«Iranpn - یادداشت»: مطلب بسیار جالبی از مرحوم علامه آیتالله محمدتقی جعفری (ره) تحت عنوان «استفاده از لغات بیگانه و عوارض آن» در بخش «در محضر استاد» پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (x-shobhe ) خواندم و خاطره یک انشاء با موضوع «به سوی دروازههای تمدن» در زمان شاه به یادم آمد که ضمن توصیه همه عزیزان به مطالعه مطلب مذکور از مرحوم علامه جعفری (ره) ذیلاً تقدیم میگردد.
در سال تحصیلی 6- 1355 کلاس یازدهم را در رشتهی بازرگانی و دبیرستانی واقع در خیابان کریمخانزند تهران طی میکردم. دبیرستان ما به اصطلاح خیلی مدرن و امروزی بود. البته نه این لحاظ که از امکانات تحصیلی خاص یا کلاسهای اصولی به نظر نور آفتاب و میز و صندلی و یا فضای کافی برخوردار بود، بلکه بدین لحاظ که اولین دبیرستانی بود که مختلط شده بود و مدیرش نیز خانمی بود که میگفتند خواهرزاده وزیر امورخارجه وقت «خلعتبری» است.
سرتان را درد نیاورم، سالی یک بار در سالگرد نجات شاه از حادثهی ترور در کاخ مرمر مراسم نیایش داشتیم و سالی یک بار هم باید «انقلاب سفید» و «به سوی دروازههای تمدن» را اجر مینهادیم. دو کتاب به این نامها نیز به نام شاه منتشر شده بود که باید حتماً میخواندیم. یادم هست اولین بار که آنها را خواندم با خود گفتم «این ادبیات و انشاء به شاه نمیخورد»، بعد دیدم حضرت امام خمینی (ره) در کتاب کاشفالغطاء خطاب به او مینویسد: «دست کم یک بار این کتابی که به نامت نوشتهاند را خودت بخوان - مضمون».
بگذریم، نوبت به این بزرگداشت رسید. مدارس موظف بودند تا دانشآموزان خوش ذوق خود را جمع کنند و هر مدرسه یک روزنامهی دیواری در این موضوع طراحی و تدوین کنند و به ناحیه بفرستند.
انشای من در میان سایرین بهتر بود. مدیر مدرسه مرا به دفترش خواند و با مهربانی و تشویق گفت: از مدرسهی ما تو موظفی این روزنامه را تهیه کنی. تیم و کمک هم نداری و باید روزنامهی دیواری مدرسه ما نه تنها در ناحیه، بلکه در تهران اول شود. و من هر چه اصرار کردم که به دیگران واگذار نماید، نپذیرفت.
جایتان خالی، من نیز که از سویی زیاد هم در جریانهای سیاسی نبودم و به خاطر نوجوانی با مسائلی چون اختناق، ساواک و ... آشنایی لازم را نداشتم و از سویی دیگر بسیار از عقبافتادگی کشور و ملتم غصه میخوردم، مطلبی نوشتم و آن را در قالب یک روزنامه دیواری زیبا تحویل دادم.