ایرانپیان – یادداشت/ مجید ر.: پس از سلام، سال نو را به همهی هموطنان عزیز در هر کجای ایران و جهان که هستند تبریک و تهنیت عرض میکنم.
انتخابات سرنوشتساز نزدیک است. شاید برخی دوست داشته باشند که هواداری از اشخاص یا جریانهای متفاوت سیاسی، مثل هواداری از تیمهای فوتبال، شعاری و جوّی باشد و به همین دلیل از هیچ راه و کاری که از دستشان برآید [از شعارهای مستقیم و غیر مستقیم تبلیغات زودرس گرفته، تا جوّ و شایعه و حتی تشکیل گروههای رو زمینی و زیر زمینی] کوتاهی نکنند؛ اما واقعیت این است که ریاست قوّه مجریه و اداره یک کشور برای مدت چهار سال، نه فوتبال است و نه هیچ بازی دیگری؛ بلکه تعیین سرنوشت کشور در تمامی شئون سیاسی، اقتصادی، تمامیّت ارضی، اجتماعی، امنیتی، رفاهی و ... میباشد. لذا اصلاً جای سادهاندیشی، جوّ زدگی و اسیر موج شدن ندارد و باید با بصیرت مطالعه و آگاهانه انتخاب نمود.
بدیهی است که در این دوره، نامزدهای انتخاباتی بسیار هستند، تا آنجا که به طنز میگویند: «در این دوره برای هر رأی دهندهای یک نامزد وجود دارد»، اما ملاک قلّت یا کثرت نامزدها [که البته بسیاری از آنان در پشت پرده با هم بستهاند – عیبی هم ندارد] نیست، بلکه «شاخص» لازم است و انسان هوشیار و آگاه به شاخصهایی که رهبری میدهند توجه و تعمق دارد.
چه کنیم که شرایط به گونهای است که همه خود را واجد شرایط میدانند و شاید به راحتی نتوان مانع از نامزدی عدهای در انتخابات شد.
طبق این شاخصها اشخاص و جریانهایی صلاحیت نامزدی هم ندارند، چه رسد به ریاست جمهوری و تشکیل دولت و اداره کشور؛ اما چه کنیم که شرایط به گونهای است که همه خود را واجد شرایط میدانند و شاید به راحتی نتوان مانع از نامزدی عدهای در انتخابات شد.
البته هنوز فرصت خوبی باقی است و مقام معظم رهبری شاخصهای کلّی و جزئی بیشتری را اعلام خواهند نمود، اما بر اساس کلیّاتی که بیان نمودند، برخی از کسانی که مطرح شدهاند نیز باید از فهرست اذهان عمومی حذف شوند. از جمله:
اول – «کسانی که با نظام اسلامی مخالفاند». ممکن است چنین به نظر آید که لابد اگر کسی یا جریانی مخالف باشد، اصلاً خود را نامزد نکرده و شرکت نمینماید. اما تجربه ثابت کرده که چنین نیست، بسیاری نیز به قصد براندازی سریع یا آرام شرکت کرده و میکنند – مثل بنیصدر یا فتنه 88؛ پس ما باید دقت کنیم که اگر شرکت کردند، به آنها رأی ندهیم و کنارشان بگذاریم، چرا که قطعاً منافقاند و از همان ابتدا علیه مردم نیرنگ و فریب به کار بردهاند.
دوم – «کسانی که به قانون تمکین نمیکنند». تعداد این گروه بیشتر از گروه اول است و البته خطرشان نیز کمتر نیست. این «فراقانونی»ها، خودشان را «قانون» و حتی فراتر از قانون میدانند. فتنه 88 نیز به خاطر همین روحیه تکبر و فراقانونی پیشآمد.
