برای پس از مرگ ندارند، و ثانیاً "جهاد" به معنای "سعی دشمن ستیز" در برداشتن موانع رشد، عقب راندن دشمن خدا، مقابله با ظلم و احیای عدالت ندارند. "جهاد اصغر" که جنگ در میادین نبرد [از جنگ میدانی گرفته تا جنگ روانی و تبلیغاتی] و نیز "جهاد اکبر" که جنگ با هوای نفس حیوانی برای مهار و حاکمیت عقل و قلب و وحی بر مملکت وجود میباشد، مخصوص انسانهاست.
نو جوانی پرسید: «تفاوت انسان و حیوان در چیست؟»
به او گفتم: همین که میخواهی از نادانی فاصله بگیری و میپرسی تا بیشتر بشناسی و بدانی، از تفاوتهای اصلی "انسان با حیوان" میباشد. گرگ در این اندیشه نیست که چه تفاوتی با گوسفند دارد، و مار نمیاندیشد که فرقش با ماهی یا خرگوش چیست؟ اما تو، میاندیشی و برایت مهم است که چه فرقی با گرگ، گوسفند، مار، ماهی، کفتار، مگس و یا سایر حیوانات داری؟ لذا هرگز نمیپذیری که تو را "حیوان راست قامت، ناطق و ابزارساز" تعریف و توصیف کنند.
کافر امریکایی پرسید: «تفاوت انسان و حیوان در چیست؟»
به او گفتم: حیوانات، چه به بزرگی یک فیل در خشکی و یا یک نهنگ در دریا باشند و چه به کوچکی یک مورچه در زمین و یا ریزترین حشرات در هوا باشند، "تکبر" ندارند، خواهان تکبر "مستکبر" هم نیستند – "طغیان" (سرکشی) هم ندارند؛ اما آدمی که همیشه فقیر و محتاج درگاه ربوبی هست، به محض آن که خُرده علم، خُرده ثروت و قدرتی مییابد، خود را غنی (بینیاز) میبیند و طغیان میکند. (5)
مضافاً بر این که هیچ حیوانی را در خشکی، آب و هوا نمییابی که "شیطان پرست" شود و خود نیز بالتبع آن، "شیطان و شیطان بزرگ" شود و با خوی دشمنی نسبت به انسان، سعی در انحراف و هلاکت انسانها نماید؛ اما انسانهای بسیاری "شیطانپرست و خود نیز شیطان" میشوند. (6)
کافر غربی پرسید: «تفاوت انسان و حیوان در چیست؟»
به او گفتم: آیا تا به حال مگسی را دیدهای که بخواهد مثل عقاب زندگی کند و یا غزالی را دیدهای که بخواهد همچون پلنگ یا سگهای وحشی زندگی کند؟! اما "انسان" موجود عجیبی است و برخی از آنها بسیار اصرار دارند که بگویند: «ما نیز نوعی حیوان هستیم» و دوست دارند مانند حیوانات زندگی کنند! لذا تمامی فکر، ذهن، توجه، قوا و امکانات خود را صرف تأمین نیازهای بدن، از رفع گرسنگی و تشنگی گرفته، تا تأمین مسکن و جفتگیری و ارضای شهوت میکنند!
حیوانات شهوت جنسی دارند که معمولاً در فصل معینی فعال میشود و تنها هدف از ارضای غریزۀ شهوت در آنان، تولید مثل میباشد؛ اما شهوت انسان فصل و زمان ندارد و هدفش از ارضا نیز لذت میباشد؛ لذا وقتی خود را نوعی حیوان میبیند، به هیچ کسی در این موضوع رحم ندارد، نه به خودش، نه محارم و نزدیکانش، نه به نوامیس دیگران و ...، لذا به غیر از فساد، آمار فساد، فحشا و تجاوز جنسی در میان آنها (مثل اروپا) بالا میرود.
به او گفتم: هیچگاه خرس سفید قطبی، خود را برتر از خرس سیاه یا قهوه در مناطق دیگر نمیبیند؛ اما برخی میگویند: «نژاد سفید، آن هم نه هر سفید پوستی، بلکه نژاد سفید اروپایی، برترین نژاد انسانی میباشد، پس حق دارد انسانهای دیگر از سایر نژادها را به بردگی بکشد»!
کافر شرقی (بودایی) پرسید: «تفاوت انسان و حیوان در چیست؟»
به او گفتم: آیا حیوانی را در خشکی، دریا و هوا میشناسی که با دست خودش مجسمه درست کند، و آن مجسمههای کوچک و بزرگ را در مکانی به نام "معبد" بگذارد و نمونه کوچکترش را به نمایندگی بزرگترها به خانه بیاورد و روی طاغچه بگذارد، و باز کوچکترش را به آینه خودرو و یا جاکلیدی آویزان کند و بپرستد؟! اما، مردمان در چین، ژاپن، مالزی، سنگاپور و ...، حتی در قرن 21 و به رغم پیشرفت حیرتآور در علم و صنعت (تکنولوژی) چنین میکنند.
