پوپولیستها – سلبریتیها و عرصهی سیاست / مدیران عوام و مردم عوامتر، مطلوب نظام سلطه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ - اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أبا صالِحَ المَهدی.
سلام دوستان؛
اگر به فهرست بازیگرانی که ناگهان از عرصهی هنر و نمایش، به میدان سیاست پرتاب شدند توجهی نمایید، به رابطهی مستقیم، اما پنهان این بازیگران در این میدان، پی خواهید برد.
این روزها در عرصهی سیاست، واژهی پوپولیسم (Populism)، بیشتر از سایر واژگانی چون راست، چپ، تندرو، میانهرو، اصولگرا، اصلاحطلب، دموکرات، جمهوریخواه و ...، مطرح شده و شنیده میشود و شخصیتهای به اصطلاح پوپولیست، بیش از سایر شخصیتهای سیاسی، اذهان عمومی را به سوی خود جلب نموده و مینمایند.
برخی گمان دارند که پوپولیسم، به معنای "مردمگرایی" میباشد که به ویژه در عرصهی سیاست، اگر مقدس شمرده نشود، دست کم محترم شمرده میشود؛ اما واقع مطلب این است که "پوپولیسم"، دقیقاً به معنای "عوامگرایی" و نقطهی مقابل "نخبهگرایی" میباشد.
مردمان جهان را [به ویژه در اروپا و امریکا]، به چند دسته تقسیم کردهاند: دستهی اول، نخبگان [صاحبان علم، تخصص، تجربه، مهارت و شهرت در هر موضوعی] میباشند – دستهی دوم، کسانی هستند که نخبه نیستند، اما خود را از عوام جامعه جدا کردهاند، بر این باور که از قدرت شناخت و تصمیمگیری و اثر گذاری برخوردارند. خودشان مطرح نیستند، اما به طرفدارای و حمایت از یک تفکر، نظریه، "ایسم"، حزب و جریان بر میخیزند – اما دستهی سوم، که اتفاقا اکثریت را تشکیل میدهند، همان قشر عوام جامعه میباشند، همان قشری که در ادبیات سیاسی ما، به آنها "قشر خاکستری" گفته میشود.
قشر عوام (خاکستری = اکثریت)، مردمان سادهای هستند که بیشتر آنها به لحاظ اقتصادی و معیشت، از سطح متوسط به پایین هستند و معمولاً بیشتر مشکلات، معضلات، کمبودها و بالتبع فشارها، متوجه آنان میباشد!
این قشر، از صبح تا شب یا از شب تا صبح، برای کسب اندک درآمدی، کار میکنند – بیشترشان در خانههای اجارهای زندگی میکنند – مالیاتهای مستقیم و غیر مستقیم از درآمد، از آنان اخذ میشود و کمترین خدمات نیز به آنها ارائه میگردد.
این قشر، گرایش خاصی جز همان بافت کلی و عمومی فرهنگ محیطی ندارند – همیشه گلهمند هستند و به خاطر کمبودها، فشارها و ظلمها، از زمین و آسمان و هر چه در آنهاست، انتقاد میکنند.
این قشر، از تمامی احزاب و جریانها و شخصیتهای سیاسی منزجرند و در پی یافتن شخص و شخصیتی هستند که حرف آنها را فریاد بزند، و البته کاری به سیاستها و عملکردها و راست و دروغهایش ندارند! و به همین دلیل، خیلی زود جوّزده میشوند و جریانهای خروشان شعاری، به سرعت و به راحتی آنها را با خود میبرد و به صخرههای محکم ناامیدی میکوبد؛ اما باز هم متوجه نمیشوند که خطا از خودشان و انتخابشان بوده و مقصر اصلی، خودشان هستند!
قشر حاکم:
در ممالک پیشرفته و نیمه پیشرفتهی اجتماعی که مدیران اصلی جامعه با انتخابات برگزیده میشوند، قشر حاکم، همین قشر عوام [خاکستری] هستند، چرا که اکثریت آرا به آنها تعلق دارد، اما هیچگاه خودشان حاکمیت جامعه را در دست نگرفتند، چرا که در بیشتر موارد فریب جوّسازان و شعارهایشان را خوردهاند و ظرف مدت کوتاهی پس از پیروزی در انتخابات، متوجه شدند که آن که میخواستند، این نبود!
سلبریتیها و سیاست:
گاهی تابلوهای سیاسی، چون: راست، چپ، میانه، کارگری، اصولی، اصلاحی و ... کاربرد دارد، اما گاهی دست همه رو شده و عموم مردم، از تمام آنها ناراضی هستند، بنابراین هیچ حزب، اسم و شعاری از ناحیه آنها، برای آنان جذاب و امیدوار کننده نمیباشد.
در چنین شرایطی، وقت به میدان آمدن «سلبریتیها» یا همان چهرههای شناخته شده و نسبتاً محبوب مردمی میباشد که بیشترشان در میان بازیگران هنرهای نمایشی میباشند و پس از آن فوتبالیستها!
اینها به میدان میآیند، همراه با مردم شعار میدهند، از درد و رنج و غصه مردم سخن به میان میآورند، زبان انتقاد علیه سایر مسئولان، حکومتها، احزاب، جریانها و حتی ریشهدارترین فرهنگها و عمیقترین اعتقادات مردم باز میکنند. ناگهان میبینید که هر هنرپیشهای [هر چند درجهی اول نباشد]، برای خودش فیلسوف و نظریهپردازی شده است و دائماً دم از «به نظر من» میزند! دیگر این سلبریتیها، فقط یک هنرمند و یا بازیگر نیستند، بلکه جامعهشناس، رفتارشناس، فرهنگشناس، استراتژیست و ایدئولوگ میباشند و حالا امکان مییابند که خود را در عرصهی سیاست و ادارهی امور جامعه نیز مطرح نمایند! و البته فراموش نشود که همچنان بازیگرند و بازیگردانان پشت پرده، آنان را با سناریوهای خوانده شده و خوانده نشده، روی سِن میفرستند و از آنها به نفع خودشان بازی میگیرند!
سلبریتیها (هنرپیشهها)ی سیاسی امریکا
پیشترین و بیشترین افراد و تعداد را در امریکا میبینید، چرا که هالیوودِ سیاسی نیز در همان امریکاست و این سناریوها آنجا تهیه و تدوین میگردد؛ تهیه کنندگان، سرمایهگذاران، کارگردانان و بازیگران سیاست، بیشتر در همان امریکا هستند.
ورود بازیگران به عرصهی سیاست، کم و بیش در کشورهای گوناگون وجود داشته و دارد؛ البته انگلیس موزمار از این میدانها به کسی نمیدهد؛ بیتلها، هیپیها، پانکها، متالها ... و سایر گروههای شیطانپرستی را خودش درست میکند و به امریکا میفرستد؛ و البته چند بازیگر راه یافته به عرصه سیاست نیز دارد تا از این غافله عقب نماند. اما امریکا، مهد این بازیها و بازیگریها، به ویژه در عرصهی سیاست و حاکمیت [اگر چه سوری] میباشد.
رونالد ریگان (Ronald Reagan) - مشهورترین چهرهای که در عرصهی سیاست، حتی به ریاست جمهوری امریکا رسید، "رونالد ریگان"، بازیگر نه چندان مطرح فیلمهای کابویی و گاوچرانی (مانند جان وین) بود. او به عنوان چهلمین رییس جمهور امریکا، از عرصهی سینمای گیشهای، وارد کاخ سفید شد و از سال 1981 تا 1989، همانجا سکنا گزید! میگویند: ریگان خودش در عرصهی سیاست، صاحب دکترین و اندیشهی سیاسی میباشد؛ اما کمتر کسی است که نداند، هیچ کدام از رؤسای جمهور امریکا، خودشان صاحب دکترین نیستند، بلکه دکترینها به آنها دیکته شده و به نام آنها ثبت میگردد!
شرلی تمپل (Shirley Temple) – از کودکی بازیگر بود و شاید فیلم «شاهزاده کوچولو و چشمهای روشن» او را بسیاری دیده باشند. اما خیلی زود و در 22 سالگی، از بازیگری کنار کشید و به سرعت سیاستمدار گردید! در سال 1967 به دنبال اخذ کرسی در مجلس نمایندگان امریکا رفت - بین سالهای 1974 تا 1976، سفیر امریکا در غنا شد! و بین سالهای 1989 تا 1992 نیز سفیر امریکا در چکسلواکی شد!
کلینت ایستوود (Clint Eastwood) – او نیز بازیگر و کارگردان فیلمهای گیشهای هالیوود میباشد، اگر چه تا کنون چهار جایزه اسکار نیز دریافت کرده است! او نیز ناگهان در سال 1986، شهردار "کارل – کالیفرنیا" گردید و سپس به عضویت کمیته پارک ملی درآمد و سخنران اصلی کنوانسیون حزب جمهوریخواه در سال 2012 بود.
