IRANPN - یادداشت / سلیم : امروزه جهان علم نقش و تربیت پذیری اصلی کودک را بین سنین 2 تا 4 سال و سپس 4 تا 6 سال میبیند و فرهنگ غنی اسلام که در جمهوری اسلامی ایران مکلف و مدعی تحقق آن هستیم، نگاهی علمیتر، ژرفتر و حساستری دارد.
لذا نه تنها دوران بارداری و رفتارها و تغذیه در این مدت را بسیار مؤثر میداند، بلکه دوران قبل از ازدواج و چگونگی زندگی و تغذیه در دورهی تجرد و ازدواج و زفاف را در چگونگی شکلگیری شخصیت و تربیت فرزندان مؤثر دانسته و به تناسب دستورالعملهایی دارد.
همفر جاسوس انگلیس در کشورهای اسلامی گفته بود: «بدبینی به روحانیت ایجاد کنید، حجاب را بردارید و موسیقی را رواج دهید، کار مسلمین تمام است و در استعمار و اختیار شما خواهند بود».
اگر چه تا یک یا دو دههی پیش روانشناسان و متخصصین تعلیم و تربیت بسیار با سپردن کودکان به مهد کودک مخالف بودند و ضمن تأکید بر نیاز کودک در این سنین به تکیهی مستمر به پدر و مادر و حضور دائم در خانواده متذکر میشدند «کسانی که فرزندان خود را به مهد کودک میسپارند، آیندهی خود را
کسانی که فرزندان خود را به مهد کودک میسپارند، آیندهی خود را در خانه سالمندان ببینند در خانه سالمندان ببینند».
اما گویا امروزه با توجه به تمامی شرایط اجتماعی، اقتصادی، تحصیلی، سن ازدواج و ...، مهد کودک به عنوان یک ضرورت و خانوادهی ثانوی که گاهی جای خانوادهی اول را نیز گرفته و خانه و خانواده را ثانوی مینماید قلمداد میگردد. و همین موقعیت، ضرورت هدفگذاری، برنامهریزی، کنترل و نظارت اصولیتر، بیشتر و جدیتر را ایجاب مینماید. اما گویا ...(؟!)
گزارشی از رجوع به چندین مهد کودک:
با توجه به اهمیت بسیار حیاتی و استراتژیک موضوع و به دنبال ابراز نگرانی شدید بسیاری از والدین، مصمم شدم که به چندین مهد کودک رجوع نموده و با برخی از جویندگان مهد کودک مناسب برای سپردن فرزند و سرنوشتاش صحبت کنم. لذا برای شروع مناطق یک و سه را انتخاب نمودم.
*- مکان و فضا:
مکان و فضای بسیاری از مهد کودکها در حد صفر و یا حتی زیر صفر بود. گاه محیطهای آپارتمانی و مهندسیهای مناسب با سکونت یک خانواده در هر طبقه. بدون نور، بدون امکان تهویهی طبیعی و گردش هوا، بدون برخورداری از اتاقهای بزرگ و مناسب، بدون فضایی برای تفریح و ورزش، بدون آشپزخانه یا محل مناسبی برای تغذیه، بدون برخورداری از وسایل لازم و ... . معلوم نیست بر اساس چه اصول و استانداردهایی برای آنها مجوز مهد کودک صادر شده است؟ و آیا اساساً اصول و ضوابطی وجود دارد؟
*- شهریهها:
اما در عین حال شهریهها سرسامآور و تقریباً برابر و گاه بیشتر از مجهزترین و اصولیترین مهد کودکهای کشورهای اروپایی است! ماهانه 450 تا 550 هزار تومان و گاه بیشتر. البته بدون محاسبهی هزینهی برنامههای فوقالعاده، همیاری والدین (؟!)، سرویس رفت و آمد و ... .
*- آموزشها و برنامههای ویژه:
اگر کسی گمان نماید که لابد با این همه زرق و برق و ناز و ادا و گزینش والدین و کودک خردسال به هنگام ثبت نام و شهریههای کلان، فرزند خردسالش با ادب، کمال، هنر و علوم متفاوت فراخور سنّش آشنا میگردد و استعدادهای نهفتهاش شکوفا شده و تحت تعلیم و تربیت اصولی قرار میگیرد، کاملاً خیال باطلی نموده و رویایی دور چون مدینهی فاضله را در سر میپروراند.
عمدهی آموزشها و برنامههای ویژه این مهد کودکها عبارتند از: موسیقی، آواز، سرود، همخوانی، نواختن بلز (مانند ملودیکاهای سابق)، نواختن سایر آلات موسیقی، زبان انگلیسی، سرود انگلیسی، شعر انگلیسی، بالماسکه انگلیسی و ... انگلیسی!
*- نمونهها:
┤ به مهد کودکی رفتم که میگفتند متعلق به برخی از مجریان سابق یا حال برنامهی کودک در سیما میباشد. با خود گفتم: اینها تجربیات بسیاری دارند. وارد که شدم، گمان کردم وارد دیسکو شدم. صدای باندهای موزیک که پشت ساختمان و در حیاط نصب بود آن قدر بلند بود که به هنگام صحبت با مدیر مربوطه، خودش به کارکنان گفت: «صدای این را کم کنید ببینم ایشان چه میگویند». درست میگفت، چرا که صدا موزیک آن قدر بلند بود که ما به فاصلهی عرض یک میز، آن هم در اتاقی دربسته، صدای هم را نمیشنیدیم!
┤ مادری گفت: به مهد کودکی رفتم. مدیر با افتخار و آن اداهای خاص مرا به اتاقی برد که مقابل در آن عروسک بزرگ و قدّی یک جادوگر بود! پرسیدم این چیست؟ گفت: این عروسک جادوگری است که همهی ما و نیز بچهها خیلی آن را دوست داریم! به او گفتم: قبلاً رسم بر این بود که عروسک فرشته میگذاشتند، چطور شد شما عروسک جادوگر، آن هم به این بزرگی گذاشتهاید؟! خندید و پاسخی نداد.
┤ از آموزشها و ویژگیهای مهد کودک دیگری سؤال کردم، مدیر با افتخار گفت: ما فقط در هفته 45 دقیقه زبان فارسی داریم، ما بقی همه به زبان انگلیسی است! ما 2 مربی انگلیسی داریم.
پرسیدم: این «مابقی» چیست؟ آیا مکالمه یا دستور زبان (گرامر) انگلیسی را به این کودکان خردسالی که هنوز تکلم درستی ندارند و زبان فارسی را هم بلد نیستند تدریس میکنید؟
سر را بالا گرفت، قفسهی سینه را جلو داد و لهجهاش هم کمی برگشت و مانند پاسخ عاقل به سفیه گفت: خیر. این کودکان در حد مکالمه یا گرامر نیستند. بلکه موزیک خارجی، شعر انگلیسی و سرودهای متفاوت به زبان انگلیسی را حفظ و اجرا میکنند و از روی کتابهای قصهی کودکان به زبان انگلیسی برای آنان قصه گفته میشود!
┤ با مادر جوانی که از یک مهد کودک معروفی در شمال شهر خارج میشد صحبت کردم: سلام خانم. چه شد؟ راضی بودید؟
توانستید مهد کودک مناسبی پیدا کنید؟ آیا فرزند خود را به این مهد کودک میسپارید ...؟ با حالتی تأسف بار و محکم گفت:هرگز.
پرسیدم چرا؟ گفت: فضا و مکانش را که میبینید، یک طبقه آپارتمان خفه و بینور که حتماً سلامتی فرزندم را به مخاطره میاندازد.
مدیرش با با منّت به من میگوید: 4 مربی زبان انگلیسی داریم، با موسیقی کاملاً آشنا و سرگرم و با نشاط میشوند، هفتهای یکبار «عمو موسیقی» میآید و آهنگها و شعرها و سرودهای انگلیسی و البته گاه فارسی که در طول هفته یاد گرفتهاند را با آنان تمرین و اجرا میکند، کلاس نواختن بلز رایگان است، اما کلاسهای فوقالعادهای چون آموزش شطرنج یا بازی با لوگو و پازل (بازیها فکری) نیز داریم که اگر خواستید باید هزینهی جداگانه بپردازید!
مادر افزود: حاصل این مهد کودک، تعطیلی ذهن و رقاص بارآمدن دخترم خواهد بود و برای این جنایت و قربانی کردن او و سیاه کردن سرنوشتش باید ماهی 550 هزار تومان هم بپردازم، البته اگر خودم، همسرم و فرزندم در گزینش برای ثبت نام قبول شویم؟!
روش تخدیر بچه گداهای هندوستان:
شاید در نظر عدهای عوام، آشنایی روزافزون فرزند خردسالشان با موسیقی، رقص، آواز خوانی و نواختن آلات موسیقی نوعی رشد، پیشرفت، شکوفایی استعدادها و القای سرور، شادی و نشاط قلمداد شده و نمودی از سلامتی نیز باشد، اما واقعیت این است که این همان روش تخدیر جمعیت فقیر و گدای هندوستان است.
در آنجا نیز با نشان دادن فیلمها، شوها، پارتیها، خوانندهها، رقاصههای خارجی و یا تولید داخلی تقلیدی، برای کودکان و نوجوانان و جوانان الگوهای خیالی میسازند و با القای زبان، شعر،
اما واقعیت این است که این همان روش تخدیر جمعیت فقیر و گدای هندوستان است. موزیک، رقص، لباس، آداب و رفتار انگلیسی، به آنان القا میکنند که اکنون مثل همانها متمدن، مرفه و خوشبخت شدهاید!
در حالی که مدتهاست یک وعده غذای گرم نخورده و یک دست لباس سالم هم ندارند. در گوشه خیابان به دنیا آمده، همانجا سکنی گزیده و زندگی میکنند و در گوشهی خیابان نیز میمیرند. و در واقع بدین شکل آنها را تخدیر میکنند.
توضیح: البته منظور از «عوام» فقط برخی از والدین نیستند، بلکه همان مدیران، مربیان، مسئولین بالاتر، مسئولین نظارتی ... و حتی سیاستگذاران، فرهنگ سازان، برنامهنویسان، تولید کنندگان برنامههای کودکان در صدا و سیما که به جز موسیقی و آواز چیزی به کودکان نمیدهند و فضیلتی به آنان نمیافزایند نیز از همین دسته عوام هستند.
آینده:
ساده انگاری است اگر کودکان خود را در سنین 2 تا 6 سال به این رقاصخانهها و دیسکوهای کودکانه بسپاریم و در نتیجه برای آیندهی آنان هویتی معلوم، شخصیتی بارز و آیندهای روشن و مطلوب انتظار داشته باشیم. و سهلانگاری محض و شعاری توخالی از سوی تمامی مسئولین مربوطه است که در عین باور «نسل آیندهساز»، هیچ هدف، برنامه، کنترل و نظارت روشنی بر مهد کودکها (و حتی دبستانها) نداشته باشند و امیدی به ساختار مطلوب، رشد منطقی کشور و ملت و آیندهای روشن و امید بخش و افتخار آفرین داشته باشند! به قول حافظ: «هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کِشت».
اخبار امید بخش و برنامه و زمانی نامعلوم جهت تحقق:
در برخی از شبکههای خبری درج شد: مدیرکل بهزیستی استان تهران با اشاره به اینکه سازمان با مهدهای که برنامههای غیر اخلاقی از جمله رقص به کودکان آموزش میدهند برخورد میکند، گفت: برنامههای آموزشی باید در راستای موازین اسلامی باشد.
مدیرکل بهزیستی استان تهران ولیالله نصر در ادامه در خصوص برنامههای آموزشی مهدهای کودک در تهران افزود: تمامی برنامهها تدوین شده به مهدهای کودک ارسال شدهاند به طوری که مهدها حق آموزش برنامههای غیراخلاقی را ندارند.
وی بیان داشت: یکی از اصلیترین برنامههای سازمان بهزیستی در سال جاری کنترل برنامههای آموزشی در مهدهای کودک است به طوری که باید این برنامهها در راستای موازین اسلامی و شرعی باشد.
نصر تاکید کرد: متاسفانه در سالهای اخیر برخی از مهدهای کودک برنامههای آموزشی غیراخلاقی از جمله رقص و آواز به کودکان آموزش دادهاند به طوری که امسال با مهدهای متخلف برخورد شدیدی صورت میگیرد.