ایرانپیان – یادداشت/محسن: برای آقای هاشمی غصه میخورم که چگونه فرزندان، اقوام و اطرافیانش او را اوج عزت به حضیض ذلت کشاندهاند؟! زمانی این ملت انقلابی او را «یاور خمینی» میخواندند و امروز اوست که در سن 82 سالگی برای رسیدن به قدرت (و نه خدمت)، برای خودش روضهخوانی و مرثیه سرایی میکند، آن هم با صدور بیانیه و تمسک و توسل به آیات، فضایل امام، اشعار و ...!
البته که شأن هر مسلمان و ایرانی بالاتر از آن است که پاسخی به این بیانیهها بدهد، اما از آنجا که وی مردم را مخاطب قرار داده است و طبق معمول محتوای بیانش اهانتی به شعور مردم است، بر خود لازم دانستم به عنوان یکی از مخاطبین، چند سطری در پاسخ بنگارم.
آقای هاشمی!
میدانید که مردم، به ویژه پس از فتنه 88، سابقهی خوشی از صدور بیانیه توسط نامزدهای ریاست جمهوری که میدانند مورد تأیید و استقبال نیستند، ندارند، با این حال شما نیز به همان شیوه متوسل شدید!
اینبار خود را اسوهی مظلوم اخلاق انتخاباتی معرفی کردید و حال آن که مردم اخلاق انتخاباتی شما را در قائله دوم خرداد، کاندیداتوری قبلی و نیز فتنه 88 و... به خوبی تجربه کردهاند.
در بیانیهی سوم، با توسل به آیات قرآن کریم، فضایل امام خمینی (ره)، احادیث، تفسیر الدر المنثور و شعر و ادبیات فارسی روضهای در رثای خودتان خواندید و باز طبق معمول دم از «من» زدید، منتهی اینبار خود را اسوهی مظلوم اخلاق انتخاباتی معرفی کردید و حال آن که مردم اخلاق انتخاباتی شما را در قائله دوم خرداد، کاندیداتوری قبلی و نیز فتنه 88 و... به خوبی تجربه کردهاند.
البته نه نویسنده فرصت دارد که فراز به فراز این روضهی شما را به نقد بکشد و نه خواننده حوصلهی مرثیهی شما و پاسخ آن را دارد، لذا به اختصار اشاراتی میشود.
*- در فراز اول اشاره کردید که در 14 سالگی به قم آمده و طلبگی را آغاز نمودید...؛ آیا فکر نمیکنید که دیگر برایی معرفی تاریخچهی طلبگی خودتان خیلی دیر شده است و البته جایش در بیانیهی انتخاباتی نیست. اکنون شما 80 سال دارید، به قولی حضرت آیت الله شدهاید و 34 سال هم از انقلاب اسلامی میگذرد و همه شما و حتی خاندانتان را خوب میشناسند. آمال و حرصهای شما خاندان جلیل هاشمی، نقش مستقیمی در سرنوشت تک تک این ملت ایفا کرده است.
*- بلافاصله پس از این جملهی کوتاه، به آشنایی با امام خمینی (ره) و در سطوری چند به ذکر فضایل اخلاقی و مبارزاتی ایشان پرداختید. خوب اینها چه ربطی به شما دارد؟! بنده نیز مانند اکثر آحاد مردم، به ویژه از سن 12 سالگی به بعد، با پیامبر اکرم و اهل بیت عصمت و طهارت صلوات الله علیهم اجمعین آشنا شدم و هر روز بیشتر به فضائلشان پیبردم و هنوز قطرهی از این اقیانوس رحمت را نشناختهام.
این که شما اندیشههای مدیریتی و رهبری حضرت امام (ره) را برجسته دید، هنر نمودید، هر چند که هیچ نشانی از علم، تقوا، بصیرت و شایستگی شما ندارد، دوست و دشمن آن را دیدند و اذعان کردند.
این که شما اندیشههای مدیریتی و رهبری حضرت امام (ره) را برجسته دید، هنر نمودید، هر چند که هیچ نشانی از علم، تقوا، بصیرت و شایستگی شما ندارد، دوست و دشمن آن را دیدند و اذعان کردند. پس چرا با این ادبیات خود را به ایشان میچسبانید تا از اصل «تأثیر مجاروت» در تبلیغات بهره ببرید؟!
*- در این بیانیهی انتخاباتی نوشتهاید: «در بعد اخلاق انسانی و اسلامی و تلاش برای نهادینه کردن مکارم اخلاقی در جامعه و پرهیز از رذیلتها، «صحیفه امام» ارزشمندترین آیینه صدیق برای تطبیق رفتار و گفتارها با معیارهای اسلامی است».
خُب، متشکریم که صحیفه امام که البته به نام «صحیفه نور» منتشر شده است را به ما معرفی کردید. ولی خوب است خودتان نیز آن را بخوانید و فراموش نکنید که این مردم به مراتب بیش از شما امام را شناختند، به تقوا، فضایل، علم، مدیریت و صداقتش پیبردند و با ایشان زندگی کردند. به امر او به پاخواستند، به امر او جهاد کردند و به امر او سکوت نمودند. حالا شما در بیانیهی انتخاباتی خود «صحیفه امام» را به مردم معرفی میکنید؟!
مردم از این بابتی که در وهم شماست مکدّر نیستند و اجازه نمیدهند که شما دستآوردهایشان به ویژه در این هشت سال اخیر را به لجن بکشید.
*- پس از اختصاص نیمی از بیانیهی سوم به فضایل حضرت امام (ره) که ربطی به جنابعالی ندارد و هیچ یک از فضایل او را در شما دیده نشده است، باز نتوانستید آن حقد و کینهی دیرینه را نگهدارید و افزدید: «در این مقال بر آن نیستم که با یادآوری سوءمدیریتها، خاطر مردم عزیز را در آستانه خلق حماسه سیاسی مورد تأکید رهبری که مطمئناً زمینهساز و نقطه آغاز خلق حماسه اقتصادی خواهد بود، مکدّرتر نمایم ...» حال بفرمایید اگر در این مقال بودید چه میگفتید؟! به یاد یک راننده تاکسی افتادم که کلّی نسبت به انقلاب، امام، آقا، بسیجیها، کشور و مردم بد گفت و در خاتمه گفت: خفقان است و نمیگذارند کسی حرف بزند! شما نگران نباشید، مردم از این بابتی که در وهم شماست مکدّر نیستند و اجازه نمیدهند که شما دستآوردهایشان به ویژه در این هشت سال اخیر را به لجن بکشید.
*- در فراز بعد نوشتهاید: «توجیهپذیر نیست که با هدف آبادانی دنیای مردم، آخرت خویش را با توسل به تخریب و تهمت و دروغ، خراب کنیم و باید در مواجهه با بی اخلاقیها، آیه 63 سوره مبارکه فرقان را تلاوت کنیم».
آیا با آن زندگی اشرافی و ثروت خاندانتان، خود را مصداق عبادالرحمن نیز میدانید؟!
آقای هاشمی! آیا با آن زندگی اشرافی، با آن تکبر زبانزد، با آن ثروت هنگفت آقازادههایتان که نمیتوانید بگویید از ارث پدری، باغ پسته و یا نبوغ اقتصادیشان به دست آوردهاند، با آن خفقانی که در دوره ریاست جمهوری ایجاد کرده بودید که یاران امروزتان (اصلاحطلبان) شما را مقلب به «عالیجنابان سرخ پوش» کرده بودند، با این ادب سیاسی خودتان در موضعگیری نسبت به انقلاب و جمهوری اسلامی ایران، رهبری و مردم که در فتنه 88 بیشتر بروز کرد و ...، خودتان را مصداق عبادالرحمن و برخوردار از ویژگی «یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا – روی زمین با فروتنی و تواضع راه روند» میدانید و همه مخالفان خود را طبق این آیه شریفه از جاهلان قلمداد میکنید؟!
آقای هاشمی! آیا حبّ قدرت و ثروت این قدر بر فهم، شعور، چشم و گوش شما پرده انداخته که متوسل به آیات کریمه شده و با تفسیر و تأویل به رأی آنها به نفع خود، قلم میزنید؟!
چه کسی گفته که منتقدین شما پست هستند و کلامشان «کلام زشت» است
*- آقای هاشمی! در بین همه تفاسیر موجود به تفسیر الدر المنثور سیوطی اشاره کردید که البته مقصود اصلی را میدانیم و نمیگوییم، بالاخره آن هم تفسیر است و سپس به کلام امام باقر (ع) تأسی کردید که فرمودند: «سِلاحُ اللِّئامِ قَبیحُ الکَلامِ، سلاح انسانهای پست کلام زشت است»؛ ولی دقت داشته باشید که اولاً شما با تندخوییها، تکبرها و بداخلاقیهای سیاسیتان همیشه کلامی زهرآگین داشته و دارید و ثانیاً چه کسی گفته که منتقدین شما پست هستند و کلامشان «کلام زشت» است و ثالثاً دقت نمایید که تفسیر و تأویل به رأی آیات و احادیث، خود زشتترین کلام و بیشترین ظلم است.
*- در فراز آخر نوشتهاید: «بدگویان و بدخواهان [ما] از نوع کسانی نیستند که آنها را مستحق هر نوع مقابله به مثل بدانیم بلکه مستحق آنند که برایشان دعا کنیم تا به راه حق پایبند باشند.»
آقای هاشمی! ممکن است بفرمایید که این [ما] کیانند و چند نفرند؟! و بفرمایید که چرا نام هر انتقادی که البته اغلب به حق هم هست را «بدگویی» میگذارید؟! و آیا فکر نمیکنید که شما به مراتب بیش از منتقدانتان مستحق دعاگویی هستید، باشد که در این سن و سال متذکر شده و احیاناً عاقبت به خیر شوید؟!
*- آقای هاشمی! در مرثیه سرایی برای خود به دو بیت شعر نیز متسمک و متوسل شدید، لذا جا دارد ما نیز ضرب المثلی را برای شما بازگو که کنیم که مصداقش از آن ابیات بیشتر است:
ما را به خیر تو امیدی نیست، شرّ مرسان.