استیون سایگال (Steven Seagal) – هنرپیشهی فیلمهای پلیسی و رزمی، با به کارگیری سبک آیکیدو در مبارزات تن به تن. او هم چنین متهم به آزار جنسی زنان بین سالهای 1996 تا 2018 نیز گردیده بود؛ اما اینها شکایاتی بود که زیاد هم مطرح نشدند، ولی بازی او در فیلمهای اکشن، سبب شهرت جهانیاش، به ویژه در میان نوجوانان وجوانان گردید، و به ناگهان به میدان فعالیتهای اجتماعی و سیاسی پرتاب گردید.
او در سال 2003 یک نامه باز به رهبری تایلند نوشت و از آنها خواست تا قانون را برای جلوگیری از شکنجه فیلها را تصویب کنند – در سال 1999جایزه بشردوستانه PETA را دریافت کرد – در نوامبر 2016 گذرنامه روسی میگیرد – در مصاحبه ماه مارس 2014 با "روسایسایا گازتا" ولادیمیر پوتین را "یکی از رهبران بزرگ جهان زندگی" توصیف میکند. پوتین نیز شخصا، او را به عنوان یک شهروند روسی مینامد - او از روسیه برای ضمیمه نمودن کریمه حمایت میکند – و بالاخره در سال 2018، وزارت امور خارجه روسیه در فیس بوک اعلام میکند که سایگال را به عنوان "نماینده ویژه" برای "روابط بشردوستانه روسیه و آمریکا" منصوب کرده است!
آرنولد آلویس شوارتزنگر (Arnold Schwarzenegger) – رشتهی اصلی او، بدنسازی بود. ۷ بار در مسابقات "مستر المپیا" به قهرمانی رسیده است و پس از "لی هینی" و "رونی کلمن"، بیشترین تعداد قهرمانی در این رقابتها را داراست. پس از آن مُدل میشود، سپس به بازیگری و کارگردانی روی میآورد و پس از به دست آوردن شهرت و محبوبیت، ناگهان فرماندار ایالت کالیفرنیا میشود! در سال ۲۰۰۶ به عنوان محبوبترین سیاستمدار سال انتخاب شد.
او در ضمن تاجر هم بود. گفته میشود که این سلبریتی، حقوق سالانه ۱۷۵ هزار دلار حاصل از فرماندار شدن را قبول نکرد و تمام این پول را به سازمانهای خیریه اهدا کرد. مردم از او به عنوان فرشته نجات کالیفرنیا نام میبردند که همانند ترمیناتور با مشکلات مبارزه میکرد.
نیویورک پست در سال ۲۰۱۳ مدعی شد شوارتزنگر قصد اقدام برای پست ریاست جمهوری ایالات متحد را دارد ولی طبق قانون کلیه نامزدهای این سمت، باید زادهی آمریکا باشند، اما او "اتریشی – امریکایی" است.
سلبریتیهای دیگر:
و البته اگر بخواهیم نام ببریم، این سلبریتیهای سیاستمدار، به ویژه در امریکا بسیارند! (JohnDavis Lodge) – (Joe Flynn) – (Jack Kelly) – (Al Franken) و دهها بازیگرِ سیاستمدار دیگر، که بیشتر در حزب جمهوریخواه بوده و در عرصهی سیاست در ایالت کالیفرنیا جولان میدهند.
●- امروزه، در انتخابات اوکراین، با آن شرایط ویژهی سیاسی و اقتصادی، و آن درگیری بین شخصیتها، احزاب و جریانها، و امواج انقلابهای رنگین، و نیز درگیری بین نامزدهای طرفدار روسیه، با نامزدهای طرفدار امریکا و ...؛ یک کمدین به نام «ولادیمیر زلنسکی»، بیشترین آرا به دست آورده است. هنر او بازیگری و خواندن آواز میباشد که اخیراً آوازهای سیاسی نیز میخواند! (1).
●- وارد عرصهی سیاست شدن سلبریتیهایِ بازیگر، همان رویکردی است که "اداره کنندگان اصلی امریکا و جهان"، این کارگردانان اصلیِ "سیاسی – اقتصادی" پشت پرده، خواهان آن میباشند.
هر چه مدیران، غیر سیاسیتر و غیر متخصصتر باشند، به نفع آنان است، و البته همینها هستند که میتوانند آرای مردم را به سوی خود جذب نمایند. مدیران عوام و مردم عوامتر، مطلوب نظام سلطه میباشند.
مشارکت و هم افزایی (موضوع و نشانی لینک متن)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
موضوع:
پوپولیستها – سلبریتیها و عرصهی سیاست / مدیران عوام و مردم عوامتر، مطلوب نظام سلطه.
نشانی متن:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9707.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 2088
- 11 فروردین 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت