پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه) – یادداشت سر دبیر
در تمامی دنیا و از جمله ایران، شعارهای فکری و فرهنگی، بیشتر توسط هنرمندان طرح شده و به اذهان عمومی منتقل میشود. «دوست داشتم دیده بشم» شعار جدید است.
شعار، همیشه توسط هنرمند مطرح میشود، منتهی عرصهی "هنر" گسترده است. از هنر انسان بودن، هنر سیاسی و علمی گرفته، تا ادبیات، نقاشی، معماری و ... را شامل میگردد، چنان که حتی نظریات به اصطلاح پستمدرنی، ابتدا بر معماری تکیه دارد و نظریات پسا پست مدرنی نیز بر ادبیات تکیه میکند، اما هر کجا که جامعه عوامتر باشد و یا عوام جامعه (اذهان عمومی) هدف و مخاطب یک شعار باشند، این شعارها معمولاً توسط قشر "بازیگر" طرح میشود، چرا که بازیگر را همگان میشناسند و چه بسا به خاطر فیلم یا سریال مطرحی، محبوب همگان نیز باشند، اما ادیب، شاعر، سیاستمدار، اهل قلم ... و صاحبان هنرهای دیگر، یا شناخته شده نیستند و یا آنقدر محبوب نمیباشند.
از مردم نمیتوان انتظار داشت که همگان با "اومانیسم" یا "سکولاریسم" یا "فمینیسم" ... و اهدافشان آشنا شوند، اما به راحتی میتوان اهداف و شعارهای آنان را در قالب هنر (به ویژه نمایشی) و توسط نمایشگران و بازیگران، القا نمود.
شعار قبلی:
شعار قبلی، دروغی تحت عنوان «ما حق قضاوت نداریم» بود که به صورت مستمر و در سطح بسیار گستردهای فرافکنی شد. دیگر هر مجری، هر مصاحبه شونده، هر گزارشگری و هر میهمانی، به هر طوری که شده در لابلای سخنانش، حرف را به جایی میکشاند که اگر چه بیربط، بگوید: «قضاوت کار ما نیست و ما حق قضاوت نداریم» در حالی که خودش بر اساس قضاوت و گزینش مطرح شده، دعوت شده، نقش ایفا نموده و جایزه گرفته است!
این شعار دروغ، در حالی فرافکنی شد که انسان، نه تنها مورد به مورد، بلکه آن به آن، در حال قضاوت است و تا قضاوت نباشد، گزینش و انتخابی انجام نمیپذیرد، اگر چه انتخاب پیراهن یا نوشیدنیاش باشد، یا انتخاب معبود، دین و مذهبش.
شعار جدید:
شعار جدید که اکنون مُد شده و اغلب میگویند: «دوست داشتم دیده شوم – خوشحالم که دیده شدم – متشکرم که مرا دیدید» میباشد.
شاید به نظر مهم نیاید، اما وقتی یک شعار، مُد میشود، فرافکنی میشود، دائم بیان میشود تا تبلیغ و رایج شود، حتماً قصد و هدف خاصی را دنبال میکند و القای اندیشهای را دنبال مینماید.
تحلیل:
«دوست داشتم دیده شوم» نیز مانند هر میل، رغبت و کشش دیگری در انسان، ابعاد مثبت و منفی دارد و به همین تناسب، مصادیق گوناگونی برای دیده شدن را در بر میگیرد. درست مانند "عشق به کمال" است؛ حال یکی خدا را کمال محض میبیند و کمال خودش را در تجلی اسمای کمالیه [علم، حکمت، معرفت، ادب، رحمت، رأفت، جود، کرم، اخلاق و ...] میبیند، و دیگری کمالش را در اندام، پست، مقام، خودرو، خانه ... و مظاهر تفاخر میبیند.
«دوست دارم دیده شوم» نیز یک جنبه مثبت دارد که همان "جلوهی حق است" و یک جنبه منفی دارد که ریشه در "منیّت، تکبر و تفاخر" دارد.
حال ما با اخلاق شخصی افراد کاری نداریم، شاید یکی اهل منیّت، تکبر و تفاخر باشد، به خودش مربوط است، اما وقتی در قالب یک شعار، به صورت مستمر، توسط بازیگران (یا هر قشر دیگری)، در رسانهی ملی فرافکنی میشود، مبدل به یک "فرهنگسازی" میشود که قطعاً بیهدف نمیباشد.
ممکن است این پرسش در اذهان پدید آید [و دردآور وقتی است که حتی پرسشی پدید نیاید]، که حالا چه اشکالی دارد که "دوست دارم دیده شوم – خوشحالم از این که دیده شدم – متشکرم از این که مرا دیدید"، یک فرهنگ عمومی شود.
اشکالش اینجاست که یک انسان چگونه میتواند خود را در معرض دید دیگران قرار دهد تا دیده شود؟! آیا علم، دانش و فضایل اخلاقی و رفتاریاش را جلوه داده و در معرض دید همگان قرار میدهد و دوست دارد دیده شود؟! یا آن که چارهای ندارد جز آن که ظاهرش را با اَشکال متفاوت و اطوار گوناگون به نمایش بگذارد تا دیدگان را به خود متوجه و جذب نماید؟!
هنر بازیگر:
هنر بازیگر، این است که میتواند ادای دیگران را در بیاورد و از خود، آن چه نیست را به نمایش بگذارد. نه آن که نقش اول مثبت را دارد، مثلاً نقش حضرت یوسف (ع)، مختار، جوانان مؤمن اصحاب کهف، بوعلی سینا، کمال الملک و ... را بازی میکند، خودش حضرت یوسف (ع) و آن شخصیتها میباشد؛ و نه کسی که نقش اول منفی مثل هارون، مأمون، متوکل، یزید، شمر، عمرو عاص و ... را بازی میکند، خودش این چنین رذل و جنایتکار است. نه بازیگر نقش پلیس، خودش پلیس است و نه بازیگر نقش جنایتکار، خائن، قاچاقچی و معتاد، خودش اینکاره است. در بازیگری، نه عاشق، واقعاً عاشق است و نه معشوق واقعاً معشوق. بلکه همه بازی و بازیگری است. ایفای نقش و بازیِ از پیش نوشته شده، طبق دستورات و هدایت بازیگردان (کارگردان).
میل بازیگر برای «دیده شدن»، برای هر دو نقش وجود دارد. به عنوان مثال، اگر خیلی حرفهای، مشهور و محبوب هم باشد، آنتونی کویین (Anthony Quinn ) میشود؛ او 312 نقش (فیلم) را طی شصت سال بازی کرد. نویسنده و نقاش و طراح هم بود، اما فقط به بازیگریاش دیده و شناخته شد. در این عرصه برای او چه فرقی داشت که نقش حضرت "حمزه"، عموی پیامبر صلوات الله علیه و آله را بازی میکند، یا "عمر مختار"، یا "زوربای یونانی"؟ در هر حال او دوست داشت نقش دیگری را خوب بازی کند و دیده شود.
بازیگری مردم:
اما عموم مردم که بازیگر نیستند. [بازیگر خودش هم یکی از آحاد همین مردم است که چون نقش حقیقی دیگران را بازی میکند، مطرح میشود، وگرنه فرقی با دیگران ندارد]؛ حال اگر شعار "دوست دارم دیده شوم"، به عنوان یک فرهنگ در بین مردم به این شکل و توسط بازیگران رواج پیدا کند، چه میشود؟ مردم چه باید بکنند که دیده شوند؟ آیا همگان میتوانند بازیگر شده و جلوههایی جز آن چه هستند را برای دیگران به نمایش بگذارند؟! یا همه میتوانند که دانشمند، نخبه، مخترع، ادیب، شاعر به نام، عارف وارسته و ... شوند و بدین سبب شناخته و دیده شوند؟! یا آن که میتوان گفت: «میل به دیده شدن» تنها مختص بازیگران و حق آنهاست؟!
پس مردم عادی، راهی ندارند جز آن که ظواهر را بیارایند، به رخ بکشند و در دیدگان فرو کنند، تا دیده شوند. همه باید بازیگر شوند، همه باید اطوارهای متفاوتی را جلوه دهند تا دیده شوند. در این فرهنگ، دزد هم باید خوب دزدی کند تا دیده و مشهور شود (مثل بازیگری نقش منفی) – فاسق و فاجر نیز باید مشهور و رسانهای شود تا دیده شود و حتی محبوب "دیدگان" قرار گیرد. مستضعف به شدت استضعافش مشهور و دیده شود، و مستکبر و مرفه بیدرد نیز ثروت و قدرتش را به نمایش بگذارد و مردم برای او کف و سوت بزنند و هورا بکشند.
پسندهای عمومی:
حال این "دیدگانی" که معطوف و مسحور ظواهر شدهاند، کدام را میبینند و کدام را میپسندند؟! مرد دانشمند، متخلق و متقی، یا مرد سرمایهدار، قدرتمند و زورگو؟ زن مؤمنه، فاضله و محجبه، یا زنی که برای دیده شدن، چیزی چیزی جز جاذبهی جنسی خود ندارد و ...؟ مردی که هنرش از خودش جدا نیست، بازیگری نمیکند، بلکه هنر کار، تلاش، جهاد، ایثار و شهادت در وجودش نهادینه شده است و صادقانه ظهور و بروز میدهد؟ یا مردی که دائماً آن چه نیست را بازی کرده و به رخ میکشد؟ زنی که هنرش انسان بودن، زن بودن، همسر بودن، مادر بودن، تعلیم و تربیت سالم است؟ یا زنی که هنرش در بازیگری مقابل دوربین و یا در کوچه و خیابان است؟!
مرتبط:
*- سلیم: شعار «ما حق نداریم قضاوت کنیم»، دروغ بزرگی است که در سطح گسترده و حتی از طریق رسانه ملی، تبلیغ و القا میشود. (10 فروردین 1394)
*- اینکه دائما از هر کس، چه مذهبی و یا غیر مذهبی میشنویم که نباید انسانها را قضاوت کرد، آیا این مطلب ریشه در سکولاریزم ندارد؟ (30 مهر 1394)
ارسال برای دوستان در فضای مجازی:
شعار جدید برخی از بازیگران: «دوست داشتم دیده بشم»؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7555.html
- تعداد بازدید : 3177
- 15 اردیبهشت 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت