Iranpn – یادداشت/نکتهگو: در هیاهوهای خبری فصل تابستان امسال، دو خبر را بهانه ورود به بحث قرار دادیم:
خبر اول: سردار احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی گفت: «منتقدین طرح امنیت اخلاقی ناجا پیشنهاد و طرح جایگزین بدهند». و اینجانب ضمن تشکر و تقدیر، فرصت را غنیمت شمرده و نظر ایشان و سایر مقامات ذیربط را به نکات ذیل جلب مینمایم:
سردار عزیز، گرانقدر و فداکار، «جایگزین» یعنی این نباشد و آن باشد. در حالی که کثرت منتقدین به اصل موضوع انتقادی ندارند، بلکه به شیوههای اجرا و برخوردهای شخصی یا دوگانه (مانند تفاوت رفتار با مردم عادی و با هنرپیشهها یا ...) (1) یا ضابطههای من درآوردی و غیر قابل اجرا، مثل تعیین رنگ و وضع جریمه نقدی (که شاید نوعی تعزیر باشد و حکم شرعی و قانون لازم دارد) انتقاد دارند.
بدیهی است اولاً نیروی انتظامی یا پلیس، که باید محبوب و مأمن مردم باشد، نباید همه بار 26 دستگاه مسئول در این امر را بر عهده بگیرد (2). و ثانیاً حدود و ثغور اختیارات قانونی خود در ورود به موضوع را اطلاع رسانی کند و ثالثاً بسیار آگاه، پخته و به جا عمل نماید و رابعاً از برخوردهای دو گانه و یا خارج از چارچوب و قانون خودداری نماید. همین.
اجازه دهید مثالهای واضحی که بسیار دیده شده را بیان دارم: صبح زود و غروب سری به خیابان پاسداران بزنید. دو دستگاه خودرو با چند مأمور زن و مرد مقابل ساختمان برج سفید توقف کردهاند. روزی طبق معمول گذر میکردم، اما طاقت نیاوردم، خودرو را متوقف کرده و به یکی از مأمورین گفتم: به فرمانده خود بگویید: که هنجار شکنان حتماً تا ساعت 10 صبح خواب هستند این ساختمان نیز اداری است، پس به غیر از کارمند جماعت کسی در این ساعت در آن تردد ندارد. مضاف بر این که 50 متر بالاتر مرکز خرید است که محل تردد و تجمع و ... میباشد، چطور تا به حال مقابل آن مرکز خودروی گشتی توقف نکرده است، این رفتارها شائبه ایجاد میکند که نکند ...؟ مأمور در حالی که آدامس میجوید و دستی به کمر زده بود، یک جواب سر بالا داد و افزود: «دیگه همه میدونن»! همین وضعیت را هر روز صبح سر پل تجریش و ایستگاه سواریها می توانید مشاهده کنید، در حالی که مرکز تجمع و تردد هنجار شکنان صد متر آن طرفتر و مقابل پاساژ قائم است. و البته نه بین 8 تا 10 صبح.
اذهان عمومی میخواهد باور و قبول کند اما ضد و نقیضهای رفتاری مانع آن است.
مردم میپرسند: آیا نیروی انتظامی که ساعت 8 تا 10 صبح مقابل ایستگاههای سواری یا ساختمانهای اداری میایستد، نمیداند که تهران خیابانهایی به نام میرداماد – ملاصدرا و ... نیز دارد که از ساعت 23 و 24 به بعد به خیابانهای رم شبیهتر است؟
یک بار شاهد بودم که مأموری به پدر یک دختر 5 ساله تذکر میداد! به او گفتم: خداوند او را مجاز کرده است و در حالی که مکلفین بدحجاب با این وضعیت مستهجن در همین خیابان تردد میکنند، شما چرا باید به پدر او تذکر دهی؟ گفت: شما دخالت نکن! البته اگر هنرپیشه بودم، حتماً پاسخش را میدادم.
بارها دیده شده در حالی که افرادی بسیار بدحجابی در رفت و آمد هستند، مأمورین دختری که حجابش به نسبت زیاد هم بد نیست و به همراه مادرش مشغول خرید است را سوار خودرو میکنند؟! ... یک موقع هم مسئلهای مانند آن هنرپیشه کذایی پیش میآید. بالاخره بد حجاب بود یا نه؟ بالاخره به مأمور نیروی انتظامی اهانت کرد یا نه؟ بالاخره حملهور شد یا نه؟ نتیجه چه شد؟ آیا بازداشت شد یا به مسجد راهنمایی شد؟ مگر مسجد جای اینجور آدمهاست؟ اگر فرد دیگری که هنرپیشه نبود چنین پوشش و رفتاری داشت چه میشد؟ او را نیز به مسجد محل راهنمایی میکردند و یا ...؟
چرا باید «جامعه سینما» از موضع بالا وارد عمل شود و با یک تاکتیک فرهنگی – سیاسی و فکر شده و جالب، نامهای خطاب به «معاونت اجتماعی» نیروی انتظامی (بدون اهمیت دادن به فرماندهی) بنویسد و پیشنهاد برگزاری جلسهای برای رفع سوء تفاهمات بدهد؟ آیا بدحجابی، فحش دادن، جیغ زدن، هتاکی یا احیاناً (بنا بر برخی اخبار) چنگ کشیدن به صورت مأمور توسط یک به اصطلاح هنرپیشه سوء تفاوهم است؟ یا وضعیت پوشش هنرپیشهها در جشنوارههای رسمی سوء تفاهم است؟ این حرف که توهین به «فهم» نیروی انتظامی و همه مردم است. کدام «سوء تفاهم»؟!
نکند هنرپیشگی شغلی مانند دیپلماتی است و جامعه سینما از جایگاهی چون سفارت کشور بیگانه در خاک ما برخوردار است و هنرپیشهها نیز از مصونیت دیپلماتیک برخوردار هستند؟ اگر نام این هنجار شکنان و بداخلاقان هنرپیشه است که خیابانها مملو از این دست هنرپیشههاست،
نکند هنرپیشگی شغلی مانند دیپلماتی است و جامعه سینما از جایگاهی چون سفارت کشور بیگانه در خاک ما برخوردار است و هنرپیشهها نیز از مصونیت دیپلماتیک برخوردار هستند؟
اگر نام این هنجار شکنان و بداخلاقان هنرپیشه است که خیابانها مملو از این دست هنرپیشههاست، پس چرا با آنان برخورد میشود!
نمیشود در مجلسی به او با این سر و وضعش سیمرغ و جوایز دیگر بدهند و مشابهاش که وضع بسیار بهتری دارد را در خیابان دستگیر کنند! و خلاصه حرف در این زمینهها بسیار است، که البته میدانم که مطلع هستید و این درد خودتان نیز هست. اما راه کارهای اصولیتری هم وجود دارد.
چطور میشود که طراحی یک مدل آزاد باشد، تولید، توزیع و عرضهی آن در فروشگاهها آزاد باشد، خریدنش نیز آزاد باشد، اما پوشیدن آن جرم باشد؟ !
ورودیهای این چرخه مانند مراکز طراحی، کارگاههای تولیدی، واحدهای توزیع و فروشگاهها را که با دهها سازمان مراوده دارند و قابل کنترل و ارزیابی هستند و میتوان برای هر اقدامشان مجوز آنها را تعلیق یا باطل نمود یا تعزیرات را اجرا نمود رها کردهایم، و با میلیونها مصرف کننده مقابله میکنیم!!!! حال چطور انتظار داریم که موفق هم باشیم؟!
اگر رئیس جمهور امریکا (جرج بوش) ضمن ارائه استراتژیها و تاکتیکهای سیاسی، نظامی و اقتصادی در مقابله با جمهوری اسلامی ایران، رواج بد حجابی را نیز توصیه میکند، اگر پلیس بر این باور است که شرکتهایی دختران را برای رواج بدحجابی استخدام میکنند (3)، اگر در کشورهای اروپایی دختر محجبه را به دانشگاه یا ادارات دولتی راه نمیدهند ... و خلاصه اگر میدانیم حجاب نقش به سزای در ساختار شخصیت فرد و هم چنین در فرهنگ عمومی و حتی سیاست دارد، پس چرا چاره اندیشیها اینقدر ساده و سخیف است؟!
خبر دوم: ادعای خانم مریم مجتهدزاده، رئیس مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، در دیدار با هیئتی از زنان اسلونی است که گفته بود: ایران آمادگی ارائه پوشش اسلامی را به کشور اسلونی دارد. خوب خانم محترم، ریاست محترم، حالا یک دیداری کردی و یک چیزی گفتی. دست کم اجازه نده خبرش پخش شود. چرا که مردم با عصبیت تمام میخندند و میگویند: «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است»! خوب شما اگر میتوانید طراحی کرده و مد ارائه دهید، برای خودمان کاری بکنید. شما در این سه دهه کجا بودید و الان کجائید؟ این همه ذوق، استعداد، امکان و توان را برای اسلونی نگه داشتهاید؟!
دو عامل باور و عمل:
پایبندی و عمل به هر رفتار اخلاقی و ارزشی در فرد و جامعه، مبتنی بر دو اصل «اطلاع و باور» از یک سو و «امکان و
سری به فروشگاههای میدان 7 تیر تهران که مرکز فروش مانتو است بزنند و بگویند: یک مانتوی تابستانی، شیک، بلند و پوشیده میخواهم! به فروشگاههای شلوار جین و کتان مردانه روند و بگویند: «یک شلوار فاق بلند میخواهم که وقت راه رفتن، نشستن، خم شدن و ...، همه باسنم بیرون نیافتد و...! اگر پیدا کردند، به دیگران هم بگویند بروید از آنجا مد بگیرید و خرید کنید.
سهولت عمل» از سوی دیگر است. به عنوان مثال: هم باور نماز باید وجود داشته باشد و هم آبی برای غسل و وضو.
پیشنهاد میشود که یک نماینده از سوی مرکز امور زنان و خانواده در ریاست جمهوری، به همراه یک نماینده از قوه قضائیه، نیروی انتظامی، صدا و سیما، شورای انقلاب فرهنگی، کمیسیون فرهنگی مجلس ... و 26 دستگاه ذیربط، سری به فروشگاههای میدان 7 تیر تهران که مرکز فروش مانتو است بزنند و بگویند: یک مانتوی تابستانی با جنس خنک، رنگ آبی روشن، گشاد، پوشیده، شیک و ساده، بلند تا ساق پا میخواهم!(پیدا کردید به ما هم اطلاع رسانی نمایید)
به فروشگاههای شلوار جین و کتان مردانه بروند و بگویند: «یک شلوار فاق بلند میخواهم که وقت راه رفتن، نشستن، خم شدن و ...، همه بدنم بیرون نیافتد و...! اگر پیدا کردند، به دیگران هم بگویند بروید از آنجا مد بگیرید و خرید کنید.
نشستها و نمایشگاهها:
یک بار در زندگی به نمایشگاه حجاب رفتم و با دیدن حجاب در دورههای صفویه و قاجاریه، نه تنها مشمئز شدم، بلکه با خود گفتم اگر دشمن برای ضد تبلیغ علیه حجاب صدها میلیارد هزینه میکرد، نمیتوانست چنین ضربهای بزند و اینقدر تنفر ایجاد کند. به بخش حجاب روز هم که رسیدم، چیزی ندیدم که جلب نظر کند، چه رسد به این که ایجاد رغبت کند.
کاملاً مشهود است که نشستها نیز فقط میتواند جنبه هزینه بودجهی اختصاصی و نیز تهیه گزارش را پوشش دهد، چرا که اگر حاصلی داشت، باید در بازار تولید، توزیع و مصرف و نیز بازار تبلیغ دیده میشد.