ما نامزد مورد نظر خود را معرفی میکنیم، اگر به هر دلیلی صلاحیتاش در شورای نگهبان رد شد، کلّ قانون، شورای نگهبان و انتخابات را زیر سؤال برده و چالشی جدّی ایجاد خواهیم کرد
اکنون نیز عدهای بر همین سیاست استوار هستند. میگویند: ما نامزد مورد نظر خود را معرفی میکنیم، اگر به هر دلیلی صلاحیتاش در شورای نگهبان رد شد، کلّ قانون، شورای نگهبان و انتخابات را زیر سؤال برده و چالشی جدّی ایجاد خواهیم کرد، حتی اگر بتوانیم مانع از انتخابات میشویم؛ اما اگر نامزد مورد نظر ما قبول شد ولی رأی نیاورد، خواهیم گفت «تقلب» شده است و ابطال انتخابات را خواستار شده و تحمیل میکنیم و یا در صورت امکان خودمان تقلب کثیر و آشکار میکنیم و اگر معلوم و ابطال شد، فریاد بر میآوریم که دیکتاتوری است. در هر سه فرض، اگر لازم شد موافقان خود را به خیابانها کشانده و شورشی نیز به راه میاندازیم تا از آن طریق به هدف برسیم.
سوم – «غربزدههای داخل نظام و عرصه سیاست»؛ غرب زده در عالَم سیاست به اشخاص یا جریانهایی گفته میشود که به هیچ وجه به استقلال سیاسی کشور اعتقادی ندارند و بدون رابطهی ارباب نوکری با امریکا و انگلیس، امکان هیچ رشدی را در عرصههای سیاسی، اقتصادی و ...، متصور نمیشوند.
این اشخاص و جریانها از ابتدای انقلاب نیز داخل نظام بودند و هنوز هم هستند. دل امام و مردم از دست این عده خون شد. به تعبیر امام «میگونید بدون امریکا نمیشود نفس کشید».
پس آنان که دغدغهای جز لبیک به توطئه امریکا برای مذاکره ندارند نیز به درد این مملکت و مردم نمیخورند و باید حذف شوند.
پس از رحلت حضرت امام (ره) نیز اینها در بدنه نظام بوده و هستند و هم چنان دلشان برای امریکا میتپد و دل مردم را خون میکنند. چنان چه مقام معظم رهبری تصریح کردند: «یک عدهاى هم از روى سادهلوحى بعضاً، بعضى هم از روى غرض – نمیشود انسان قضاوت قطعى نسبت به اشخاص بكند، اما كار آدم سادهلوح، با كار آدم مغرض، در ماهيت خود تفاوتى پيدا نمیكند - خوشحال میشوند كه بله، بياييد؛ نه، اينجور نيست، مذاكره مشكلى را حل نمیكند؛ مذاكرهى با آمريكا مشكلى را حل نمیكند؛ كجا اينها به وعدههاى خودشان عمل كردند؟»
پس آنان که دغدغهای جز لبیک به توطئه امریکا برای مذاکره ندارند نیز به درد این مملکت و مردم نمیخورند و باید حذف شوند.
چهارم – «مشهورین به فساد اقتصادی و کسانی که در مبارزه با مفاسد اقتصادی اهمال کردهاند.»
هر چند مفسد اقتصادی با مسئولی که در مبارزه با مفاسد اقتصادی اهمال کرده متفاوت است، اما همین اهمالهای عمدی و سهوی زمینهساز خیال راحتی و تداوم فساد اقتصادی است و خودش نیز نوعی فساد است.
مقام معظم رهبری فرمودند: «چند سال قبل از اين، بنده دربارهى فساد اقتصادى، به رؤساى قوا نامه دادم. خُب، با فساد اقتصادى مبارزه كنيد. به زبان گفتن كه مطلب تمام نمیشود؛ عملاً با فساد مبارزه كنيد. هى بگوئيم مبارزه با فساد اقتصادى. خب، كو؟ در عمل چه كار شد؟ چه كار كرديد؟ اينهاست كه انسان را متأثر ميكند.»
پس آنان که دغدغهای جز لبیک به توطئه امریکا برای مذاکره ندارند نیز به درد این مملکت و مردم نمیخورند و باید حذف شوند.
نامزد ریاست جمهوری هم باید اشتهار به تقوا، اخلاص و توان اداره کشور را داشته باشد و هم باید به بدیها مشهور نباشد. لذا کسانی که مشهور به فساد اقتصادی هستند، به طور مستقیم یا غیر مستقیم در ثروتاندوزی از راه خلاف، رانت و رشوه، یا انحصاری کردن شریانهای اقتصادی در میان خود یا ... نقش ایفا کردهاند و نیز کسانی که در مبارزه با مفسدین اقتصادی (هر کس در هر مقامی – هر جریانی به هر شیوهای) اهمال کردهاند نیز باید از فهرست اذهان عمومی مردم حذف شوند.
پنجم – «تکنوکراتها.» البته به قول بعضی، اینها که ما میشناسیم، در این حدّ و اندازهها نیستند که تکنوکرات یا هر کرات دیگری قلمداد شوند، منتهی برخی دوست دارند و اصرار دارند که حتماً خودشان را به این القاب فرنگی نسبت دهند؟! این تکنوکراتها که «تکنوی سیاسی – رقص سیاسیشان» بیشتر از تکنوی صنعتی و اقتصادیشان بوده است، در گذشته بودند و هنوز هم در عرصهی سیاست و حکومت نقش دارند و باید اذعان داشت که علت اصلی مشکلات اقتصادی نیز همین اینها هستند، نه تحریمهای امریکایی.
این افراد پُز تکنوکراتی میدهند و از اقتصاد، صنعت (تکنولوژی)، علل و عوامل رشد یا سقوط اقتصادی نیز هیچ نمیدانند و بدتر آن که چون خود را «تکنوکرات» میدانند و مینامند، حرف هیچ کس را هم قبول ندارند، حتی مقام معظم رهبری که رصد و تبیین سیاستهای کلّی نظام با ایشان است.
اگر این به اصطلاح تکنوکراتها از همان هفده، هجده سال پیش هشدار و رهنمود ایشان را در خصوص پایان دادن به وابستگی به نفت نصب العین قرار میدادند، اکنون تحریمها همین مقدار تأثیر را نیز نداشت
اگر این به اصطلاح تکنوکراتها از همان هفده، هجده سال پیش هشدار و رهنمود ایشان را در خصوص پایان دادن به وابستگی به نفت نصب العین قرار میدادند، اکنون تحریمها همین مقدار تأثیر را نیز نداشت، چنان چه فرمودند:
«تحريمها بالاخره اثر گذاشت؛ اين هم يك اشكال اساسی در خود ما است. اقتصاد ما دچار اين اشكال است كه وابستهی به نفت است. ما بايد اقتصاد خودمان را از نفت جدا كنيم؛ دولتهای ما در برنامههای اساسيِ خودشان اين را بگنجانند. من هفده هجده سال قبل به دولتی كه در آن زمان سر كار بود و به مسئولان گفتم كاری كنيد كه ما هر وقت اراده كرديم، بتوانيم درِ چاههای نفت را ببنديم. آقايانِ به قولِ خودشان "تكنوكرات" لبخند انكار زدند كه مگر میشود؟! بله، میشود؛ بايد دنبال كرد، بايد اقدام كرد، بايد برنامهريزی كرد. وقتی برنامهی اقتصادی يك كشور به يك نقطهی خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روی آن نقطهی خاص تمركز پيدا میكنند.»
ششم – «کسانی که شاخصهی «صالحِ مقبول» را جایگزین شاخص «اصلح» کردهاند.»
این تفکر «فرصت طلبانه» یا به قول غربیها اُپورتونیستی، در جریان انتخابات مجلس اخیر به صورت رسمی مطرح شد. در حالی که وحی و عقل حکم به انتخاب «اصلح» و «احسن» دارد، عدهای که حتی برخی از آنان خود را اصولگرا مینامند گفتند که ضرورتی به «اصلح» نیست، بلکه ما «صالح مقبول – کسی که صالح باشد و رأی بیاورد» را انتخاب و معرفی میکنیم، اگر چه اصلح نباشد.
مقام معظم رهبری در بیانات اخیر خود مجدداً به انتخاب «اصلح» تصریح و تأکید نموده و فرمودند:
«آنچه كه اهمیت دارد، تشخیص شما و رأی شما است. باید خودتان تحقیق كنید، ملاحظه كنید، دقت كنید، از انسانهای مورد اعتمادتان بپرسید، تا به اصلح برسید و اصلح را انتخاب كنید.»
*- پس فعلاً مصادیق شاخصههای فوق، یعنی افراد و جریانهایی که در شش شاخصه مذکور اشتهار دارند را از فهرست خارج میکنیم تا با تبیین شاخصههای بعدی، از میان انبوه نامزدها، ائتلافها، اختلافها و ... به «اصلح» برسیم.