کارگردانان محترم! مصرانه از شما میخواهیم به هیچ وجه فیلم یا سریالی راجع به جنگ نسازید
به قلم: ع. چینی چیان
حضرت امام خمینی (ره) در همان بحبوحهی جنگ که اجازه نمیداد هیچ مسئلهای جنگ را تحت الشعاع قرار دهد و حتی بسیاری از سیاسیون وقت از این شرایط نهایت سوء استفاده را در تحمیل خواستهای خود به نظام مینمودند، فرمود: «سلاح تبلیغات برندهتر از سلاح جنگ است». و باید اذعان داشت که امروزه ما [مردم] به مراتب بیش از دیروز به نقش تبلیغات، به ویژه در عرصهی فیلم و سریال واقفیم، چرا که جنگنرم یک لحظه نیز رهایمان نکرده است و ترکشها و گازهای شیمایی آن در هر لحظه و هر سنگر کشتهها و مجروحین بسیاری از ما میگیرد. لذا درخواستمان از کارگردانان بسیار محترم فیلمها و سریالهای ایرانی، مبنی بر خودداری از تولید فیلمها و سریالهای جنگی، نه تنها ناشی از عدم شناخت نسب به نقش هنر هفتم در ثبت وقایع تاریخی یک کشور و نیز فرهنگسازی نیست، بلکه به علت اشراف کامل به اهمیت این حربهی تبلیغاتی میباشد.
قاعده در کشوری که دورهی کوتاه یا بلند مدتی را در جنگ سپری کرده، این است که وزارتخانهها و سازمانها و ارگانهای مربوطه، از کارگردانان و نویسندگان فیلم و سریال دعوت میکنند تا توجه ویژهای به این فصل تاریخی کشورشان داشته باشند و با اختصاص دادن سرمایههای کلان و امکانات و ملزومات لازم از آنها تقاضا میکنند تا فیلمهایی بسازند که مردم کشورشان به جنگی که گذشت، افتخار کنند و جوانانشان آرزوی قرار گرفتن در چنین جایگاهی را در دل بپرورانند. اگر چه خود مهاجم، ظالم و خونریز باشند. لذا شاهدیم هنوز اگر فیلمی راجع به جنگ جهانی اول و دوم تولید کنند، چشمها را خیره، حواسها را متمرکز و تحسینها را بر میانگیزد. حتی در فیلمهای به قول شما گیشهای و به قول ما مردم [که به زعم شما هنر نشناس هتسیم] کیلویی، مثل رامبو، که نشان میدهند یک سرباز سادهی آمریکایی میتواند به تنهایی اسرای آمریکایی را از ویتنام (پس از آن جنایات و نسلکشیها) نجات دهد و یا میتواند به تنهایی افغانستان و مردم مظلوم افغان را به پیروزی برساند، بگونهای داستان نویسی و صحنهپردازی و کارگردانی و بازیگری شده است که بیننده به رغم آگاهی از ظلمها و نسلکشیها و کشورگشاییهای آمریکای مهاجم، منتظر و مترصد پیروزی ستارهی امریکایی میماند. هنوز وقتی فیلمی میسازند که در آن فلسطینی مظلوم را تروریست و هواپیماربا و بمبگذار معرفی میکنند، به گونهای است که حتی تماشاگر مسلمان که عمریست هدف و قربانی حملات تروریستی صهیونیسم بینالملل بوده است، مترصد پیروزی منجی آمریکایی میماند تا فلسطینی را به شدیدترین روشهای ممکن از پا درآورد.
اما در چنین دوران شکوفایی و نقشآفرینی فیلم و سریال، کار ما چنان نابسامان و اسفبار شده است که از کارگردانان بسیار محترم خود، عاجزانه تقاضا میکنیم که لطفاً اگر دین ندارید، دست کم آزاده باشید و اگر حب وطن ندارید، لااقل خائن و وطنفروش نباشید و هیچ فیلم و سریالی که به نوعی اشاره به جنگ دارد نسازید، چه رسد به فیلم جنگی. چرا که به قول معروف «بد دفاع کردن از خوب حمله کردن زیان بخشتر است».
