ایرانپیان – یادداشت/مجید ر.: دوباره زمان انتخاب من [ما] رسید، منتهی نه انتخاب لوازمی چون جوراب و کفش و یا انتخاب منطقهای برای سفر تفریحی و سایر انتخابات مباح، بلکه انتخاب خدمتگزار و امانتداری که بخش مهمی از سرنوشت کشورم، ملتم، خودم و نسلم را به او میسپارم.
انتخاب رییس قوه مجریه، به عنوان رییس جمهور که بالاترین مقام اجرایی کشور است.
عدهای برای خدمتگزاری اعلام آمادگی کردند و در این میان عدهای نیز به عنوان برخورداران از شرایط بیشتر و واجد شرایط لازم معرفی شدند که جمعاً هشت نفر میباشند.
بدیهی است که این عده باید برای خود تبلیغات کنند و البته اطرافیان و طرفداران نیز برایشان تبلیغات میکنند و متأسفانه برخی نیز گاه به روشهای نادرستی مثل جوّسازی، شایعهپراکنی، افترا و ... متوسل میشوند. و صد البته کسانی که روشهای شیطانی را برای رسیدن به اهداف کارسازتر میبینند، اهدافشان نیز نفسانی و شیطانی است.
آیا راه بسته است؟ آیا کسی نیست مرا راهنمایی کند؟ هل من ناصر ینصرنی؟!
اما چاره چیست؟ مهم این است که من [ما] بتوانم در این امواج متلاطم تبلیغی و ضد تبلیغی، بهترین (اصلح) را بشناسم و انتخاب نمایم. آیا راه بسته است؟ آیا کسی نیست مرا راهنمایی کند؟ هل من ناصر ینصرنی؟!
آری هست. غریب نماندهایم، رها نشدهایم و نور ولایت بر صراط افتاده و راه را روشن میکند و بر صورتها و سیرتها افتاده و چهرههای واقعی را نشان میدهد، تا حجت بر من تمام شود. پس من نیز بر اساس همان معیارها میشناسم و انتخاب میکنم.
معیار اول – هدف از حضور در عرصه انتخابات است:
فقط این مهم است که چه کسی برای خدا به میدان آمده است و آیا احساس تکلیفشان خدایی است یا هوای نفس و دیگران بر آنان تکلیف کردهاند؟
در زندگی فردی و اجتماعی، در عرصههای گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ...، هیچ معیاری ارزشمندتر و روشنگرتر از «هدف» نیست.
البته همه شعارهای قشنگی میدهند، همه ابراز میکنند که «احساس تکلیف کردهاند» اما فقط این مهم است که چه کسی برای خدا به میدان آمده است و آیا احساس تکلیفشان خدایی است یا هوای نفس و دیگران بر آنان تکلیف کردهاند؟
لذا مقام ولایت فرمود: کسانی به میدان بیایند که مصداق «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا – کسانی که میگویند ربّ ما الله است و سپس استقامت میکنند» باشند.
شاید همه این ادعا را داشته باشند، اما به قول معروف «يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ». با یک نگاه هر چند سطحی و تعمقی هر چند کوتاه به گفتارها، رفتارها، عملکردها، سوابق و ...، به راحتی میتوان فهمید که کدامیک برای خدا به میدان آمدهاند و اگر إنشاء الله همه خدایی هستند، درصد خلوص کدامشان در این هدف بیشتر است و کدام یک تقوا و ترسشان از خدا کمتر است؟
معیار دوم – ساده زیستی است:
این دیگر نیازی به تفسیر و تأویل ندارد، همگان میشناسند، میبینند و میدانند.
عموم ما مردم از روی اختیار و یا جبر و ناچاری، مردمان سادهزیستی هستیم. اقتصاد معشیتی ما حد متوسط است که با شدت یافتن تورم، سیر نزولی دارد؛ پس کسی که خودش ساده زیست نیست، نه مرا [ما را] درک میکند و نه اصلاً از مشکلات من [ما] خبر دارد و آنها را لمس کرده است.
اول از همه نگاه میکنم که کدامشان کاخ نشین و قصر نشین نیستند و بعد میبینم که دفاتر اداری و زندگی کدام یک و خانوادهی محترمشان، اشرافی یا دست کم تجملاتی نیست
انتخاب ساده زیست در میان این هشت نفر کار دشواری نیست؛ اول از همه نگاه میکنم که کدامشان کاخ نشین و قصر نشین نیستند و بعد میبینم که دفاتر اداری و زندگی کدام یک و خانوادهی محترمشان، اشرافی یا دست کم تجملاتی نیست.
به احتمال قوی یک یا چند نفری در همین مرحله رفوزه میشوند و یا به تناسب در ردههای پایینتر جدول قرار میگیرند.
معیار سوم – برخورداری از عزّت شخصی و سیاسی است:
گویا نوکرمآبی و خودناباوری در ذات برخی نهادینه شده است. این قبیل افراد رییس جمهور هم که بشوند، همیشه دیگران را ارباب دانسته و خود و ملتشان را نوکر فرض میکنند.
لذا نور ولایت در تبیین معیارهای انتخاب اصلح تأکید نمود که در میان همین هشت نفر به کسی رأی دهیم که چنین درک و احساس عوامانه و حقیرانهای ندارد یا کمتر دارد:
«مقام معظم رهبری: مبادا در تبلیغات، به برخی افراد معاند در خارج و یا حتی در داخل، چراغ سبز نشان دهیم زیرا دشمن در تلاش است تا مردم را مأیوس و ناامید کند و متأسفانه برخی حنجرهها و زبانها و قلمهای بیتقوا هم در داخل حرف آنها را تکرار میکنند.»
پس کسانی که همیشه به دشمن چراغ سبز نشان دادند و با وقاحت تمام هنوز هم نشان میدهند، از فهرست انتخاب من [ما] حذف میشوند
پس کسانی که همیشه به دشمن چراغ سبز نشان دادند و با وقاحت تمام هنوز هم نشان میدهند، از فهرست انتخاب من [ما] حذف میشوند.
معیار چهارم – عدم سوء استفاده از بیتالمال است:
عقلانیت این معیار و نیز تشخیص آن بین نامزدها، راحتتر از سایر موارد است. از این رو ایشان نیز تصریح میکنند که مردم این تبلیغات را میبینند و قضاوت میکنند.
به وضوح مشخص است که کدام یک از نامزدها و تا چه میزان از بیت المال (معنوی و مادی) یا به قولی اعتباری و ریالی (و حتی دلاری) برای تبلیغات خود سوء استفاده کرده و میکنند.
آیا در میان نامزدها، کسانی را نمیشناسیم که سالهاست با سوء استفاده از موقعیتشان، بیتالمال این ملت شریف، مظلوم و همیشه در صحنه تا پای جان را حرام تبلیغات مستقیم و غیر مستقیم خود میکنند؟ آیا برخی از آنان چند دهه، و برخی دیگر چند سال به این رفتار ناپسند عادت نکرده و به این بیماری صعب العلاج مبتلا نیستند؟ پس آنها نیز حذف میشوند.
معیار پنجم: عدم اتکا به سرمایههای مشتبه به حرام دیگران است:
این نیز معیار بسیار روشن و تمیز دهندهای است. میدانیم که متأسفانه هزینهی تبلیغات، آن هم با شیوههایی که به ویژه پس از دوم خرداد باب کردند، بسیار گزاف است و میدانیم که نه تنها هیچ نامزدی چنین سرمایهای ندارد، بلکه به فرض داشتن نیز به هیچ وجه از جیب مبارک خود هزینه نمیکند.