بازار تسبیح و چادر، بیانگر میزان اهتمام:
ماجرای چادر در کشور اسلامی ما، به مثابه ماجرای تسبیح در تمامی کشورهای اسلامی و از جمله شهرهای مذهبی چون مکه، مدینه، نجف، کربلا و مشهد مقدس است. تسبیح را ما مسلمانان به دست میگیریم و چه ذکرها گفته و ختم صلواتها میکنیم تا إن شاء الله به برکت آن خداوند متعال حاجاتمان را که از جمله آنها گشایش و وسعت رزق میباشد اجابت نماید، اما چینیها آن را تولید کرده و روانه بازار مسلمین میکنند و رزقشان گشایش و وسعت مییابد. خدا میداند که فقط در مکه و مدینه سالانه چند میلیارد تسبیح چینی به فروش میرسد و در کل جهان اسلام چقدر؟
سالانه چند صد میلیون متر پارچه چادر مشکی به فروش میرسد و انصافاً چند درصد آن تولید داخل است؟
چادر مشکی، که پوشش متعارف زن مسلمان ایرانی است نیز مانند همان تسبیح است. اگر در جامعهی ما فقط سی میلیون دختر نوجوان، جوان و زن وجود داشته باشد [با توجه به این که حتی اغلب بدحجابها نیز یک چادر مشکی برای مراسم احتمالی دارند – هر چند که ورود بی چادر در مساجد و حرمها نیز مشاهده میشود]، سالانه چند صد میلیون متر پارچه چادر مشکی به فروش میرسد و انصافاً چند درصد آن تولید داخل است؟ آیا ژاپنیها که بزرگترین تولید کننده و صادر کنندهی انواع پارچه مناسب برای چادر مشکی به کشورهای اسلامی و از جمله ایران هستند، خودشان چقدر مصرف دارند؟!
در این بحث بُعد اقتصادی منظور نیست، بلکه همین امر نشان میدهد که سیاستگزاران و تصمیمگیران ما تا چه حد طی این سه دهه به این موضوع اهمیت داده و اهتمام ورزیدهاند؟!
مقایسه ترکیه و ایران در تولید مد حجاب اسلامی:
بسیار جای تأسف و تأثر است که بخواهیم ترکیه و ایران اسلامی را در تولید مد حجاب اسلامی با هم مقایسه کنیم و بدتر آن که نتیجه بگیریم، آنها که حجاب را یک ارزش، رفتار و الزام اجتماعی اسلام نیز نمیدانند، فعال تر و موفقتر بودهاند.
اگر چه تهاجم فرهنگی در این زمینه ریشه در سیاستهای کلان خارجی دارد، اما چه کسی میتواند مدعی شود که این مدهای ناهنجار متعارف در بازار ایران، از خارج میآید؟! آیا ترکیهایها [از با حجاب و بی حجاب] چنین مانتوهای مستهجن و مسخرهای می پوشند یا کرهایها، چینیها، ژاپنیها و ...؟! این مدها همه در ایران طراحی و دوخته میشود.
سؤال اینجاست که آیا طراحی این مدها و اشباع بازار از آن و هم چنین مد کردن یک طرح جدید، اتفاقی است و یا سازماندهی شده میباشد؟ این مدها کجا طراحی میشوند؟ چه سازمانهایی خط میدهند؟ اینها که در سطح رسانهها و یا بیلبردهای خیابانی و یا ژورنالها و مجلههای مد تبلیغی ندارند، چگونه به ناگاه و حتی ظرف مدت یک هفته، یک طرح را مُد میکنند؟ (مثل مانتو آستین کوتاه) و سؤال مهمتر آن که «شما چه کردهاید؟ و چقدر در این زمینه سرمایهگذاری کردهاید؟!» آمار دهید، گزارش دهید، مدهای طراحی شده را معرفی کنید. نشست، سمینار و مصاحبه، به درد این بازار نمیخورد. بلکه طراحی، مدسازی و تبلیغات مستقیم و غیر مستقیم با پشتوانه اتاق فکر و هم سو بودن تمامی سازمانهای مربوطه را میطلبد.
به روسری خانمهای مجری در برنامههای تلویزیونی دقت کنید. حتی از زیر چادر مشکی هم روسری قرمز به سر میکنند که فقط «مریم رجوی منافق و تروریست» چنین کج سلیقگی دارد و بس. به این میگویند: مدسازی! چرا فکر میکنند مردم نمی فهمند؟!
امروزه بخش خصوصی در کشور ترکیه، آخرین و شیکترین مدهای لباس پوشیده برای زنان (از مایو اسلامی و لباس ورزشی گرفته تا مانتوی مجلسی و روسری) را تولید کرده و به جهان صادر میکند. حتی بازار روسری را از ایتالیا گرفته و به کل اروپا روسری صادر میکند و با استقبال فراوان هم مواجه شده است، و حال آن که بازارش در ترکیه نمیتواند به حد بازار ایران باشد. حالا شما در بازار گستردهی ایران که سالانه بیش از صدمیلیون روسری میخرد مراجعه کنید و ببینید حتی یک روسری پیدا میکنید که طرح، پارچه یا دوختش ایرانی باشد؟!
اگر متوسط نرخ روسری همان 7000 تومان نیز محاسبه شود، و مصرف سالانه نیز فقط همان یکصد میلیون قواره محاسبه گردد، مبلغی معادل سالانه 700 میلیارد تومان میباشد که دست کم 50% آن نقداً به جیب کشورهای خارجی رفته و برای آنان بازار و اشتغال ایجاد میکند.
آیا میدانید که در بازار ایران، روسری خارجی از قوارهای 7000 تومان تا 800000 هزار تومان و حتی بیشتر به فروش هم میرسد؟ اگر مسئولین ما حتی نگرانی اقتصادی هم داشتند، چارهای میاندیشدند، چه رسد به دغدغه اسلامی. اگر متوسط نرخ روسری همان 7000 تومان نیز محاسبه شود، و مصرف سالانه نیز فقط همان یکصد میلیون قواره محاسبه گردد، مبلغی معادل سالانه 700 میلیارد تومان میباشد که دست کم 50% آن نقداً به جیب کشورهای خارجی رفته و برای آنان بازار و اشتغال ایجاد میکند.
سردار احمدی مقدم به اختصاص بودجه بیش از یک هزار میلیارد ریالی از سوی مجلس برای کنترل و انسداد مرزها اشاره کرده است. اقدام و خبر بسیار خوبی است و ای کاش هم بودجهاش چند برابر شود و هم اجرایش، اما بدیهی است که این بودجه برای کنترل و انسداد پارچه چادر مشکی و روسری نیست و اگر چنین باشد که واویلا میشود. اما سؤال این است که مجموعهی دولت با وزارتخانهها و دستگاههای تابعه و نیز 26 دستگاه ذیربط در مقوله پوشش، لباس و حجاب، تا کنون و طی این سه دهه، مجموعاً چه مبلغی برای طراحی و تولید مد از یک سو و تبلیغ مستقیم و غیر مستقیم آن بودجه اختصاص داده و هزینه کردهاند و چگونه؟
آیا واقعاً انتظار میرود این جبههی گسترده ضد تبلیغ، با این گستره و عمق سیاستگذاریها - برنامه ریزیها و سرمایه گذاریها، با این میدان وسیع فعالیت در فیلمها، سریالها، سایتها، مطبوعات و سایر رسانهها و وسیعتر از همه فروشگاهها و...، با یک نیروی انتظامی و چند خودروی گشت، با عملکردی مناسب و گاه نامناسب، کنترل شود؟!
آیا فکر، تدبیر و روشی جامعتر، و عملیاتی گستردهتر در زمینههای متفاوت و تبلیغاتی فراگیرتر از حرف و موعظه، لازم نیست؟!