از روزی که اولین فیلم جنگی به نام «بلمی به سوی ساحل» که گویا با کپی از فیلم امریکایی «دوازده مرد خبیث» در حوزهی هنری و تحت ریاست آقای زم تولید و اکران شد، تا دورهای که فیلمهای سنگینی چون از «از کرخه تا راین» یا «آژانس شیشهای» به نمایش گذاشته شد، تا دورهی فیلمها و سریالهایی چون «برج مینو»، «لیلی با من است»، «دوئل»، «کیمیا»، «فقسی برای پرواز» ... به صحنه آمد و خلاصه تا امروز که حتی فیلمها و سریالهای در پیت [البته به اصطلاح ما تماشاگران و مخاطبان بیهنر و قدر نشناس] کثرت فراوانی دارد، نه تنها هنوز فیلم یا سریالی تولید نشده و ندیدیم که از واقعیات جبهه بگوید، از رشادتها و ایثارها، از نبوغها و شجاعتها بگوید، شور و اشتیاق و افتخار مذهبی و ملی دفاع را برانگیزد و ...، بلکه هنوز فیلم یا سریالی ندیدیم که مسخره نکند و یا دست کم بدبینی و یأس و ناامیدی را القاء ننماید!
کارگردانان محترم! جهت آگاهی بیشتر شما که گویا همین امروز از کرات دیگر به زمین آمده و از بخت بدتان سیارهی بلندپروازتان صاف وسط جمهوری اسلامی ایران به زمین نشسته است، و برخی دیگر نیز گویا در تمامی مدت در خارج تشریف داشتید و به طور کلی با فرهنگ و تاریخ این مملکت و این ملت بیگانه هستید، به اطلاع میرسانیم که ملت ایران جنگی هشتساله با تمامی ابرقدرتها و ایادیشان را با افتخار، صلابت و پیروزی پشت سر گذاشته است و دلیل پیروزیاش هم باقی ماندن تمامیت ارضی ایران و نیز راحتی شما در عیش و نوش و مسخره کردن آنهاست.
در این جنگ به غیر از ارتش بعث با تمامی امکاناتش، شورویها با میگهایشان، آمریکاییها با آواکسها و فانتومهایشان، انگلیسیها با تانکهای چیفتنشان، آلمانیها با بمبهای شیمیاییشان، فرانسویها با موشکهای کروزشان، ایتالیاییها با ناوهای جنگیشان، اسرائیلیها با مینها، مسلسلها، سلاحهای سبک و افسران جنگیشان، اعراب با پولهایشان و سایر کشورها نیز با پیوستن به تحریمها و حمایتشان از صدام حضور داشتند. در واقع آن چه در آن هشت سال گذشت، جنگ جهانی کفر بر علیه یک ملت تازه انقلاب کرده و فاقد ارتش و تسلیحات بود.
قطعاً هر چقدر هم تلاش کنید، در نتیجهی جنگ که نمیتوانید تشکیک کنید، چرا که به وضوح میبینید و از غنائمش بیش از رزمندگان بهره میبرید. اما واقعاً گمان میکنید که این جنگ را یک عده احمق، ساده، یا لومپن، دزد، قاچاقچی، عاشق فراری و گدای وام به پیروزی رساندهاند؟! یا آن که در تداوم کشتار، اما این بار در عرصههای جنگ نرم، عمدی دارید؟ قضاوت با خودتان. پاسخ دهید.
