IRANPN – یادداشت : تظاهراتها [که البته منظور شورشها یا قیامها مردمی نمیباشد]، سالهاست که در اغلب کشورهای جهان – به ویژه اروپایی و امریکا – برگزار میگردد و هر ساله به دفعات و جمعیت آن نیز افزوده میشود. این تظاهراتها، گاهی به شکل اعتصاب و گاهی به صورت راهپیمایی صورت میپذیرد و گاهی آرام و اغلب به خشونت میانجامد. اما گویا هیچ نقش و تأثیر ویژهای در اساس نظام آنها ندارد و به همین دلیل اگر چه مورد توجه رسانههای موافق و مخالف قرار گیرد، اما هیچگاه مورد مخالفت یا حمایت دولتهای دیگر قرار نمیگیرد. اما تظاهرات در ایران [چه در موافقت و چه در مخالفت] نه تنها نقش بسیار مؤثر و تعیین کنندهای در ثبات و قوّت بیشتر نظام دارد، بلکه اگر مخالف نظام باشد، حتماً به یک جریانی که مورد حمایت دولتهای دیگر میباشد مبدل میگردد. چنان چه شاهدیم در فتنه 88 تظاهراتهایی در مخالفت انجام گرفت و امریکا، انگلیس، اسرائیل، آلمان و فرانسه به صورت رسمی به حمایتهای مستقیم و غیر مستقیم، سازماندهی، دفاع، حمایتهای اطلاعاتی و رسانهای پرداختند؟!
همین رویه در خصوص انتخاباتهای ریاست جمهوری یا مجلس به وضوح مشاهده میگردد. در کشورهای دیگر نیز انتخابات (واقعی یا صوری) انجام میپذیرد، افراد و احزاب به رقابتهای سالم و ناسالم میپردازند و زیاد فرقی نمیکند که تا چه حدّ مورد استقبال مردم قرار گیرد یا کدام جناح به پیروزی برسد. اما در ایران، انتخابات یک مسئلهی حیاتی است که نقش مستقیمی در ثبات و قوت بیشتر اصل نظام دارد. و سؤال این است که «چرا»؟
هر نظامی بر پایهها و ستونهایی استوار است:
در یادداشتهای قبلی نیز اشاره شد که هر بنا و نظامی، از بناهای مادی گرفته تا معنوی، از یک ساختمان گرفته تا بنای یک نظام سیاسی، بر پایهها و ستونهایی استوار است. لذا اگر این بنا مورد تهدید، حمله و آسیب قرار گیرد، هر چند ممکن است خسارات و لطماتی را متحمل گردد، اما تا ستونهای اصلی آن متزلزل نگردد، آن بنا و نظام هم چنان باقی میماند. به عنوان مثال: اگر ساختمانی مورد حملات تخریبی قرار گیرد، ممکن است که در و پنجرهی آن خرد شده و دیوارهایش صدمه ببینند، اما تا به ستون آسیبی نرسیده، بنا پا برجاست و امکان بازسازی میسر است، اما اگر ستون آسیب دید، احتمال لغزش یا حتی ریزش (به تناسب آسیب وارده) بعید نخواهد بود. نظامات سیاسی نیز از این قاعدهی کلّی مستثنی نیستند.
دستهبندی کلّی نظامات سیاسی/ستونها و نقش مردم:
در تئوریها، دکترینها، یا متون آموزشی، دستهبندیهای متعدد با تعاریف متفاوتی صورت میپذیرد، اما واقعیت این است که در حال حاضر اغلب نظامات سیاسی حاکم بر کشورهای جهان، از سه دسته خارج نیستند:
الف/1 – نظامهای امپریالیستی: به ویژه پس از فروپاشی شوروی سابق، دیگر دستهبندی نظامات سیاسی حاکم چون: سوسیالیستی، مارکسیستی یا کمونتیستی، معنا و مفهوم و مصداقی ندارد، لذا اغلب کشورهای بزرگ جهان، از امریکا، انگلیس، کشورهای عضو اتحادیه اروپا گرفته تا ژاپن، چین و روسیه،
محورهای اصلی این ستون در نظام امپریالیستی عبارتند از: بانکها، بورسها، رسانهها و نیروی نظامی (تسلیحات).
همه در ردیف کشورهای «امپریالیستی» قرار میگیرند.
ستون اصلی نظام امپریالیستی «اقتصاد» است که اگر چه به اشکال مختلف تعریف میشود، اما زیربنا همان اقتصاد و سرمایهداری است. محورهای اصلی این ستون در نظام امپریالیستی عبارتند از: بانکها، بورسها، رسانهها و نیروی نظامی (تسلیحات).
در نظام امپریالیستی، به رغم شعارهای دموکراسی یا لیبرال دموکراسی مأبانه، مردم ونهادهای مردمی (چون مجلس، احزاب و ...) هیچ جایگاه و نقش تعیین کنندهای ندارند. بلکه همانطور که مارکس با صراحت تمام گفت: «ابراز تولید» هستند. البته ممکن است در برخی از نظامات سرمایهداری، آنها به عنوان «نیروی کار» یا «ابزار اجرایی» جهت تحقق اهداف قلمداد گردند.
فرقی ندارد که اکثریت مردم مخالف باشند یا موافق، این حزب روی کار بیاید یا آن حزب، رئیس جمهور، نمایندگان مجلس، احزاب و ...، با استقبال و مشارکت گستردهی مردم سر کار آمده باشند یا با مشارکت قلیلی از مردم؟ هیچ اتفاق خاصی نمیافتد. اما اگر «محورها»، یعنی: بانک، بورس، رسانه و نیروی نظامی دچار بحران یا آسیب گردد، ستون متزلزل شده و هر تهدید و امکانی بعید نیست. (لذا با تظاهرات آرامی چون «ضد وال استریت» به شدت برخورد میشود). این نظامها توسط سرمایهداران اصلی شناخته شده یا ناشناس اداره میگردند.
الف/2 – نظامهای دیکتاتوری: گروهی دیگر از نظامهای سیاسی حاکم در کشورهای جهان، نظامهای دیکتاتوری هستند که تحت عناوینی چون سلطنت و پادشاهی، ریاست و ...، حکومت میکنند. مانند اغلب کشورهای عربی.
ستون این دسته از نظامات سیاسی، «شخص» است و محورهای این ستون نیز «پول، قدرت، سلطه و قدرت ارعاب» مردم توسط همان شخص است. در این کشورها نیز مردم هیچ نقش و جایگاه تعیین کنندهای ندارند. فرقی نمیکند که کشور فقیر باشد یا غنی، در حال جنگ باشد یا صلح، حزبی صوریلذا شاهدیم هرگاه به حضرت امام خمینی (ره) در خارج از کشور میگفتند: خوب شما هم با توجه به این که مردم شما را میخواهند، به کشور برگردید، میفرمودند: «شاه باید برود». داشته باشد یا خیر ...، در هر حال تا «شخص» باقیست، نظام نیز باقی است. تا محمدرضا پهلوی، صدام، قذافی، بنعلی، علی عبدالله صالح، خسنی مبارک، ملک عبدالله و ...، در رأس حکومت باقی باشند، آن نظام باقی است. اگر چه از داخل یا خارج مورد هجمههای گسترده قرار گیرد. اما به محضی که فرد سقوط کرد، نظام سیاسی آن کشور نیز سقوط میکند. لذا شاهدیم هرگاه به حضرت امام خمینی (ره) در خارج از کشور میگفتند: خوب شما هم با توجه به این که مردم شما را میخواهند، به کشور برگردید، میفرمودند: «شاه باید برود».
الف/3 – نظامهای دینی: اگر چه برخی از کشورها مدعی نظام دینی شدند، اما به جرأت میتوان اذعان نمود که در حال حاضر هیچ نظام سیاسی دینی به جز «جمهوری اسلامی ایران»، در دنیا استقرار نیافته است.
در هر حال در یک نظام دینی (مثل ایران)، ستون اصلی «فرهنگ اعتقادی و دینی مردم» است و محورهای اصلی آن: «اسلام ناب محمدی (ص) – ولایت و مردم» میباشند.
اگر دقت شود که «دین» مانند یک حزب، ماهیت خارجی ندارد، بلکه نوع نگاه و بینش مردم به جهان و
معلوم میشود که نه فقط ستون نظام دینی [اسلامی] مردم هستند، بلکه تنها نظامی که مردم در آن از جایگاه و نقش تعیین کنندهای برخوردار هستند، همین نظام دینی [اسلامی] میباشد.
حقایق عالم هستی [مبدأ و هدف] و بالتبع پذیرش راه و قوانینی برای «شدن و رسیدن» است، معلوم میشود که نه فقط ستون نظام دینی [اسلامی] مردم هستند، بلکه تنها نظامی که مردم در آن از جایگاه و نقش تعیین کنندهای برخوردار هستند، همین نظام دینی [اسلامی] میباشد.
این مردم هستند که باید دین را پذیرفته و به آن اعتقاد داشته باشند – این مردم هستند که باید به «ولایت» اعتقاد داشته و حامی آن باشند و این مردم هستند که حضور یا غیبتشان در چارچوب دین، تعیین کننده و سرنوشتساز است. اگر مردم نخواهند، حتی شخصیتی چون پیامبر اکرم (ص) در شعب ابیطالب مورد محاصرهی کامل قرار میگیرد و از زادگاهش به مدینه نیز رانده میشود و اگر مردم بخواهند، حتی مکه را به رغم سلطهی کفار ابوسفیانی، بدون خونریزی فتح مینماید. اگر مردم نخواهند، ولیامر، امام و رهبر صاحب عصمتی چون حضرت علی (ع)، به رغم حقانیت و بیعت عمومی در غدیر خم، خانه نشین میشود و حتی اموال شخصیاش نیز غصب میگردد، و اگر مردم بخواهند، به حکومت میرسد. فرمود: «شما برای تقاضای حکومت چنان اجتماع کردید که کم مانده بود حسن و حسین من زیر دست و پای شما له شوند و لباسهای من در ازدحام شما به دور من، از پهلو شکافت».
به همین دلیل تهاجماتی چون جنگ، تحریم اقتصادی، ترور، فتنهها و آشوبها و ...، اگر چه تخریبها، لطمات و خساراتی به بار میآورد، اما ه چقدر هم شدید و گسترده باشند، به اصل بنا و نظام سیاسیاگر به ایمان، اعتقاد، باورهای دینی و ارزشهای دینی مردم لطمه و صدمهای تأثیرگذار وارد شود، امکان تزلزل و سقوط بعید نخواهد بود. لطمهای وارد نمیکند [چنان چه در این 33 سال تجربه شد]. اما اگر به ایمان، اعتقاد، باورهای دینی و ارزشهای دینی مردم لطمه و صدمهای تأثیرگذار وارد شود، امکان تزلزل و سقوط بعید نخواهد بود. لذا شاهدیم که دشمنان داخلی و خارجی نیز بیش از هر سلاح و تاکتیکی، از سلاح «تبلیغات سوء» و تاکتیک ایجاد تشکیک و تزلزل در اعتقادات و باورها و ارزشهای دینی استفاده میکنند.
نقش تعیین کنندهی حضور مردم:
استقرار نظام اسلامی به عنوان «تنها دموکراسی واقعی» بر ستون «مردم» که به تعبیر حضرت امام خامنهای از آن به «مردم سالاری دینی» نیز یاد میگردد، مهمترین سبب «اهمیّت حضور به موقع مردم در صحنه» و نقشآفرینی آنها در ثبات و تداوم قدرتمندانهتر نظام جمهوری اسلامی ایران محسوب میگردد. از این رو حضور کثرت مردم در صحنههایی چون: انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری و یا تظاهراتهایی چون: 22 بهمن و روز قدس و یا برههی حساسی چون 9 دی، نه تنها برای کشور و دوستان داخلی و خارجی، بلکه حتی برای خارج از کشور و دشمنان خارجی و عوامل و اغیار داخلی آنها نیز نمایش قدرت، قوت، استقرار و استحکام اصل نظام بوده و معادلات سیاسی و تاکتیکهای خود را بر اساس چگونگی آن تدوین کرده یا تغییر میدهند. و دلیل اصلی اهتمام بصیرانه و هوشیارانهی و حضور به موقع و گستردهی مردم ما در صحنهها نیز همین است.