دورِ پیش یکی از همین ولخرجها گفته بود: «در انتخابات باید میلیاردی خرج کرد، اما نه از سرمایهی خود»
شنیدم دورِه پیش یکی از همین ولخرجها گفته بود: «در انتخابات باید میلیاردی خرج کرد، اما نه از سرمایهی خود»؛ لذا جبراً باید عدهای سرمایهدار حقیقی و حقوقی از اینها حمایت مالی کنند یا به قول معروف «اسپانسر» شوند.
اسپانسر هم که عاشق چشم و ابروی کسی نیست، بلکه امتیاز و رانت میخواهد، اما مهمتر آن که سرمایهی برخی از حامیان مالی، یا حرام است و یا شبههناک (مشتبه به حرام). به قول حافظ:
«صوفی شهر بین که چون لقمه شبهه میخورد – پار دُمش دراز باد، آن حیوان خوش علف»
بدیهی است نامزدهایی که با حمایت چنین سرمایههای حرام و یا دست کم مشتبه به حرام به میدان خدمت آمدهاند، نه تنها خدمتی از آنان ساخته نیست، بلکه حتماً خیانت خواهند کرد. پس آنان نیز حذف میشوند:
«مقام معظم رهبری: مردم درخصوص نحوه تبلیغات داوطلبان و همچنین نحوه هزینهها و ریختوپاشها قضاوت خواهند کرد و کسانی که برای تبلیغات انتخابات، از بیتالمال یا پول مشتَبه به حرامِ برخی افراد دیگر استفاده کنند، نخواهند توانست اطمینان مردم را به سوی خود جلب کنند.»
معیار ششم: پرهیز از سیاهنمایی، تنفر برانگیزی و تخریب دیگران است:
این هم معیار بسیار دقیق و روشنی است. به وضوح شاهد بوده و هستیم که برخی فقط روی موج تخریب اصل نظام، گذشته کشور و شخصیت دیگران سوار هستند، چرا که از خود چیزی برای ارائه و جلب نظر ندارند.
این عده همهی دستاوردها را له میکنند، همهی موفقیتها را نوعی شکست جلوه میدهند، همهی پیشرفتها را عقبافتادگی بر میشمرند، همهی امتیازات مثبت را منفی قلمداد میکنند، همیشه نصفهی خالی لیوان را میبینند ... و دائم در حال سیاهنمایی، القای ضعف و بدبختی، شیوع ترس و ناامیدی، ایجاد تنفر از اهداف، عملکردها، شخصیتها و سلیقههای متفاوت هستند و برای مطرح نمودن خود، دیگران را تخریب میکنند تا روی نعش آنان جشن عروسی به پا کنند. طبعاً اینها نیز حذف میشوند.
«مقام معظم رهبری: كار را با حماسه، با شور، با غيرتمندى، اما بدون چالش، بدون منافرت پيش ببرند. ظرافت كار اينجا است كه ممكن است سكون و سكوت و جمود و خمودگى وجود نداشته باشد، نشاط باشد، تحرك باشد، در ميدان و در عرصه گفتگو باشد - گفتگوهاى گرم و داغ - درعينحال نفرتپراكنى نباشد؛ اين میشود»
فقط یک نفر:
اصلح، نمیتواند چند نفر باشد، صفت تفضیلی است و فقط به یکی در میان بقیه صدق میکند؛ تازه اگر بقیه صالح باشند، این یکی در میان آنان اصلح است.
پس، باید به یک نفر برسیم. شاید اگر امتیازات و ویژگیهای مثبت نامزدها را به یک دیگر تطبیق داده و مقایسه کنیم، نتوانیم با اطمینان قلبی یکی را انتخاب کنیم.
اما وقتی با عقلانیت، قاطعیت و حجت شرعی و نیز بر اساس معیارها، اقدام به حذف کنیم، در نهایت همان «یکی» باقی میماند.
پس روش حذفی بهتر، زودتر و یقینیتر جواب میدهد. حذف هفت نفر بر اساس معیارها و انتخاب یک نفر، روشنتر و راحتتر است.
موفق باشیم.
ان شاء الله