ایرانپیان – یادداشت / جمعیت زندگی: سادهانگاری است اگر گمان شود که انسان بدون برخورداری از علم، آگاهی و اطلاعات لازم، میتواند در امری – هر چند ساده – موفق شود، چه رسد به زندگی مشترک با دیگری که تا چندی پیش برای او غریبه بود و اکنون قرار است برای او همسر و برای فرزندانش پدر یا مادر باشد.
در خصوص حقوق فردی و اجتماعی زن و مرد، حرف و سخن بسیار است و گاه تعریفها و سخنانی بیان میشود و تبلیغات مستقیم و غیر مستقیمی در فیلم، سریال، مد ... و حتی ترسیم ساختار تخصیلی و اشتغال صورت میپذیرد که در جهت تحقق اهداف خاص دیگری میباشد.
اگر به بهانهی «حقوق زن»، به شعارهایی چون اشتغال، نقش اجتماعی ... که ابزار تبلیغاتی فمینسم میباشد، بسنده گردد، سوء استفادهای ظالمانه به منظور اغراض سیاسی است. این شعارها کف و صوت میآورد، شاید رأی هم بیاورد، اما نه تنها دردی از زن، مرد و خانواده علاج نمیکند
اگر به بهانهی «حقوق زن»، به شعارهایی چون اشتغال، نقش اجتماعی ... که ابزار تبلیغاتی فمینسم میباشد، بسنده گردد، سوء استفادهای ظالمانه به منظور اغراض سیاسی است.
این شعارها کف و صوت میآورد، شاید رأی هم بیاورد، اما نه تنها دردی از زن، مرد و خانواده علاج نمیکند، بلکه سبب بدآموزی بیشتر و شکاف عمیقتر میگردد.
زن یا مرد ممکن است مدرک تحصیلی داشته باشند، شغل و درآمد و موقعیت اجتماعی نیز داشت باشند، اما زندگی نداشته باشند.
این همان است که استثمارگران در نظام سلطه میخواهند. باید بدانیم و باور کنیم که اساساً هر گونه قیدی، از جمله قیود اعتقاداتی، اخلاقی و خانوادگی، در تضاد با اهداف و آمال نظام سلطه است.
برای کاهش اختلافات، بسیار دیده شده است که مربیان و مشاوران، از پدر و مادر و رفقای دانا گرفته تا متخصصین، سعی دارند به دختران بیاموزند که «مرد کیست»، چه ویژگیها، صفات، نیازها و خواستههایی دارد و به پسران بیاموزند که «زن کیست» و از چه خصوصیات، لطایف، ظرافتها و حساسیتهایی برخوردار است و چه نیازهایی دارد.
البته این خیلی خوب و لازم است، اما در درجهی دوم از اهمیت است، چرا که انسان تا خود را نشناسد، به هیچ وجه نمیتواند غیر را بشناسد.
آن آقای مشاور و متخصصی که سعی دارد زن را به مرد بشناساند، چه شناختی از زن به جز تئوریهایی که خوانده دارد، او کجا زن را درک میکند و همین طور بر عکس؟ مرد تا زن نباشد، نمیفهمد زن و زنانگی یعنی چه و زن نیز تا مرد نباشد، مرد را درک نمیکند.
پس باید پدر و مادر، معلمین، اساتید، متخصصین، نهادها، سازمانها، مجموعههای آموزشی، تبلیغی و مشاوره و نیز رسانهها در سطح گسترده همت بگمارند تا ابتدا «مرد» را به پسران و مردان بشناسانند تا خودشان باشند و «زن» را به دختران و زنان بشناسانند تا خودشان باشند.
اگر در زندگی مشترک مرد، مرد باشد و زن نیز زن باشد و هر کدام در جایگاه خود قرار گیرند، اختلافات به حد چشمگیری کاهش خواهد یافت.
چنان چه در جامعه نیز اگر زن در جایگاه زن و مرد در جایگاه مرد قرار گیرد، این ناهنجاریهای منحط و مُهلک اجتماعی در شئون مختلف فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی، از بین میرود و یا دست کم بسیار کمرنگ میگردد.
وقتی در زندگی مشترک، زن 70 درصد یا حتی کمتر و 50 درصد زن است و 30 تا 50 درصد مرد است تا زن، و هم چنین مرد در زندگی مشترک 70 و حتی 50 درصد مرد است و 30 تا 50 درصد در جایگاه زن قرار میگیرد، معلوم است که طرفین به همین مقدار کم میآورند
وقتی در زندگی مشترک، زن 70 درصد یا حتی کمتر و 50 درصد زن است و 30 تا 50 درصد مرد است، و هم چنین مرد در زندگی مشترک 70 و حتی 50 درصد مرد است و 30 تا 50 درصد در جایگاه زن قرار میگیرد، معلوم است که طرفین به همین مقدار کم میآورند و بالتبع نارضایتیها، عدم تطمیع و ارضا، اختلافات و بالاخره جدایی و یا بدتر از آن خیانتها و مفاسد پیش میآید.
بدیهی است که بسیار فرق است بین «زن و مرد» با مذکر و مؤنث یا نر و ماده.
اگر چه در همین صفت نیز بسیاری از زنان به مرد و مردان به زن مشبه شدهاند و به همین دلیل رغبت زیادی به یک دیگر ندارند یا سردی نشان میدهند و همین خود سبب بروز اختلافات بسیاری میگردد، هر چند که شاید خود علت اصلی اختلافات پیش آمده را ندانند.
به پوشش و آرایش زنان نگاه کنید؛ مسئله شرعیات مقولهای است که به آرایش مقابل محرم و نامحرم مربوط میشود، اما اصل آرایش یا پوشش زنانه که ثابت است.
حالا ببینید که تقلید کور چه بلایی به سر زنان آورده است؟ گاهی واقعاً شبیه هیولا و یا دراکولا نیز میشوند، تا آنجا که حتی رُژ قهوهای سوخته و لاک سیاه یا سورمهای میزنند و موهای خود را قرمز و یا زرد زننده میکنند و با لباسی که بیشتر مناسب مردان شرور در جامعه است، خود نمایی میکنند.
طوری راه میروند که انگار برای دعوا و زد و خوردی سخت جلو میآیند و چنان حرف میزنند و گاهی فحاشی نیز میکنند که مردان نیز ابا کرده و فرار میکنند.
به پوشش و آرایش مردان نگاه کنید؛ یا موی لختش را با آرایشی زنانه روی شانه میاندازد، یا از عقب میبندد، ابرو بر میدارد، دماغ عمل میکند، ناخنهایش را مانیکور و پدیکور میکند، حتی لاک بیرنگ هم میزند تا ظریف و براق شود، تاتو میکند و بالاخره شلوار فاق کوتاه میپوشد تا خط باسناش بیرون بیافتد.
خُب حتی در ظاهرش، مردانگی چقدر ظهور و بروز دارد که برای زن جاذب باشد؟
لحن کلام نیز به همین تناسب متفاوت شده است. برخی از مردان لحنی کاملاً زنانه و برخی از زنان لحنی کاملاً مردانه دارند.
آیا انتظار میرود چنین زنی بتواند برای همسرش زن باشد و یا چنین مردی بتواند برای همسرش شوهر باشد؟!
باید رها کنیم الگوهای کلیشهای و آموزههای منحط غرب را، باید به مردان بیاموزیم که «مرد کیست؟»، چه ویژگیهایی دارد، چه روحیات، منشها، نگاهها، شخصیت و رفتاری دارد و یا باید داشته باشد که زن به آنها نیاز دارد و برای زن جاذب است.
به زن بیاموزیم که «زن کیست؟» و چه لطایف، ظرایف، عواطف و توانمندیهایی دارد که مرد به آنها نیازمند بوده و جذبش میشود.
بدیهی است که نه ساختار انسان و نه نیاز او فقط جنسی نیست، حتی ظاهر هم فقط شکل و قیافه و هیکل یا به قول فرنگیها سکس نیست.
بدون تردید نیازهای روحی، روانی، عاطفی، اخلاقی و رفتاری زن و مرد به یک دیگر، به مراتب بیش از نیازهای جنسی آنهاست.
هر چند وقتی زن به نیمه زن و مرد به نیمه مرد مبدل گردید، نیازهای جنسی نیز کامل و درست ارضا نخواهد شد.