ایرانپیان – یادداشت/مجید ر.: هر چند اینجا هندوستان نیست که اذهان عمومی با دیدن یک فیلم، سریال یا مستند همه شناختها و باورها و یقینها را کنار گذاشته و منفعل شوند، اما بالاخره این مستندهای تبلیغاتی یا معرف و به یادآورنده سوابق و عملکردهای شخصیت سوژه است و یا دست کم نشان میدهد که سوژه دوست دارد مردم او را چگونه بشناسند. ولی مهم این است که بالاخره هر فیلمی، به غیر از پیامهای آشکار تعیین و تعریف شده، پیامهای پنهانی نیز منتقل میکند که آنها مهمتر از ظاهر تصاویر و یا دیالوگها میباشد.
آن چه ما در مستند تبلیغاتی آقای قالیباف دیدیم، قوت نشان دادن ضعفها و امتیاز خواستن بابت همین ضعفهای جدی بود. روشی کاملاً پوپولییستی و تکنوکرات مآبانه.
در هر حال این فیلمها، سریالها و مستندها برای ما (مخاطبین) پخش میشود، پس ما نیز در نقد جدی آنها محق هستیم، به ویژه اگر برای اخذ رأی از ما برای به دست گرفتن بخش مهمی از سرنوشت ما و کشورمان باشد.
آن چه ما در مستند تبلیغاتی آقای قالیباف دیدیم، قوت نشان دادن ضعفها و امتیاز خواستن بابت همین ضعفهای جدی بود. روشی کاملاً پوپولییستی و تکنوکرات مآبانه.
سیل متروی تهران:
مستند تبلیغاتی آقای قالیباف، تخت عنوان «دوباره زندگی، با نمایش بارش باران و تگرگ و جاری شدن سیل و سرازیر شدن به ایستگاه مترو شروع شد و مدیریت بحران ظرف 300 ساعت به رخ کشیده شد.
اگر این اتفاق در هر کشور پیشرفته یا نیمهپیشرفتهی دیگری رخ میداد، ابتدا شهردار و سپس مهندسین شهرسازی و سپس مسئولین ساخت و ساز مترو و بالتبع پیمانکاران برکنار، اخراج و سپس محاکمه میشدند.
حال سؤال اینجاست که آیا جاری شدن سیل در کلان شهر بزرگی چون تهران و سرازیر شدن آن به ایستگاه مترو، یک ضعف بزرگ نیست؟! گفتند سیل به اداره راه مربوط میشد، به فرض قبول میپرسیم ساختن مترو بدون محاسبه سیل به کدام سازمان یا نهاد مربوط میشد؟! بدیهی است اگر این اتفاق در هر کشور پیشرفته یا نیمهپیشرفتهی دیگری رخ میداد، ابتدا شهردار و سپس مهندسین شهرسازی و سپس مسئولین ساخت و ساز مترو و بالتبع پیمانکاران برکنار، اخراج و سپس محاکمه میشدند.
اما ما اولاً نباید بپرسیم که چرا باید در یک نقطه تهران چنین سیلی جاری شود؟ و چرا نباید در مهندسی مترو جاری شدن سیل پیشبینی شده باشد؟ ضررها و زیانهای مالی و جانی این حادثه چقدر بوده است؟ چه شخص و اشخاصی مسئول هستند و ...؟! ثانیاً باید اداره امور کشور را به شهردار جایزه بدهیم که بالاخره پس از 300 ساعت این ضایعه را مهار کرده است؟ البته خوب و لازم است که علت این فاجعهی غیر قابل قبول را به گردن دیگران بیاندازیم، ولی نقش دیگران را در مهار آن نادیده بگیریم و بگوییم که کار شهردار محترم تهران بود، پس خوب است رییس جمهور نیز بشود!
به یادم آمد، چندی پیش در ترکیه زلزلهای آمد (که البته با سیل که مسیلها قابل پیشبینی و مهار است فرق دارد) و چندین ساختمان فرو ریخت، اما دولت برای آرامش اذهان عمومی هم که شده، شهردار و پیمانکاران را بازداشت و محاکمه کرد.
به یادم آمد، چندی پیش در ترکیه زلزلهای آمد (که البته با سیل که مسیلها قابل پیشبینی و مهار است فرق دارد) و چندین ساختمان فرو ریخت، اما دولت برای آرامش اذهان عمومی هم که شده، شهردار و پیمانکاران را بازداشت و محاکمه کرد.
در هر حال جاری شدن سیل در سطح خیابانهای کلان شهری چون تهران، ضعف شهرداری است و به وزارت راه یا ... ربطی ندارد، چه رسد به چنین سیل عظیمی و سرازیر شدنش به ایستگاه مترو. اما در این فیلم با افتخار نشان داده میشود که سیل در خیابانهای مرکزی شهر نیز جاری است و مترو بهترین مسیل آن گردیده است.
دیدار با آیات عظام و برخی علما:
شاید آیات عظام و علمای محترم، از روی خلوص نیتی که خودشان دارند و نیز دستورات اخلاقی دینی به ویژه در خصوص پرهیز از سوء ظنّ و حمل به صحت، گمان نموده باشند که بالاخره شهردار تهران پس از 8 سال یاد آنان کرده و فرصتی نموده تا دیداری تازه کرده و نصایحی بشنود. اما آقای قالیباف که مرد تدبیر و برنامهریزی است و به قولی سالهاست که با کمک مشاورین برای به دست آوردن این پست برنامهریزی و هزینه میکند، به خوبی میدانست که این دیدارها به چه منظور صورت میگیرد و فیلمهایش کجا به کار خواهد آمد؟!
البته علمای محترم ساده نیستند، لذا در هنگام ملاقات نصیحت کردند (به ویژه آیت الله جوادی آملی) و پس از ملاقات نیز اطلاعیه دادند که دیدار ما با نامزدها به منزلهی تأیید آنها نمیباشد، اما مجدداً فیلم کردن این دیدارها، نقطهی ضعف است.
البته امید است که هزنیهی این سفرها، دیدارها، هدایایی که در عکسهای خبری نشان داده شد و ...، همه از بودجه شخصی باشد، چرا که برای تبلیغات شخصی انجام گرفته است.
البته امید است که هزنیهی این سفرها، دیدارها، هدایایی که در عکسهای خبری نشان داده شد و ...، همه از بودجه شخصی باشد، چرا که برای تبلیغات شخصی انجام گرفته است.
مقایسه پل صدر با عملیات دفاع مقدس:
در سکانس بعدی با نمایش صحنههایی از حضورش در جبههها، با بیان این که «رفتم که بمیرم، نرفتم که سردار بشوم»، کار کردن در شهر و ساختن پل صدر بسیار سختتر از عملیات جبهههای دفاع مقدس که با ایثار، شهادت، جانباری، اسارت و تحمیل سختیهای مستقیم و غیر مستقیماش بر خانوادههای آنان و جمیع مردم مقاوم به نتیجه رسید، شمرده شد؟!
وی گفت: «من به شما بگویم که ایثارگری در این فضا (پل صدر) به مراتب سختتر از ایثارگری در دفاع مقدس است»! انحراف نظریاش پیشکش، سختیاش نیز بماند، اما ای کاش در مورد ایثارش توضیح میدادند
وی گفت: «من به شما بگویم که ایثارگری در این فضا (پل صدر) به مراتب سختتر از ایثارگری در دفاع مقدس است»! انحراف نظریاش پیشکش، سختیاش نیز بماند، اما ای کاش در مورد ایثارش توضیح میدادند. آیا مردم ایثار میکنند یا شهرداری با آن بودجههای کلان؟! آیا فروش تمامی تپههای قدیمی در شمال شهر تهران برای خانه و برج سازی (امامزاده قاسم، ازگل و ...) ایثار است و یا تخریب باغها، قطع بیرویه درختان، ازدیاد ساختمانهای تجاری بدون محاسبه امکانات رفت و آمد و ترافیک ... و خلاصه قطع کردن راه نفس و اکسیژن تهران.
