یادداشت/ع. چینیچیان: مبحث «توهم توطئه» بیش از آن که در قالب یک تئوری مطرح شود، در قالب تبلیغات سیاسی مطرح شد، چرا که میتوانست موجب تلطیف قلوب نسبت به دشمنان واقعی، غفلت عیون و بصیرتها از توطئههای آنان و القای بدبینی نسبت به خودیها گردد، هر چند که منظور نویسنده محترم این نبوده باشد.
تئوری «توهم توطئه» که در اذهان به نام آقای دکتر زیبا کلام به ثبت رسید و با جار و جنجال تبلیغاتی فراگیر شد، و اکنون نیز از دروس یا متون تحقیقاتی دانشجویان سطوح مختلف به ویژه در علوم سیاسی، ارتباطات و ... قرار گرفته است، مبحثی است در مقابل «تئوری توطئه»، که جدید هم نیست.
سخن «تئوری توطئه» این است که بسیاری از اتفاقات و رویکردهای نامطولب سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... در جوامع، معلول دسیسهگری دیگران (دشمنان خارجی یا ستون پنجم) است و سخن تئوری «توهم توطئه» این است که: بسیاری از حوادث و رویکردهای نامطلوب، عامل دسیسهگری در پشت پرده ندارد، بلکه «توهمی» است که از سوی عدهای و به دلایل مختلف روانی، سیاسی، بازیگوشی و سرگرمی و ...، به اذهان عمومی القا میگردد. و قابل توجه آن که گاه به عنوان نمونه «انگلیس هراسی» در دهههای گذشته را مثال میآورند و کاری با ترویج اسلام هراسی امروز ندارند(؟!)
البته مقوله «توهم توطئه» واقعیتی است که نمونهی آن را در حوادثی چون 11 سپتامبر به وضوح دیدهایم. اما القای توهم توطئه یا تهدید، در سیاستهای غرب است که ریشه دیرینه دارد و تئوری جدیدی نیز نمیباشد که آقای زیبا کلام آن را کشف یا مطرح نموده باشند. زیر ساخت سیاستهای غرب (امریکا، انگلیس و صهیونیسم بینالملل) از دیر باز همین القای «توهم توطئه» به اذهان عمومی، برای توجیه جنایت و تجاوزگریها، فروش اسلحه، تعاملات سیاسی و ...، بوده و هست.
دکتر صادق زیبا کلام، به مقوله «توهم توطئه» به عنوان یک معضل تاریخی ایرانیان که ریشه در اندیشههای مارکسیستی و نئومارکسیستی دارد اشاره کرده است (؟!) و میافزاید: «مشکل از جایی شروع میشود که به رسانههای خارجی، بیگانه میگوییم، توهم توطئه نسبت به رسانههای خارجی یک معضل تاریخی است».
البته این نگاه بسیار غیر علمی و این بیان فقط جنبه ژورنالیستی دارد که میتواند خوراکی مختصر برای همان رسانههای بیگانه فراهم آورد (چنان چه آورد)، اما سؤال تاریخی و علمی این است که آیا انسان (چه در قالب فردی و چه اجتماعی) از بدو پیدایش تا کنون لحظهای بدون دشمن بوده است؟ و آیا دشمن هیچ گاه توطئه و دسیسهای ندارد و نگرانی از توطئهها فقط توهم است که در ایرانیان ریشه تاریخی دارد؟ آیا دوران و حوادث تلخ و شیرین تاریخ ایرانیان، به ویژه در دو سه قرن گذشته که غالباً تلخ بوده، همه اوهام است؟ آیا دوران زندیه، صفویه، قاجاریه، پهلوی و حدود سه قرن استعمار و استثمار ذلتآور بیگانگان همه «اوهام» است؟ و آیا دشمنیها و توطئههای پس از انقلاب اوهام است؟ آیا این که نخست وزیر انگلیس اذعان میکند که «بیبیسی» بخش مهمی در سیستم جاسوسی انگلیس است و نقش مهمی در سیاست خارجی این کشور ایفاد مینماید، اوهام است؟ و یا در واقع اگر گمان نماییم که مشکل در بیگانه خواندن رسانههای بیگانه است، خود وهمی خطرناک و توطئهای خواسته یا ناخواسته است؟
البته بیان نظریه آزاد است و هر کس میتواند هر نظری که دارد بدهد و به طور قطع اگر آقای زیبا کلام استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی نبود، این نظراتش اصلاً مطرح و فرافکنی نمیشد و اگر در جایی بیان میداشت نیز به جز خنده حضار عکس العملی نمیدید، اما تأسف آور است اگر دانشجویی مجبور باشد این نظریات سخیف را به عنوان یک «تئوری – هر چند غلط» بخواند و تأثرآور است اگر مجبور باشد به خاطر نمره، آن را با نگاه تأییدی بازگو نماید. امید است که چنین نباشد.
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (www.x-shobhe ) در پاسخ یکی از کاربران خود، تحلیل یا توضیح کوتاهی در این زمینه درج نموده است که مطالعه آن میتواند برای علاقمندان مفید باشد.
مرتبط:
س: توهم توطئه یعنی چه و آیا [آن طور که میگویند] ما دچار «توهم توطئه» هستیم؟ چه ضرورتی دارد؟