ایرانپیان - یادداشت/مجید ر.: عادت بدی در اذهان عمومی رایج شده است که مانع از هر گونه اظهار نظر، بحث و بررسی و گفتگو میشود؛ و آن حمل بر مخالفت یا حتی انتقاد درست و سازنده نمودن در هر بحثی است. اما در این نوشتار نه قصد مخالفت یا موافقت است و نه قصد انتقاد سازنده یا خدایی ناکرده مغرضانه، بلکه بیانی مختصر در اشاره به دو نگرانی بزرگ مردم [در سیاست داخلی و خارجی] برای دولت تدبیر و امید آقای روحانی میباشد.
نگرانی اول، ترکیب هیئت دولت (کابینه):
یک نگرانی بزرگ، از ترکیب دولت جدید وجود دارد و گمانهزنیها، شائبهها و نیز برخی از اخبار نسبتاً نزدیک به واقع بر این نگرانی افزوده است.
جواد ظریف برای وزارت خارجه، علی جنّتی برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وحیدی یا ترکان برای وزارت دفاع، یونسی یا علوی برای وزارت اطلاعات، عباس آخوندی برای وزارت مسکن و شهرسازی و ...، کابینهای نگران کننده را متصور مینماید.
چنین کابینهای نه تنها حاکی از آن است آقایان نتوانستهاند در طی سه دهه حضور سیاسی و اجرایی خود نیروهای جوانتر، فکورتر، متخصصتر و متعهدتری را بشناسند و هر کاری کنند از یک حلقه بسته قدیمی و امتحان داده خارج نمیشوند، بلکه حاکی از پیر شدن میانگین سنّی دولت میباشد، در حالی که کشور به دولتی جوان، پرشور، با نشاط و امروزی نیاز دارد.
البته نمیخواهیم پیشداوری کنیم، نمیدانیم که این آقایان و امثال آنها چقدر از بد و خوب گذشته درس گرفتهاند؟! چقدر به روز شدهاند؟! چقدر به نیازهای امروز و فردای این نظام و کشور آشنا هستند؟! در این دههی اخیر کجا بودند و چه میکردند؟! و تا حد ضرورتها و نیازها را میشناسند و به چه میزان قدرت تحقق اهداف و آرمانها را دارند؟! اما هر چه باشد، در این سنّ و سال تغییر زیادی نمیتوانند نموده باشند، شاکلهای تثبیت شده دارند و همه از سوابق مثبت و منفی آشکاری برخوردار میباشند.
بدیهی است که ترکیب هیئت دولت، نباید نمودی از تلافی، بازگشت، گرایشات جناحی، وامداری، امتیاز دادن به مدعیان و ...، باشد، بلکه باید منطقی، معقول و امیدوار کننده باشد تا «تدبیر و امید» را محقق نماید.
بدیهی است که ترکیب هیئت دولت، نباید نمودی از تلافی، بازگشت، گرایشات جناحی، وامداری، امتیاز دادن به مدعیان و ...، باشد، بلکه باید منطقی، معقول و امیدوار کننده باشد تا «تدبیر و امید» را محقق نماید.
نگرانی دوم، سیاست خارجی:
به رغم دشمنی دیرینه انگلیس، امریکا و اسرائیل یا همان فراماسون و صهیونیسم بینالملل با این کشور و ملت و به ویژه نظام جمهوری اسلامی ایران، متأسفانه ضد تبلیغ نادرست و گستردهای به اذهان عمومی القا شد که گویا امریکا یک نوجوان صاف و ساده است و این بداخلاقیهای دولتهای نهم و دهم آقای دکتر احمدینژاد است که موجب بروز کدورت و قطع ارتباط و رفتارهای خصومتآمیز و جنگ سرد، به ویژه در قالب روابط دیپلماتیک، تحریمهای اقتصادی و ... شده است و روابط بینالملل و مخاصمهها نیز خالهبازی سادهای است. و این ظنّ غلط القا شد که حتی کلید روابط بینالملل نیز در جیب جناب آقای روحانی قرار دارد و تا او بیاید، همه کارها درست میشود.