البته از یک اندیشه تکنوکرات بیش از این هم انتظار نمیرود و ایشان در نظر ندارند که اگر صرف پلسازی در شهر سختتر از ایثارگری در جنگ باشد، ژاپنیها و آلمانیها همه مجاهد فیسبیلالله هستند. به ایشان به صراحت میگوییم که میتوانی خودت را تبلیغ کنی، اما حق نداری رشادتها و ایثارهای نیروهای ما در جنگ و اساساً فرهنگ مجاهدت، ایثار و شهادت را تسخیف نمایی.
تلاوت قرآن کریم محض ریا:
این بدعت زشت را آقای هاشمی گذاشت. در مستند تبلیغاتی او نیز دیدیم که دو رکعت نماز «قربة لدوربین و رأی» به جای آورد!
این بدعت زشت را آقای هاشمی گذاشت. در مستند تبلیغاتی او نیز دیدیم که دو رکعت نماز «قربة لدوربین و رأی» به جای آورد!
اگر چه همان موقع نیز با آقای هاشمی مخالف بودم، اما با خودم میگفتم: «تو دیگه چرا؟ تو که یک آیت الله هستی؟ چطور حاضر شدی که رکعتی نماز و احیاناً با نورپردازی و چند کات کارگردان برای تبلیغ بخوانی؟!»
یک وقت است امام جماعتی، شخصیتی، یا هر کسی نماز یا قرآنی میخواند و اتفاقاً دیگران فیلم و عکسی نیز از او تهیه میکنند، اما یک وقت برنامه تبلیغاتی است، آقای شهردار در مینیبوسی به همراه کارگردان و فیلمبردار جهت تهیه یک مستند تبلیغاتی نشسته است، اینجا دیگر قرآن خواندن و بوسیدن، مصداق بارز ریا (نمایش برای فریب مردم) است. اگر قالیباف مقابل دوربین قرآن نمیخواند و نمیبوسید نیز طبیعی بود که گمان کنیم لابد ایشان اهل نماز و قرآن و دعا است، مثل میلیونها مسلمان دیگری که صبحها آنها را در مترو و اتوبوس میبینیم، ولی مقابل دوربین برای تبلیغ و به رخ مردم کشیدن، از آن نقاظ ضعف ایمانی و اخلاقی بسیار بزرگ و از آن گناهان کبیره است که در این مستند امتیاز قلمداد شد. مکافاتش نزد خدا را نمیدانم، اما میدانم که جایزهاش از طرف مردم، اهدای ریاست جمهوری نیست.
جانبازان:
از سکانسهای دیگر این مستند، دیدار، روبوسی و دلسوزی برای جانبازان بود و البته با ژانر هنری و تعریف از فیلم «آژانس شیشهای» و نیز سیاهنمایی در بدبخت و بیچاره نشان دادن جانبازان، که از روی دخترشان خجل هستند، چرا که نمیتواند برای آنها یک کفش بخرد(؟!)
تمامی این گلهای نایاب و وارداتی کنده شد، بلکه درختهای کهن نیز قطع شد و جانبازان قطع نخاعی که در آن جا سکنی داشتند نیز اخراج شدند، تا برج دیگری در فرمانیه ساخته شود.
خیلی خوب بود که به جای خرج کردن از جراحاتهای یک جانباز، نشان داده میشد که کسی میخواهد گلهای نایابی که چهار دهه در حیاط یکی از خانههای نگهداری جانبازان حفظ شده بود را بچیند، اما شهردار و شهرداری مخالفت میکند. اما چنین صحنهای نبود، چرا که نه تنها تمامی این گلهای نایاب و وارداتی کنده شد، بلکه درختهای کهن نیز قطع شد و جانبازان قطع نخاعی که در آن جا سکنی داشتند نیز اخراج شدند، تا برج دیگری در فرمانیه ساخته شود.
خوب است که در این مستند نشان داده میشد که اگر چه تهران پیاده رو ندارد و در خیابانهای گران قیمت به هیچ وجه برای پیادهرو سازی عقب نشینی داده نمیشود، اما شهردار در این تهران بزرگ، محلهای عبوری برای جانبازان ویلچری تعبیه کرده است.
و خلاصه در همین مستند کوتاه نکته بسیار است، چه رسد به عملکرد هشت ساله در شهرداری و هزینههای آن چنانی طی چندین سال برای تبلیغات.