تا کی ببینیم که رزمنده شب نامزدی یا عقدش، همه چیز را رها کرده و از سر سفرهی عقد، بی اطلاع دیگران، بیرون رفته و از اتفاق اتوبوس هم آنجا ایستاده و او سوار میشود و یک راست به جبهه میرود؟ تا کی شاهد باشیم که بسیجی از جبهه برمیگردد و ناگاه با مراسم خواستگاری یا عقد و عروسی همسر دلبندش روبرو میگردد؟ تا کی میخواهید به بهانهی دفاع از رزمندگان نشان دهید که همگی پس از بازگشت، ذلیل، سرخورده، پشیمان، بیمار روحی و منزوی شدهاند؟! البته ممکن است در طول 8 سال جنگ، چند مورد ناهنجاری هم وجود داشته باشد، اما چرا دوربینهای شما این قدر مگس صفت هستند؟
جهت اطلاع بیشتر لازم به ذکر است که در این جنگ سه قشر شرکت داشتند که عبارتند از: ارتش جمهوری اسلامی ایران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج [مردم]. اکثر قریب به اتفاق تشکیل دهندگان این اقشار، مؤمنین خالص، فرماندهان لایق، پزشکان متعهد و دلسوز، مهندسین کارآمد، مبتکرین فداکار، طراحان نابغه و هنرمندان واقعی رشادت و ایثار [مردم از اقشار و طبقات متفاوت] بودند و همگی پس از پایان جنگ با قدرت و صلابت بازگشته و به جهاد بزرگترشان در جنگ نرم ادامه میدهند که نمونهی حضور تعیین کنندهی آنها در روزهای قدس، 22 بهمن و یا خنثیسازی فتنهها شاهدیید. لذا این تحفههایی که شما به عنوان رزمنده معرفی میکنید یا صحنههایی که نمایش میدهید، یا هیچ واقعیتی ندارد، یا در نهایت مانند دستمال کثیفی است که شخصی برخوردار از فرهنگی پایین یا از روی اهمال، آن را در کوچهای نظیف در شهری زیبا انداخته است. و شما خرسند و خوشحال، پرواز کنان بر روی آن مینشینید تا ارتزاق کنید.
بگذارید همانطور که شما با جسارت و صراحت و نهایت اهانت، همهی اعتقادات، باورها، ایثارها، رشادتها و حتی شهادتها را به باد تمسخر میگیرید، بنده هم با صراحت تمام از شما انتقاد کنم:
آخر ای بیانصافها، در طی این جنگ بزرگ تحمیلی که 8 سال به طول انجامید، چند نفر احمق به دنبال هیزی به چشم و ابروی دختری عاشق شده و به دنبال معشوق به خرمشهر رفته و در آنجا اسیر شدهاند و پدر برادر را برای یافتن او فرستاده و او نیز اسیر شده است؟ چند نفر به خاطر وام به جبهه رفتهاند؟ چند نفر رفتهاند تا عکسی بگیرند و برگردند؟ چند نفر در خواب گیر افتادند؟ چند نفر اشتباهی در گروهی بر خورده یا در اتوبوس خوابشان برده و سر از جبهه درآوردهاند ...؟! نتیجهی غیر منطقی و پیام تمامی فیلمها و سریالهایی که شما به تماشاگر القاء میکنید این است که هیچ رزمندهای برای دفاع از دین و مملکتش به جبهه نرفته است.
الحمد لله آن موقعی که حضرات برای عمل جراحی باد فتق خود یا زیبایی به اروپا سفر میکردند و بیمارستانها و پزشکان داخل را قبول نداشتند، اعزام مجروح جنگی به خارج با محدودیتهای بسیاری مواجه بود. زیر 50٪ به علت کثرت و احتمال معالجه در داخل اعزام نمیشد، بالای 75٪ نیز به علت قطع امید از معالجه اعزام نمیشد و جانبازان بین این دو حد نیز یا موفق به اخذ پذیرش و ویزا نمیشدند و یا از پول کافی جهت هزینهی خود و همراه برخوردار نبودند و فقط چند نفر معدودی اعزام شدند. حال در میان این همه جانباز، چند جانباز شیمیایی در شهر کلن آلمان از آن چه کرده پشیمان شده و قصد اخذ پناهندگی کردهاند؟ چند جانبازی که بینایی خود را در راه خدا دادهاند، در کنار رودخانهی راین بر سر خدا فریاد معترضانه کشیدند که «چرا اینجا»؟ چند پاسدار سراغ دارید که برای اعزام هم سنگر مجروحشان به خارج، مانند تروریستها آژانس مسافربری را به محاصره درآورده و مسافرینش را به گروگان کشیده باشند؟ اگر ما بر این باورها بودیم یا از این کارها بلد بودیم که امروز عرصه فیلم و سریال به دست شما نمیافتاد.
آخر ای بیانصافها! در میان حملات گستردهی شیمیایی عراق به جبههها و حتی برخی از شهرها، کی سابقه داشته است که «باقالی» باد معده خارج کند و هم سنگران گمان کنند که بمب شیمایی منفجر شده است و ماسک بزنند و یک جبهه به خاطر خروج گاز معده یک لونپن به هم بریزید؟! این گازهای فکر شماست که همهی فضای سینمای مقدس و سینمای جنگ و سریالها را متعفن کرده است.
چرا شما گمان میکنید که همهی مردم و از جمله رزمندگان، مانند شما پیرو مکتب «زن مداریسم» هستند؟! اگر یک صدم این همه دخترای خوشگل مشگل، همگی مثل حوری، همشون کاکل به سر گوگوری مگوری که شما در جبهههای ما نشان میدهید، در جبههها حضور داشتند و اگر یک صدهزارم رزمندههای ما آن طور که شما نمایش میدهید، در جبهه مشکلی جز همین گوگوریها نداشتند که جنگ در همان آغاز و بسیار زودتر از پیشبینی امریکا یا ادعای سردار قادسیهی خیالی [صدام]، به نفع رژیم بعث به پایان میرسید. آیا نمایش این همه گذشت و ایثار رزمندهها و نیز خانوادههای محترمشان، این شجاعت دست کشیدن از عشق و عاشقبازیهای هندی و دختربازیهای تو پارتی و پارک، این است که شما این دختران گوگوری مگوری را که حتی در بیانانها آرایششان نه تنها پاک نمیشود، بلکه در هر ملاقات به روز و تازهتر میشود و حتی زیر بارش خمپارهها در پی لوندی و یا گردنکلفتی فمینسمی در محکوم کردن مرد مقابل خود (رزمنده) ادامه میدهند، به جبههها بفرستید تا آن دیار مقدس نیز از گزند شهوات شما و خدمات بیدریغ و بیاجرتان به گسترش فرهنگ منحط فمینیسم مصون نماند؟!
آقایانی که به هنگام قرار گرفتن پشت دوربین برای مصاحبه، چنان قیافهای به خود میگیرید که گویا جز شما هیچ کس فهم و شعور و هنری ندارد، باور بفرمایید که ظاهراً آن «گوزینه»ای که اشاره میکنید، در وزارت ارشاد و صدا و سیما بیشتر حاکم است که شما را به عنوان نویسنده و کارگردان میپذیرند و اجازه میدهند که پول و امکانات بیتالمال را صرف ضربه زدن به اسلام، مملکت و ملت بکنید.
بدیهی است وقتی «گوزینه»ی شما به جای گزینش مردان الهی جعل میشود، در میان میلیونها رزمندهی مؤمن، خالص، جان برکف، شجاع، فکور و در یک کلمه «انسان»، دزدها، قاچاقچیها، مخدریها، معتادها، عاشق پیشههای دخترباز، سادهها، لومپنها، حقهبازها و ...، که همگی «گوزینه»ی شما وتخیلاتتان و ابزار تحقق اهدافتان در جنگ نرم هستند به جبههها میروند و جالب آن که در این جبهههای ساختگی شما، هر چه سپاهی و ارتشی هست، خشک و متعصب و یک دنده و حرف نفهم و کج اندیش میشوند، هر چه روحانی است، دغلباز و ریاکار و عوام فریب میشوند، هر چه بسیجی است، احمق و لوده و بیتربیت و باری به هر جهت میشوند ...، و هر چه فداکار، ایثارگر، ناجی دیگران، دلسوز، شجاع و ... است، از همین لومپنها بیرون میآيد؟!