به او گفتم: حیوانات بسیاری درّنده هستند، و البته فقط هنگام گرسنگی و یا احساس خطر، به سایر جانوران حملهور میشوند و پس از رفع گرسنگی و یا دفع خطر نیز از حملهوری دست برمی دارند. بسیاری از این حیوانات، در هنگام شکار، طوله یا برۀ حیوانات را به بزرگترها ترجیح میدهند؛ اما آیا حیوانی را میشناسی که همچون بودائیان در میانمار، کودکان همنوع خود را به سیخ بکشند و روی آتش کباب کند و از این کار خود لذت ببرد؟!
کافر شرقی (هندو) پرسید: «تفاوت انسان و حیوان در چیست؟»
به او گفتم: آیا حیوانی را میشناسی که از مجسمه گرفته، تا گاو پیشانی سفید ... و حتی تا مجسمه آلت مردانه را بپرستد – برای خودش این همه مذهب بسازد – دائم خودش را نقاشی کند و بدنش را تکان دهد و برقصد - سه سال یا بیشتر روی یک پا بایستد و از مدفوع خود تغذیه کند ... و نامش را ریاضت و خودسازی بگذارد؟! و بدتر آن که از شدت تعصب در جهل خود، به همنوعان خود به خاطر اختلاف عقیده و البته یکتاپرستی آنان حملهور شود، خانههایشان را به آتش بکشد- آنان را در مساجد و در حال عبادت پروردگار یکتا، ترور و قتل عام کند و ...؟! خیر، این انحرافات و رویکردهای جاهلانه و ظالمانه، فقط به انسان اختصاص دارد!
توصیف خدای خالق، از بندگانش:
از اینرو، خدای خالق و ربّ، انسانها را به دو دستۀ کلّی تقسیم کرده است و میفرماید: «یک عده، عاقل، فکور، فهیم، بصیر، با اخلاق، مؤمن، متقی و با قابلیت خلفیة اللّهی هستند، اینها آدم هستند»، اما گروه دیگر که کلاً غافلند، از حیوانات نیز پستترند:
«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ» (الأعراف، 179)
ترجمه: به يقين، گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم؛ زیرا آنها دلها [عقلها]يى دارند كه با آن (انديشه نمىكنند، و) نمىفهمند؛ و چشمانى كه با آن نمىبينند؛ و گوشهايى كه با آن نمىشنوند؛ آنها همچون چهارپايانند؛ بلكه گمراهتر! اينان همان غافلانند. (چرا كه با داشتن همه گونه امكانات هدايت، باز هم گمراهند)!
پاورقیها:
1) - «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ» (لنّورف 41)
ترجمه: آيا نديدى تمام آنان كه در آسمانها و زمينند براى خدا تسبيح مىكنند، و همچنين پرندگان به هنگامى كه بر فراز آسمان بال گستردهاند؟! هر يك از آنها نماز و تسبيح خود را مىداند؛ و خداوند به آنچه انجام میدهند داناست!
2) - «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا» (الکهف، 110)
ترجمه: بگو: «من فقط بشرى هستم مثل شما؛ (امتيازم اين است كه) به من وحى مىشود كه تنها معبودتان معبود يگانه است؛ پس هر كه به لقاى پروردگارش اميد دارد، بايد كارى شايسته انجام دهد، و هيچ كس را در عبادت (بندگیِ) پروردگارش شريك نگیرد!
3) - «وَأَسْأَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللّٰهِ» (زیارت عاشورا)
ترجمه: و از او میخواهم که مرا برساند به مقام ستودهای (محمودی) که برای شما نزد خداست.
4) - «اللّٰهُمَّ اجْعَلْ مَحْيايَ مَحْيا مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَمَماتِي مَماتَ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ» (تعقیب نماز صبح، زیارت عاشورا و ..)
5) - «كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى» (العلق، 6 و 7)
ترجمه: حقا كه انسان سركشى مىكند * همين كه خود را بى نياز میپندارد.
6) - «وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ» (الأنعام، 112)
ترجمه: اينچنين در برابر هر پيامبرى، دشمنى از شياطين انس و جنّ قرار داديم؛ آنها بطور سرى (و درگوشى) سخنان فريبنده و بى اساس (براى اغفال مردم) به يكديگر مىگفتند؛ و اگر پروردگارت مىخواست، چنين نمىكردند؛ (و مى توانست جلو آنها را بگيرد؛ ولى اجبار سودى ندارد) بنا بر اين، آنها و تهمتهايشان را به حال خود واگذار!
مشارکت و همافزایی – موضوع یادداشت و نشانی لینک متن، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
موضوع یادداشت:
پاسخهای متفاوت به اقشار گوناگون، در بیان "تفاوت انسان و حیوان".
نشانی لینک متن:
http://www.x-shobhe.com/note/11046.html
- تعداد بازدید : 1060
- 21 خرداد 1400
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت