یادداشت سردبیر: نقش و اثر رسانهها در فرهنگسازی و تغییر نگاه، سبک زندگی و رفتارها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ و صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ - اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج.
سلام بر شما؛
در این نوشتار، به رسانههای داخلی یا خارجی اشاره نشده است، بلکه اصول و چارچوبهای کلی تبیین شده است.
اگر چه امروزه به شبکههای رادیویی و تلویزیونی، ماهوارهای و نیز شبکههای فضای مجازی و امکانات صوتی و تصویری چون نمایش فیلم در سینما و ...، «رسانه» میگویند، اما دقت داشته باشیم که «رسانه»، هر گونه وسیلۀ ارتباطی و پیامرسانی را شامل میگردد؛ خواه مطبوعات و کتاب باشد، یا منبر و جایگاه سخن (تریبون)، یا حتی سخن گفتن یک نفر در یک جمع.
اما مقصود ما در این نوشتار، همان مصادیق «رسانه» در اذهان عمومی میباشد و برای این که نقش و اثر رسانه را بدانیم، باید راههای نفوذش را بشناسیم.
چشم و گوش
اگر چه هر پیامی، انسان را مخاطب قرار میدهد و اثر گذاری بر ذهن و قلب را دنبال میکند، اما دریافت آدمی از محیط اطراف، با دو عضو «چشم و گوش» انجام میپذیرد و مقصود همین چشم و گوش ظاهری میباشد. پیام دریافت شده، برای ادراک به قلب (جان) ارسال میشود و «چشم و گوش باطن - سمع و بصر» این دادههای ظاهری را دریافت میکنند و دوباره نتایج را برای تجزیه و ترکیب به مغز و برای پذیرش و موضعگیری، به قلب میدهد.
از اینرو، خداوند متعال ضمن تذکر به اهمیّت چشم و گوش، آنها را مسئول اعلام نمود و مسئول یعنی مورد سؤال واقع میشوند. هم چشم و گوش ظاهر به گفتار درمی آیند و گواهی میدهند که چهها دیدند و شنیدند و هم از انسان پرسیده میشود که با این دو ابزار مهم، چه دیدی و چه ندیدی و چرا - چه شنیدی و چه نشنیدی و چرا؟! و از قلب میپرسند: چرا درک کردی و چرا درک نکردی؟ چرا دوست داشتنی و چرا دشمن داشتی؟! لذا فرمود:
«وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا» (الإسراء، 36)
- از آنچه نمیدانی پيروی مكن، چرا كه گوش و چشم و دلها همه مسئولند (وظایف و رسالتی دارند که باید به انجام برسانند و در برابرش پاسخگو خواهند بود)!
*- البته چه بسا چشم و گوش ظاهری در انسانی با اختلال مواجه شده باشد، حتی نابینا یا ناشنوا شده باشد، اما «سمع و بصر باطنی» داشته باشد؛ و چه بسا چشم و گوش ظاهری در انسانی کار کند، اما چشم بصیرتش کور و گوش شنوایی حقیقتش کَر شده باشد! چنان که فرمود:
«أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ» (الحج، 46)
- آيا آنها سير در زمين نكردند تا دلهائی داشته باشند كه با آن حقيقت را درك كنند يا گوشهای شنوائی كه ندای حق را بشنوند؟! چرا كه چشمهای ظاهر نابينا نمیشود بلكه دلهائی كه در سينهها جای دارد بينائی را از دست میدهد!
کار رسانه
اولین کار «رسانه»، جلب توجه «چشم و گوش» میباشد؛ چرا که تا توجه جلب نشود، هیچ پیامی دریافت نخواهد شد و جهتگیریها نیز پس از «توجه» اتخاذ میگردد.
مقصود از «توجه» نیز هر صدا یا صحنهای نیست که ناگهانی و برای مقطعی بسیار کوتاه، سبب توجه شود؛ بلکه توجهی است که موجب اثرگذاری گردد.
انسانشناسی
از اینرو، رسانههای مؤثر، برای هر پیام خود، خواه اخبار و گزارشات باشد، یا فیلم و سریال و پویانمایی و ...؛ جامعۀ هدف را مورد شناسایی قرار میدهند؛ انسانشناسی، روانشناسی، جامعهشناسی، اخلاقشناسی، رفتار شناسی، شناخت عوامل مؤثر، شناخت ذوقها، شناخت خوشآمدنیها و بدآمدنیها و ...؛ همه در یک پیام هدفمند، لحاظ میشوند؛ هر چند ممکن است رسانههایی، بسیار بیهدف و بیمطالعه، برنامهای بسازند تا زمان را پُر کنند، بودجهای هزینه کنند و گزارش کار بدهند!