بدیهی است در چنین جبهههایی، مردم بیگناه و شجاع اسیر شدهی خرمشهری، در خودروی دشمن و خوشحال از اسارت، دنبک میزنند و تصنیفهای کافههای روحوضی قدیم را میخوانند و دزدها و قمهکشها، پشت تیربار مینشینند و دشمن را تار و مار میکنند. در چنین جبهههایی سپاهیهای متبحر، کارکشته و رزمندهای که امریکا را به زانو درآوردهاند، با گاز معدهی یک لونپن به ماسک پناه میبرند، اما یک دزد جیببر، جان خود را فدا میکند تا جان کودکی را از شیمایی شدن نجات دهد؟! در جبهههای شما، نماز خواندن، دعا و عبادت شبانه، سینهزدن در اتوبوس و ...، با لوده نشان دادن بسیجیها به تمسخر گرفته میشود، اما لاتهای جعلق بینماز و بیایمان که اتفاقی و ناخواسته از جبهه و آن هم از خط مقدم سر درآوردهاند، با هوشیاری کامل مبارزه کرده و در خون خود میغلطند تا جنگ به پیروزی رسد؟!
خلاصه، درد بسیار است. ولی بس است دیگر. باور کنید آن قدر که شما با بمبارانهای تبلیغاتی در این جنگ نرم تخریب کردید، صدام نکرد و باور کنید آن قدر که شما با ترور شخصیت جنگ و رزمندگان از ما کشتید، آمریکا و رژیم بعث نکشت. لذا باز هم عاجزانه تقاضا میکنیم که لطف فرموده اصلاً به این عرصه وارد نشوید و هیچ فیلمی که حتی اشارهای به جنگ داشته باشد نسازید، چون حتماً زهر خود را که البته «نه از ره کینهست» میریزید. همان بهتر به فیلمها عشقی، با ژانر فمینستی بپردازید. کشمکش یک دختر معشوقه و چند عاشق بیغیرتش را به صحنه بکشید، پدرها را احمق و مضر به سرنوشت فرزندان نشان دهید، شوهرها را نفهم و بیشعور و ظالم معرفی کنید، دینداران را عوامهای کج اندیش و به اصطلاح روشنفکران ضد دین را مردمانی عاقل، فهمیده، اجتماعی، دلسوز و ... نشان دهید. اما دیگر به احترام خون شهداء و جانبازان و احترام خانوادههایشان، هیچ اشارهای به جنگ نکنید. لطفاً.
به نظر ما [مردم هنرنشناس]، سینمای جنگ و سینمای دفاع مقدس، آن موقعی یک قدم به فرهنگ واقعی جنگ و یک نفس به تقدس نزدیکتر شده میشود که به جای تقدیر و تشکر و جایزه دادن به امثال شما، قدرت این را داشته باشد که مانع از تولید فیلم جنگی توسط شما هنرمندان گرانمایه، که جای خود را هالیوود میدانید و نه عرصهی تنگ سیمنا و تلویزیون ایران، گردیده و برای هر گونه اشارهای به جنگ توسط شما هنرمندان بیبدلیل مدعی، جریمههای سنگین و ممنوعیت ایجاد نماید.
به امید روزی که «گوزینه»ی فیلم و سریال و کارگردان و هنرمند، دست کم در عرصهی فیلمها و سریالهایی که به نوعی به اعتقادات و باورهای اسلامی میپردازند (مانند سریالهای مزخرف تلویزیونی در ماه مبارک رمضان) و یا به جبهه و جنگ اشاره دارند، به «گزینه»ای با بصیرت، واقعگرا، هدفمند و متعهد مبدل گردد.
- تعداد بازدید : 12
- 17 تیر 1390
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت