ایرانپیان – یادداشت/ ع. چینیچیان: از قدیم بر روی هر انحراف یا اعوجاجی، چه در عرصهی اندیشه باشد و چه در عرصه عمل، بر چسب «غربزدگی» زدهاند و هنوز هم چنین است.
اما به نظر میرسد که واژهی «غربزدگی»، یک نشانی غلط است و صحیح آن «استعمار زدگی» میباشد. منتهی نام «غربزدگی» را بر روی آن نهادند که چون «استعمار زدگی» زشت و تنفرآور نباشد و برخی از استعمارزدگان، برخود ببالند که مثلاً روشنفکر و غربزده هستند!
وقتی میتوان گفت: «ما در انحرافات فکری و فرهنگی غربزده هستیم» که در تمامی یا برخی از شئون زندگی فردی و اجتماعی، از فرهنگ آنها تقلید کنیم. اما نوشتن و اجرای «دیکته»ی آنها را نمیتوان غربزدگی خواند، بلکه استعمار زدگی است.
کجای فرهنگ ما و حتی رفتارهای غلط و ناهنجاریهای ما شبیه غربیهاست که آن را غربزدگی بخوانیم؟
*- بله، مشهورترین کارخانجات لوازم آرایشی در فرانسه است، اما چند در صد از دختران و زنان غربی در اروپا و امریکا تا این مقدار مصرف کننده محصولات آنها هستند و این چنین خود را آرایش میکنند.
اگر یک دختر یا زنی خود را در کوچه و خیابان این چنین آرایش کند، به چشم دیوانه و یا مبتلا به اختلالات روانی و ناهنجاریای اخلاقی به او نگاه میکنند. اما برای برخی از دختران و زنان ما، این تبرج جاهلی، هنر محسوب شده است!
در غرب چند دختر در ایستگاه اتوبوس، مترو، دانشگاه، صف خرید پیاز و سیبزمینی، میبینید که خود را چون هنرپیشگان برخی از فیلمها و یا رقاصان کابارهها و یا زنان کازینوها و یا شرکت کنندگان در برخی میهمانیهای بسیار مجلل و ... آرایش کرده باشند؟ پس این رفتار غربزدگی نیست؟
*- بله، بهترین برندهای لباس دنیا، اروپایی هستند، اگر چه اکثراً در بنگلادش، کشمیر و پاکستان و اخیراً چین تولید میشوند، اما چند درصد از خانمها، آقایان و جوانان غربی این لباسها را میخرند و یا آنها را سر کار و تردد در خیابان و بازار میپوشند؟ پس این رفتار غرب زدگی نیست.
*- بله، مرسدس، پورشه، فِرّاری، خودروهای شاسی بلند و گران قیمت، اغلب تولید غرب است، اما چند نفر از ثروتمندان برای هر عضو خانواده یک خودروی گران قیمت میخرند که آنها با آن در چند خیابان شهرشان دور باطل بزنند و یا خانمی با آرایش تمام، لباس گران قیمت، زیورآلات و سوار بر خودروی گران قیمیت، میرود در مغازه سبزی فروشی و ... که خرید کند؟ آیا این رفتار غربزدگی است؟
*- کجای مراسم و مجالس عروسی ما و ریخت و پاشهای گزاف آن به هر بهانهای شبیه غربیها میباشد؟
*- مصرف برق ما شبیه غرب است، یا مصرف گوشت و برنج و نان ما و دور ریز آنها و یا مصرف بنزین و کفش و لباس؟!
*- ما اگر غرب زده بودیم، به جای ویلاهای آن چنانی و یا برجهای سر به فلک کشیدهی زشت و غیر اصولی، در کنار خیابانهای اصلی و فرعی تهران پیاده رو میساختیم تا مردم مجبور نشوند در خیابان راه بروند.
*- ما اگر غرب زده بودیم، به جای تیرآهن و بتون کشیدن وسط خیابان، فرهنگ ترافیک پیاده و سواره و رانندگی خود را اصلاح میکردیم تا شاهد این وضعیت نباشیم؟
*- ما اگر غرب زده بودیم، از یک سو به دانشجو امکان و اجازه تحقیق و اظهار نظر میدادیم و از سوی دیگر حتی اگر محققی چون روژه گارودی مطلبی نوشت که مغایر با اهداف ما بود، او را رسماً و علناً محاکمه و محکوم میکردیم؛ نه این که دانشجو را مجبور کنیم تا هر چه دیکته شده است را بلغور کند و به مابقی نیز اجازه دهیم تا هر چه دلشان میخواهد بگویند و اذهان عمومی را بیخودی درگیر کرده و مردم را به جان هم بیاندازند.
*- اگر ما غرب زده بودیم، مثل امریکاییها و اروپاییها، ازدیاد فرزند را تبلیغ و تشویق میکردیم، نه این که به بهانهی کنترل جمعیت، به ما دیکته کنند که «فرزند کمتر، زندگی بهتر» و به خودشان دیکته کنند که زیادی فرزند شاخصه است و امتیاز مادی و معنوی دارد.
استعمار زده:
مثال زیاد است، نتیجه آن که ما اصلاً در انحرافات و کاستیها و اعوجاجات و ناهنجاریهای اندیشه و رفتارمان، غربزده نیستیم، بلکه استعمار زده هستیم.
غربزده، از غرب و فرهنگ غرب (چه بد و چه خوب) تقلید میکند، هر چند تقلید کور، اما استعمار زده، هر چه آنها امر کردند را اطاعت میکند. بدون این که بفهمد چه بر سرش میآید
فرقش این است که غربزده، از غرب و فرهنگ غرب (چه بد و چه خوب) تقلید میکند، هر چند تقلید کور – اما استعمار زده، هر چه آنها امر کردند را اطاعت میکند. بدون این که بفهمد چه بر سرش میآید.
این که آنها تجربههای تلخ فرهنگ خود را کنار بگذارند و به ما دیکته کنند و یا تفالههای اندیشهی فلسفی، سیاسی، فرهنگی و هم چنین تکنولوژی خود را در سرزمین ما تخلیه کنند که غربزدگی نیست. استعمار زدگی است – استثمار زدگی است. رسوبات بیش از سه قرن بندگی و بردگی غرب است.
تنها وجه مشترک فرهنگها، اندیشهها، باورها و رفتارهای غلط ما و مردم غرب این است که هر دو، هر چه از بالا [بالایی که نمیشناسیم] دیکته میشود را دربست میپذیریم و گردن مینهمیم. و البته دیکتهای که به مردم خودشان میکنند، با دیکتهای که به ما القا میکنند متفاوت است.