به عنوان مثال:
●- از وقتی در امریکا، شلیک و کشتار مردمان در کوچه و خیابان توسط پلیس زیادتر شده، تولید فیلمها و سریالهایی که در آنها به اهمیّت نقش پلیس - سختی کار پلیس - خطرات متوجه پلیس - خدمات پلیس به مردم - گذشت پلیس از جان و مال و همسر و فرزند، در راه خدمت به مردم و ...، نیز فزونی یافته است.
●- از وقتی که قتل عام عمومی مردم (به ویژه مسلمانان در سرتاسر جهان)، در اولویت سیاستهای نظام سلطه قرار گرفته است؛ فیلمها و سریالهایی ساخته میشود که موضوع آنها تهدید یک شهر یا حتی یک ایالت در امریکا، به بمبگذاری هستهای، شیمیایی و ...، از سوی یک گروه مسلمان یا روسی میباشد که دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی، حفاظتی و ...، طی یک عملیات پیچیده و سختی، آن را کشف و خنثی میکنند!
●- ترویج بدترین رذیلههای فرهنگی، اخلاقی و رفتاری، چون همجنسگرایی، شرابخواری و عادیسازی روابط نامشروع به ویژه از سوی زنان متأهل (حتی همسر رئیس جمهوری، وزیر، وکیل، پلیس و ...)، تقریباً در تمامی فیلمها و سریالها مشهود میباشد.
جهت دادن به حبّها و بغضها
محبّت (دوست داشتن)، نه تنها ریشۀ هر نوع موضعگیری و هر حرکتی میباشد و نه تنها ایجاد کنندۀ انگیزه حرکت میباشد، بلکه هدف و غایت از هر حرکتی نیز نزدیک شدن و رسیدن به محبوب (خوشآمد) میباشد.
شناخت (معرفت)، در هر امری مقدم هست، اما در نهایت آدمی به سوی کسی یا چیزی یا کاری میرود که آن را دوست دارد و اگر به سوی چیزی یا کاری برود که آن را دوست ندارد نیز به خاطر دوست داشتن قویتر چیز دیگری میباشد، مثل این که کسی به خاطر حفظ سلامتی، به عمل جراحی راضی میشود.
دوست داشتن و بدآمدن [حبّ و بغض]، همیشه با هم هستند و مانند دو بال برای پرواز عمل میکنند؛ هر کسی هر چه را دوست داشته باشد، از نقطۀ مقابل و مزاحم آن بدش میآید، از سد راه رسیدن به محبوب، متفنر میباشد؛ لذا میکوشد تا از مغبوض فاصله بگیرد و یا حتی با آن درگیر شود و به محبوب نزدیکتر گردد.
کار رسانه، جهت دادن به «حبّها و بغضها» میباشد؛ القا میکند که این را دوست داری و از آن خوشت نمیآید و یا اگر غیر از این است، باید تغییر دهی.
القای امنیت و ناامنی
در امریکا سالانه بیش از هزار نفر، فقط به ضرب گلولۀ پلیس کشته میشوند و هزاران نفر نیز در مدارس، ورزشگاهها، پارکها و حتی بیمارستانها، به ضرب گلولۀ افراد عادی ولی مسلح کشته میشوند و آمار سایر جنایات، از جمله تجاوز به دختران، زنان، کودکان و حتی پسران و مردان، وحشتناک است؛ اما اذهان عمومی، امریکا را امن و ضامن امنیت جهانی میداند، این کار رسانه است؛ چنان که متقابلاً جمهوری اسلامی ایران را که امنترین کشور دنیاست، ناامن معرفی میکنند. این نیز کار رسانه است.
حمله
نمیشود فقط جذب نمود، بلکه جذب نیز به همراه دفع است. اگر گفتید که سلامتی خوب است و باید در حفظ آن بکوشید، باید بگویید که مراقب بیماریها باشید - اگر گفتید که کسب علم خوب و لازم است، باید به بیسوادی و نادانی، حمله کنید.
اگر به سوی خداوند سبحان و ایمان به او، دعوت شدهاید، حتماً شیاطین جنّ و انس به عنوان دشمنان شما معرفی شدهاند که باید از آنان دور شوید، حتی شده با مبارزه.
بنابراین، رسانه در عین حال که جذب دارد، دفع هم دارد. یعنی در عین حال که خوشایند هدفمند خودش را تبلیغ یا حتی القا میکند، به نقطۀ مقابلش حمله میکند تا منفور واقع شود.
*- حملۀ شبکههای اجتماعی فارسی زبان در رسانههای ماهوارهای و فضای مجازی، به اصل اسلام، اصل ولایت، اصل هویت اسلامی و ایرانی، به اصل مواضع مردم علیه نظامات سلطه به سرکردگی امریکای جنایتکار، به اصل دشمنی با اسرائیل، به اصل ازدواج، به اصل غیرت [نپذیرفتن غیر در حریم]، به اصل حجاب و ... برای چیست؟! برای این است که به موازات دعوت و جذب به کفر و شرک، غربزدگی، بیهویتی و بیغیرتی، فسق و فساد و فحشا، سرسپردگی و نوکری و ...، باید به نقطۀ مقابلش حمله شود.
تکرار
«تکرار» نفش بسیار مهم و مؤثری در شکلگیری دارد. خداوند سبحان در قرآن کریم میفرماید: «هر صبح و شام، تسبیح بگویید» و برپایی نمازهای پنجگانه، همه تکرار است، چنان که به استمرار تلاوت قرآن مجید، اذکار و دعاها توصیه شده است.
«تکرار»، نه تنها سبب یادآوری (ذکر) و مانع از فراموشی میگردد، بلکه نقش القایی دارد، تا آنجا که در وجود انسان نقش میبندد یا به تعبیری «ملکۀ» انسان میشود.
به عنوان مثال: غرب در راستای سیاست اسلام هراسی و مسلمان ستیزی، القائاتی مبنی بر بیفرهنگ، عقب مانده، خشن و تروریست بودن مسلمانان را شبانه روز تکرار میکند؛ -یا- تمامی مقامات سیاسی جهان میدانند که جمهوری اسلامی ایران، در سیاستها و برنامههای هستهای خود، در پی تولید بمبهای اتمی نمیباشد؛ اما مرتب تکرار میکنند که تمامی دشمنیها و اقدامات ما، برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای میباشد و ... .
«تکرار»، فقط با گفتار یا نمایش یک صحنه یا صحنههای مشابه به انجام نمیرسد، بلکه یک مقصود را به اشکال و قالبهای متفاوت تکرار میکنند.
به عنوان مثال: فرض کنید که مردم ما، طی حدود سی سال تماشای فیلمها و سریالهای ایرانی، با هر موضوعی (ژانری)، خواه فرهنگی باشد، یا خانوادگی، یا سیاسی، یا پلیسی و ...، مرد در جایگاه پدر و همسر را در برابر خانواده، متهم و محکوم ببیند، خواه در نقش منفی باشد یا مثبت! بازخورد این القائات تکراری، به ویژه برای دختری که دست کم از هفت سالگی تا 25 سالگی، همین معنا را دریافت داشته، چه خواهد بود؟!
یا فرض کنید که مرتب در آگهیهای تجارتی ببینید که مرد در خانه، پیشبندی بسته و مشغول آشپزی یا ظرفشویی میباشد، ناگهان همسرش، بسیار زیبا، خوشپوش، با آرایش تمام و خندان، از سر کار در بیرون از منزل، با یک قوطی روغن یا مایۀ ظرفشویی وارد میشود و کار مرد را آسان مینماید!
از اینرو، اگر تمامی برنامههای رسانههای قدرتمند غربی را طی چند دهه اخیر رصد نمایید، متوجه میشوید که به غیر تغییر اخبار که به وقایع روز اشاره دارد، همه و همه، حاوی پیامهای تکراری میباشند و همان اخبار و گزارشات روز نیز جهت، آهنگ و رنگ تکراری دارند.
*- البته اصول و نکات مهم دیگری هم هستند که شرح آن در این مختصر نمیگنجد، فقط دعا میکنیم و انتظار داریم که سیاستگذاران رسانهای ما [چه دولتی و چه شخصی] نیز اصول اثر گذاری مثبت را بشناسند و لحاظ نمایند. إن شاء الله.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛
وَ الحَمدُ لله ربِّ العالَمین؛
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته .
- تعداد بازدید : 208
- 19 دی 1402
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت