تا در هر امری از غیب (پشت پرده) با خبر نشویم، بدون هدف و محاسبه پیش میرویم؛ کور و حادثهای زندگی میکنیم، و رشدی نخواهیم نمود.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ و صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ - اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ.
سلام دوستان، طاعات و عبادات قبول؛
این بحث بسیار مهم و ضروری برای دانستن و توجه را با آیهای از قرآن کریم آغاز مینماییم که فرمود:
«ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ» (البقره، 2 و 3)
ترجمه: آن كتاب با عظمتى است كه شك در آن راه ندارد؛ و مايۀ هدايت پرهيزكاران است * (پرهيزكاران) كسانى هستند كه به غيب [آنچه در ظاهر آشکار نیست] ايمان مىآورند؛ و نماز را برپا مىدارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبى كه به آنان روزى دادهايم، انفاق مىكنند.
جا دارد که از خود بپرسیم: «ایمان، در پی شناخت ایجاد میشود و چگونه ممکن است که ما بتوانیم نسبت به آن چه در غیب است، شناخت و ایمان حاصل نماییم»؟!
پاسخ این پرسش، در زندگی روزمرۀ ما داده میشود، مگر آن که کسی جاهل، نادان، بیتوجه، غافل، بیهدف، بیبرنامه، سطحی بین و ظاهر نگر باشد، اگر چه همانها نیز چه بدانند و بخواهند و چه ندانند و نخواهند، مبتنی بر باور به غیب حرکت میکنند. چرا که هر حرکتی، برای رسیدن به آیندهای میباشد که در غیب است.
"غیب" فقط وحی، معاد، حکومت امام زمان علیه السلام و ... نمیباشد، بلکه هر چیزی در این عالَم در غیب است و فقط نمودی از آن ظهور دارد تا ما به وسیلۀ آن، متوجه غیب شویم، بشناسیم و باور نماییم. فرمود: هر چه هست، آیه (نشانۀ) من است، یعنی هر چیزی، غیر خود را که در غیب است نشان میدهد، مقصدی که هنوز نرسیدی را نشان میدهد.
به عنوان مثال: آیا این خورشید بزرگی که ظاهر است، و قابل مشاهده میباشد و کهکشان را روشن میکند، در غیب نیست؟ مگر ما از خورشید چه میبینیم و یا حس میکنیم؟
به بدن خودتان نگاه کنید که فقط پوستش قابل دیدن است و مابقی همه در غیب هستند و حتی سلولهای همین پوست نیز در غیب هستند و دیده نمیشوند.
به جملهای که میگویید توجه نمایید، مثل «من تو را دوست دارم» یا حتی به اختصار در دو کلمه میگویید: «دوستت دارم»، آن چه ظاهر است، همین دو یا پنج کلمه میباشد، اما ممکن است شما آن را به عنوان دیکته گفته باشید، یا موضوع انشاء باشد، یا اسمی برای یک قصه، یا تیتری برای یک مقاله عرفانی ...، و یا حقیقتاً به کسی بگویید: « دوستت دارم». پس معنا، مفهوم و مقصود آن، همه پنهان و در غیب است.
به گذر زندگی نگاه کنید، گذشته که در غیب است، آینده نیز نیامده و در غیب است، میماند زمان حال که از آن هم چیز زیادی نمیبینیم و همه غیب در غیب است.
بنابراین، «کسانی که ایمان به غیب دارند»، یعنی کسانی که ظاهربین و سطحینگر نیستند، بلکه ژرفنگر (بصیر) هستند و غیب را در پشت پردههای ظاهری میبینند و باور میکنند. مثل باور خورشیدِ پشت ابر. شما اکنون گردش خون در بدن خود و آثار آن را نمیبینید، اما به حسب دیدن ظاهرِ زندۀ خود، نسبت به این گردش علم و ایمان مییابید.
چگونه غیب را بشناسیم و باور نماییم:
راهکارها، نسبت به موضوع متفاوت است؛ گاه شخص باخبری، از غیب گذشته، حال و آینده خبر میدهد، مانند خبر دادن خداوند علیم و حکیم، از حکایات گذشتگان، وضعیت حال آدمی در هر شرایط و موقعیتی، یا خبر از آینده، حتی تا قیامت و آن چه واقع خواهد شد.
گاه مورخی، خبر مستندی از گذشتهها و گذشتگان میدهد – گاه تراکم ابرها و رعد و برق، خبر از بارش میدهند – گاه احوال یک بیمار، خبر از بهبودی یا مرگ او میدهد – گاه تجربهها، خبر از نتایج در آینده میدهند ... و اگر دقت کنیم، همه چیز معلول است و پیدایش آن علت ویژهای دارد که از آن علت، معلولی جز همین انتظار نمیرود. کسی که جو میکارد، انتظار ندارد که گندم درو کند. پس منتظر رویش جو در آینده میباشد.
