ایرانپیان – یادداشت/مرتضی آ.: در تیر ماه سال گذشته یادداشتی تحت عنوان «اقتباس از الگوی فرانسه در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم» در همین پایگاه درج شده بود که بسیار برایم مفید و جالب توجه بود و اکنون پس از گذشت ماهها و روشن شدن چگونگی حضور نامزدها میبینم که دقیقاً عین همان پیشبینی به عرصهی ظهور مینشیند و ترس از عواقبی مانند انتخابات فرانسه است که در یادداشت دیگری تحت عنوان «انتخابات فرانسه/ حضور گستردهی مردم و شکست مفتضحانه تمامی نامزدها» درج شده بود.
در هر حال علل فزونی نامزدهای انتخاباتی و این که چرا حتی کسانی که میدانند رأی نمیآورند نامزدی خود را اعلام میکنند، جای تفکر و تأمل دارد. علل میتواند متعدد باشد که ذیلاً به برخی از اهمّ آنها اشاره میگردد:
الف – شخصی:
علت شخصی آن است که نامزدی ریاست جمهوری خود یک رزومهی معتبر در سابقهی عملکرد و فعالیتهای سیاسی اشخاص میباشد. شخص خود را [بدون هیچ تلاش و زحمتی و با یک ثبت نام ساده]، در قابلیت ریاست جمهوری مطرح میکند و همه جا به عنوان یک «نامزد ریاست جمهوری» مطرح میشود و دیگر اصلاً مهم نیست که واجد شرایط، مطلوب، مقبول و محبوب هست یا خیر؟ و چه بسا هیچ هزینهای هم به تبلیغات اختصاص ندهد، چرا که هدف او همین قدر بود که به محض ثبت نام محقق میشود.
خُب، این آقا حتی فکر نکرده بود که «احساس تکلیف»، احساس غلغلک یا خارش نیست، در عرصه عقل و دین، همین قدر که میدانی اقبالی نداری و مردم به تو رأی نمیدهند، تکلیف ساقط میشود.
یکی از نامزدها که اتفاقاً بیاطلاع از علوم دینی هم نیست گفته بود: «میدانم رأی نمیآورم، اما احساس تکلیف کردم!» خُب، این آقا حتی فکر نکرده بود که «احساس تکلیف»، احساس غلغلک یا خارش نیست، در عرصه عقل و دین، همین قدر که میدانی اقبالی نداری و مردم به تو رأی نمیدهند، تکلیف ساقط میشود. پس علت حضور چیز دیگری است.
ب – جریانسازی علیه انتخابات:
بیتردید برخی از آنان که میدانند رأی نمیآورند، فقط جهت جریانسازی علیه انتخابات با هدف گرفتن «شورای نگهبان» به میدان خواهند آمد.
این عده میدانند که شورای نگهبان نمیتواند اجازه دهد که مثلاً سی یا چهل نفر نامزد ریاست جمهوری شوند و انتخابات را به سخره بگیرند. پس طبعاً بسیاری از آنان را حذف خواهد کرد و آنها (جریانات حامی) سر و صدا خواهند کرد که انتخابات آزاد نیست و ما چرا حذف شدهایم؟! شعار خواهند داد که مردم شعور دارند، به کسی ربطی ندارد چه کسی بیاید یا نیاید، بگذارید ما بیاییم و مردم رأی ندهند، مردم انتخاب میکنند و ... .
همین قدر که بر خودش و دیگران مشهود و معلوم است که رأی نمیآورد، یعنی عدم اشتهار، مقبولیت و محبوبیت که میتواند دلیل ردّ صلاحیت باشد.
اینها میدانند که شورای نگهبان نمیتواند پروندهی موجود از افرادی که صلاحیتشان رد میشود را افشا کند، وانگهی حتماً نباید هر رد شدهای سابقهی سوء کیفری یا اتهامات قضایی داشته باشد، همین قدر که بر خودش و دیگران مشهود و معلوم است که رأی نمیآورد، یعنی عدم اشتهار، مقبولیت و محبوبیت که میتواند دلیل ردّ صلاحیت باشد.
ج – سیاسیکاری جریانی:
برخی دیگر فقط به خاطر «سیاسیکاری جریانی» ثبت نام میکنند.
دیگر آن دوره که جریانات شناخته شده به یکی و دو تا محدو باشند گذشته است و دیگر جریانات این ریسک را نمیکنند که فقط یک نامزد یا کاندیدا را معرفی کنند. بلکه هر جریانی چند نامزد به میدان میفرستد و به هر کدام نیز پول و امکاناتی میدهد، در حالی که وی مطلوب آن جریان نیست و میداند که موفق نیز نخواهد بود.
این شیوه با الگوپذیری از انتخابات مجلس اتخاذ شده است. برای مجلس یک جریانی که فقط یک نامزد مطلوب داشت، 5 تا 20 نفر را برای ثبت نام به میدان میفرستاد. حتی برخی معتاد، دارای سابقه کیفری، بدهی، اشتهار به فساد و ... بودند. آنها میدانستند که شورای نگهبان آنان را رد میکند و جریان میتوان هوچیگری کند و بگوید حال که شورای نگهبان آنان را رد کرده است، پس شما از روی لجبازی هم که شده به فلانی (نامزد مورد نظر) رأی دهید.
اکنون نیز از هر جریانی چند نامزد به میدان میآیند. اولاً که اگر یک یا چند نفر از آنان رد شد، دیگری باقی خواهد بود – ثانیاً میتوانند به نفع یک دیگر کنار روند – ثالثاً رأیها به نفع نامزد مورد نظر شکسته خواهد شد و رابعاً احتمال ورود نامزد مطلوب نهایی به دور دوم بیشتر میشود.
از این رو، مردم که همان رأی دهندگان و تعیین کنندگان سرنوشت خود و کشور هستند، باید فارق از گرایشات شخصی و سطحی – مصون از جوّسازیها و شعارها – بصیر به ضرورتها و نیازها، اصلح را انتخاب کنند و بهترین شاخصه همان است که مقام معظم رهبری فرمودند:
«دولتی که از امتیازات دولت فعلی برخوردار باشد، منهای ضعفهای آن.»