الحمدلله، خدا خواست تا امریکا عمق دشمنی، کینه و عداوت خود را باز هم علنیتر کند و به همه اثبات کند که برای او دولت آقای هاشمی، خاتمی، احمدینژاد یا روحانی فرقی ندارد، بلکه با اصل «بودن ما و بودن این نظام» مخالفت دارد و دشمن است و مابقی ادعاها فقط بهانههای پوششی است.
الحمدلله، خدا خواست تا امریکا عمق دشمنی، کینه و عداوت خود را باز هم علنیتر کند و به همه اثبات کند که برای او دولت آقای هاشمی، خاتمی، احمدینژاد یا روحانی فرقی ندارد، بلکه با اصل «بودن ما و بودن این نظام» مخالفت دارد و دشمن است و مابقی ادعاها فقط بهانههای پوششی است.
امریکا به رغم جوّها و جنجالهای ژورنالیستی در محافل دیپلماتیک، به محض تعیین شدن رییس جمهور جدید توسط مردم، نه تنها لبخند دلخوش کنکی هم نزد، بلکه هر روز موضع خصمانهی جدیدتری گرفت و مرحله جدید فشارها و تحریم را نیز به تصویب رساند.
این یک فرار رو به جلو است. روش همان روش بازاری است که اخیراً در بازار خودمان بسیار تجربه کردیم. نرخ دلار و یورو (ارز) و هم چنین طلا را به صورت کاذب بیش از 70% افزایش دادند تا اگر بعداً 10% تا 20% کاهش یافت، همه احساس موفقیت کرده و بگویند آفرین. و نرخ کالا و مواد غذایی را بین 100% تا 300% به صورت کاذب و بیدلیل افزایش دادند تا اگر احیاناً 10 تا 20% کاهش یافت، همه بگویند احسنت، و اگر کاهش نیافت بگویند ما توانستیم نرخها تثبیت کنیم و جلوی تورم را بگیریم.
حال امریکا و متحدان اروپایی نیز با «فرار رو به جلو» همین سیاست را پیش گرفتهاند. یعنی تحریمها و فشارها را مضاعف کردند که اگر احیاناً توانستند لبخندهای خوشی را داد و ستد کنند و امتیازات کلانی را بگیرند و در مقابل مجبور شدند امتیاز کمی بدهند، اندکی از آن چه پس از انتخاب آقای روحانی جلو آمدند، عقب بکشند و منّتش را بگذارند و امتیاز بیشتری بخواهند و پس از تحمیل همه خواستهها تازه برسند به آن نقطهای که در خاتمه دولت احمدینژاد رسیده بودند و دوباره ضمن «محور شرارت خواندن ایران»، چند حکم جلب برای مقامات اسبق و فعلی هم صادر کنند (مثل دولت آقای خاتمی) و با انتقال ناوهای جنگی خود، تهدید به حمله نظامی بنمایند.
مردم نگران هستند. آیا دولت «تدبیر و امید»، آن باور را به دشمنی امریکا و آن ایمان را به ایستادگی مردم دارد؟! آیا میتواند در مقابل تشدید دشمنی، ایستادگی را نیز تشدید کند و با قدرت و قوت (مثل دولتهای نهم و دهم)، تهدیدها را به فرصت تبدیل کند؟!
از این رو مردم نگران هستند. آیا دولت «تدبیر و امید»، آن باور را به دشمنی امریکا و آن ایمان را به ایستادگی مردم دارد؟! آیا میتواند در مقابل تشدید دشمنی، ایستادگی را نیز تشدید کند و با قدرت و قوت (مثل دولتهای نهم و دهم)، تهدیدها را به فرصت تبدیل کند؟! یا گمان میکند که تعامل یعنی امتیاز دادن و امتیاز نگرفتن؟! و با گفتمان، لبخند و پذیرش هر شرطی، همه مشکلات حل میشود و روابط با عالم استکبار حسنه میشود؟! و آیا دولت جدید چنین ساختار و ترکیبی دارد؟!
در هر حال ضمن امیدواری، نگرانیم و ضمن نگرانی متذکر میشویم. این دغدغهی اصلی مردم است.