ایرانپیان – یادداشت/ چینیچیان: تاریخ هم چنان تکرار میشود، چرا که انسان همان انسان است، فقط ابزارش متفاوت شده است.
میگویند: ما دیگر آن انسانهای دوران ابراهیم، موسی و عیسی (ع) نیستیم و حتی انسانهای 1400 پیش و عصر ظهور پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نیستیم و پیشرفت کردهایم، اما آن چه میبینیم حاکی از تغییر «ابزار» است و نه تغییر «انسان»! دیگر کسی با شتر، اسب، الاغ و درشکه سفر نمیکند و دیگر کسی با شمشیر نمیجنگد، اما اهداف همان، طمعها همان و ترفندها همان است. چرا که نه «دنیا» عوض شده و به غیر از دنیا مبدل شده است و نه آخرت با پیشرفت علمی در صنعت منحل گردیده است و نوع انسان، یا دنیا را هدف گرفته است و یا آخرت را هدف میگیرد و به تناسب زمان از ابزار برای سرعت و سهولت رسیدن به هدف بهره میبرد.
عجیب نیست که اهل دنیا تغییری نکرده باشند و مانند انسانهای دوره جاهلیت بیاندیشند و عمل کنند و همان اهداف، سیاستها و روشهای آبا و اجدادشان را تعقیب کنند؛ چرا که در توقف و عقبگرد رشدی نیست. رشد در گرو «خدا هدفی = کمال طلبی» یا به قول امروزیها «خدا سالاری» است و در فرعون سالاری تکاملی وجود نخواهد داشت، چه فرعون همان فرعون مصر باشد و ادعای «انا ربّکم الاعلی» را فریاد زند و چه فرعون، سران امریکا و انگلیس امروز باشند و فریاد «ابرقدرتی» و بزرگتری سر دهند.
روشهای سلطه نیز همان روشهای قدیمی است و حتی ترتیب آن نیز تغییر نیافته است.
گام اول، ایجاد اختناق است، منتهی بهتر آن است که در پوشش «مردم سالاری» اِعمال گردد. گفتند: «فاطمه، گریه نکند، گریههایش مردم را ناراحت میکند».
بیتردید ظالم مشکلی با گریه یک بانو و غم مردم نداشت. بلکه مشکل دشمن در پیام و تأثیر گریه بوده و هست. هر گاه از او میپرسیدند که چرا گریه این قدر گریه میکنی؟ میفرمود: از یک سو پدری چون رسول الله و خاتم النبیین (صلوات الله علیه و آله) را از دست دادهام، از سوی دیگر شاهد غصب ولایت و خلافت و ایجاد اعوجاج در مسیر رشد مردم هستم و از سوی دیگر گویا تنهایی و مشکلات علی علیهالسلام بعد از خود را میبینم.
گام دوم: جوّسازی، شایعه، توهین، هتک حرمت و شکستن قداست است. به فاطمه علیهاالسلام اهانت کردند، هر چه توانستند علیه آن بانوی معصومه و عقیله عالم جوّسازی کردند، حتی در کوچه سیلیاش زدند تا از سویی خودش را مورد اهانت قرار داده باشند و از سوی دیگر به اذهان عمومی القا کنند که قداستی در کار نیست، دیدید که او را زدیم، اما هیچ آسمانی به زمین نیامد و هیچ زلزلهای رخ نداد و زمین ما در خود فرو نبرد.
گام سوم: محاصره اقتصادی است. فدک را به خاطر چند هکتار زمین حاصلخیز غصب نکردند. چیزی که آن موقع بیشتر از حالا بود، زمین و کشاورزی بود. بلکه چون هدیهای از جانب رسول خدا (ص) بود و سالانه درآمدش بین بیبضاعتها و کم درآمدها تقسیم میشد و در واقع امید گرفتارها درب خانه و چشمشان به دست علی و فاطمه (ع) بود، آن را غصب کردند تا علی و فاطمه و شیعیانشان را در حصر اقتصادی قرار دهند و دست از مخالفت با حکومت غاصب که شاید لقمه نانی مقابلشان پرت کند بردارند.
گام آخر: ضرب و شتم، شکنجه قتل و ترور است. خانه را به آتش کشیدند، ریسمان به گردن ولایت و امامت حقه انداختند تا مجبور به بیعتاش کنند، و قویترین مدافع و پشتوانهاش را مورد ضرب و شتم قرار دادند تا تنها بماند.
چون دید فاطمه (علیهاالسلام) پشت درب خانه ولایت ایستاده است و با عصمت خود از او دفاع میکند، لگدی به درب نیمسوخته زد که محسناش سقط شد و دندهاش شکست. چون دید نه تنها دست بر نمیدارد، بلکه با آن وضعیت به میدان آمده و از ولایت دفاع میکند، دستور داد ضربهای به دستش بزنند، چنان که استخوان بازو نیز شکست.
امروز – این سیاستها و روشهای تحمیل سلطه، از ابتدا بوده و هنوز هم ادامه دارد. غصب حق و حقوق اجتماعی (حکومت) – اختناق و خفه کردن صداها در گلو به گونهای که اذهان عمومی نشنوند و بیدار نشوند – جوّسازی، شایعه هتک حرمت و قداست – تحریم اقتصادی و در نهایت جنگ و ترور.
فقط ابزارها فرق کرده است. اختناق با انحصارطلبی رسانههای صهیونیستی - جوّسازی با محکوم کردن مسلمین به ارتجاع و تروریست - هتک حرمت و قداست با قرآن سوزی، انفجار حرمها و ترور نمازگزاران در مساجد - تحریم اقتصادی توسط بانکها و ایجاد محدودیت در تجارتهای بینالمللی و بالاخره جنگ و ترور با تسلحیات پیشرفته.
و فاطمه علیهاالسلام که به تنهایی یک امّتِ مدافع امام بود، یک تنه همه ظلمها و مصیبتهای تحمیلی به یک جامعه را به جان خرید، تا درسی از اسوهای برای تاریخ و الگویی برای حقطلبان و آزادیخواهان و به ویژه مسلمین و شیعیانش در تمامی اعصار باشد و چه خوب معلم و اسوهای بود.