یکی از راهکارها، فرمایش امیرالمؤمنین، حضرت امام علی علیه السلام است که فرمود:
«إنَّ الأمورَ إذَا اشتَبَهَت اعتبرَ آخِرُها بأوَّلهَا - زمانى که امور مشتبه شوند، پایان آنها به اوّلشان سنجیده شود» (نهج البلاغه، حکمت 73 – در برخی نسخ، حکمت 76)»
این بیان نورانی را از زوایای گوناگون میتوان مورد تفکر قرار داد، از جمله آن که بیتردید، اول هر کاری، هدف، نیت و قصد میباشد.
به عنوان مثال: کسی که برای ظلم به مردم علم میآموزد، نتیجۀ علمش همان ظلم به مردم میشود و کسی که برای خدمت به مردم علم میآموزد، از آن علم در جهت خدمت بیشتر بهره میبرد – کسی که برای ریا نماز میخواند و یا هر کار خیر دیگری را انجام میدهد، نتیجۀ کارش نیز همان توجه مردم است، حال اگر کسی بصیر بود، ریا را تشخیص داده و متنفر میشود و اگر کسی ظاهربین و سطحینگر بود، فریب خورده و شکار میشود.
وصل به باقی:
فرمود: «وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ – إله (معبود) ديگرى را با خدا مخوان، كه هيچ معبودى جز او نيست؛ همه چيز جز ذات (پاك) او فانى مىشود؛ حاكميت تنها از آن اوست؛ و همه بسوى او بازگردانده مىشويد / القصص، 88».
متأسفانه در بیشتر ترجمهها میخوانید: «همه چیز هلاک است، جز ذاتِ الله»، در حالی که در این آیه، هیچ اشارهای به "ذاتُ الله" نشده است و معلوم است که ذات او باقی است، بلکه سخن از "وَجهُ الله" است، یعنی «چیزی یا امری که روبه خدا داشته باشد، برای خدا باشد و جهت الهی داشته باشد».
امیرالمؤمنین علیه السلام، خودشان "وجهُ الله" بودند؛ و آن چه متصل به وجه الله شود، باقی ماند و آن چه متصل به وجوه دیگر شود، فانی میشود، چون آن وجوه، خودشان فانی هستند.
وجه او باقیست، پس هر چه جهت الهی داشته باشد، باقی میماند. امیرالمؤمنین علیه السلام، خودشان "وجهُ الله" بودند؛ و آن چه متصل به وجه الله شود، باقی ماند و آن چه متصل به وجوه دیگر شود، فانی میشود، چون آن وجوه، خودشان فانی هستند.
ایشان به کمیل بن زیاد نخعی فرمود:
«هَلَكَ خُزّانُ الأموالِ وهُم أحياءٌ ،والعُلَماءُ باقونَ ما بَقِيَ الدَّهرُ ، أعيانُهُم مَفقودَةٌ ، وأمثالُهُم فِي القُلوبِ مَوجودَةٌ» (نهج البلاغة : الحكمة 147)
ترجمه: هلاکند (مُرده هستند) مال اندوزان، با آن که (به حسب ظاهر) زنده هستند؛ و اهل علم، تا وقتی دنیا باقیست، باقی هستند، پیکرهای (قابل رؤیت) آنان مفقود میشود، اما یاد آنها در دلها میماند.
"مال"، فانی است، پس جمع کنندۀ مال و تمام تلاشش فانی میشود. "علم" ظهور علیم است، پس باقیست، و اهل علم و تلاششان باقی میمانند.
●- پس، میتوان و باید که به غیب در آینده پیبرد و اگر پی نبریم، نمیتوانیم بر اساس اهداف و هدف غایی، برنامهریزی و حرکت نماییم.
از مهمترین راهکارهای خبر از غیب، آینده، عاقبت و نتیجه، این است که به اولش [هدف، قصد و نیت] بازگردی و ببینی که چه کاری را برای چه و برای کی انجام میدهی؟!
آیات بسیاری در قرآن مجید تأکید دارد که "اگر چنین کنید، چنان میشود"؛ این یعنی از وضعیت حال، آینده و غیب را بشناسید و به آن ایمان آورید.
مشارکت و همافزایی – موضوع یادداشت و نشانی لینک متن، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
موضوع:
تا در هر امری از غیب (پشت پرده) با خبر نشویم، بدون هدف و محاسبه پیش میرویم؛ کور و حادثهای زندگی میکنیم، و رشدی نخواهیم نمود.
متن (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/note/10962.html
- تعداد بازدید : 866
- 12 اردیبهشت 1400
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت