ایرانپیان – یادداشت/مجید ر.: همه شاهدیم که به ویژه حدوداً از شش ماه قبل از انتخابات، با تورم نرخ ارز، سکه، ملک، خودرو و تأثیر بیمنطق آنها بر قیمت کالاهای مصرفی (به ویژه خوراکی) و حتی دارو، چه فشاری بر این مردم شریف وارد شد – و البته فشار جوّ تبلیغاتیاش به مراتب بیشتر بود.
حدوداً سه ماه مانده به انتخابات، این جو «اقتصادی – تبلیغاتی»، شدت بیشتری بر خود گرفت. قیمت خودرو ناگهان و به صورت صاعقهای بالا رفت و بالتبع قیمت هر کالا و خدمات دیگری روزافزون متورم شد. وقتی با مسئولان خودروسازی گفتگو میشد، میگفتند: بخش اعظمی از قطعات ما وارداتی است، تحریم و افزایش قیمت ارز، سبب این تورم شده است. اما وقتی قیمت کمی پایین میآمد، خودرو و دیگر کالاها ارزان نمیشد و میگفتند: ما خرید قبلی داریم!
بدتر از همه، وضعیت دارو بود، به ویژه برای بیماریهای صعب العلاج و از جمله ام اس (MS)، که متأسفانه شندیم در این ماه باید شاهد مرگ و میرهایی به خاطر به موقع نرسیدن دارو به آنها در زمان خودش باشیم. دولت وقت میگفت: وارد کنندگان حق ندارند که دارو را گران کنند، چرا که هر چقدر هم نرخ ارز گران شده باشد، ما بودجهی دارو را به نرخ پایه تصویب کردهایم، پس برای دارو نباید تورمی رخ دهد. اما وارد کنندگان میگفتند: دولت ارز را به موقع به ما نداده و ما مجبور شدهایم دارو را به نرخ آزاد بخریم! اما معلوم نشد که این دارو چرا وارد نشد – به هیچ نرخی؟!
برای همه مشکلات اقتصادی مردم و تورم، دو علت اساسی بر شمرده میشد: اول دولت احمدی نژاد و بداخلاقیهایش به ویژه با غربیها – و دوم تحریم اقتصادی، که تنها سببش نیز پافشاری جمهوری اسلامی ایران بر حق هستهای خود تبلیغ و القا میشد.
بگذریم. برای همه مشکلات اقتصادی مردم و تورم، دو علت اساسی بر شمرده میشد: اول دولت احمدی نژاد و بداخلاقیهایش به ویژه با غربیها – و دوم تحریم اقتصادی، که تنها سببش نیز پافشاری جمهوری اسلامی ایران بر حق هستهای خود تبلیغ و القا میشد.
امروز نه دولت احمدینژاد باقی مانده است و نه آن افتخارات رشد تکنولوژی هستهای در ایران! ما که برای ساخت یک سانتریفیوژ گدایی و التماس میکردیم، سه هزار ساخته و در مدار قرار دادیم و چهار هزار دیگر با به اصطلاح ورژن جدید در دست ساخت داشتیم و ما که برای غنیسازی 3% التماس میکردیم تا لطف فرموده و اجازه دهند، تا سقف 5% را غنیسازی کردیم و گفتیم که اورانیوم غنی شدهی 20 درصدی را لازم داریم، اما تولیدش برای ما مقرون به صرفه نیست، پس خودتان به ما و به حد نیازمان بفروشید و چون نپذیرفتند، خودمان تولید کردیم.
امروز باید تولیدات خود را نابود کنیم، 5% را نیز تا حد محدود تولید کنیم، سانتریفوژهای در دست ساخت را کنار بگذاریم، در جایگزینی مقدار فعال نیز فقط حق استفاده از همان مدل و ورژن قدیمی را داریم و ... – اما نتیجه چه شد؟
ورق برگشته است و همه مدعی هستند که اصلاً تحریم اقتصادی امریکا و سازمان ملل و شورای امنیت و ...، نقش چندانی در بحران اقتصادی و تورم نرخ ارز، طلا، کالا و ... نداشته است.
ورق برگشته است و همه مدعی هستند که اصلاً تحریم اقتصادی امریکا و سازمان ملل و شورای امنیت و ...، نقش چندانی در بحران اقتصادی و تورم نرخ ارز، طلا، کالا و ... نداشته است. مدیران خودرو سازی میگویند: تحریم اقتصادی فقط 40% نقش داشت و اگر تحریمها لغو شود، در نهایت 10 تا 15% هزینه دور زدن تحریم کاهش خواهد یافت (که البته قبلاً از این کاهش احتمالی، بیش از 50% گران شد) و حتی رییس جمهور میگوید: «مشکلات اقتصادی ما عمدتاً ناشی از بیتدبیری بوده است نه تحریمها»!
این ضد و نقیضها در تحلیل بحران اقتصادی، نه تنها مانع تدبیر صحیح برای بهبود آن است، بلکه دیوار بیاعتمادی مردم به برگزیدگان و نمایندگان خود را بلندتر میکند، که البته برای اقتصاد عمومی (نه یک بخش خاص) بسیار مضر است.
اگر تحریم آن طور که میگفتید نقش مؤثر و اصلی را داشته است، حال که نه احمدینژاد باقی مانده و آن دستآوردها و سرعت رشد آن، باید اقتصاد عمومی نیز یک دفعه متحول شود – و اگر آن طور که الان میگویید، معاهدات کاغذ پاره هستند و تحریمها نقش زیادی نداشته و همه مشکلات از بیتدبیری دولت احمدی نژاد بوده است، پس چرا این بلا را به سر انرژی هستهای کشور آوردید و چنین تعهداتی را متقبل شدید، تا تحریمها کاسته و برداشته شود – که البته نشد. تکلیف مردم را معلوم کنید.